آناهیتا و لیلا

سلام به همه اسم من آناهیتا هست و میخوام اولین داستانم رو که فوت فتیش هست بنویسم. قبلش از خودم بخوام بگم یه دختر با چشمای سبز و موهای مشکی ۱۹ ساله دانشجوی رشته عکاسی هستم قدم ۱.۶۹ هستش وزنم ۶۰ کیلو با بدن معمولی نه چاق نه لاغر و سایز پام ۳۸ هست و دوستم لیلا یه دختر با چشمای قهوه ای و موهای مشکی ۱۹ ساله و اونم مثل من دانشجوی عکاسی هست و برخلاف من که مانتویی هستم اون چادری هست قدش ۱.۶۹ هست هم قد خودم وزنش ۵۷ کیلو هست دختر لاغر و سایز پاش هم ۳۹ هست. قبل اینکه داستان و بگم من با لیلا روز اول دانشگاه دم در آشنا شدم و ازش سوال در مورد کلاسا اینا پرسیدم و بعد کمی صحبت باهم دوست شدیم و از اول سال تا الان پیش هم میشستیم. من با لیلا کلی رفیق شده بودیم و حتی من بهش از اینکه یه گرایش لزبین هم دارم هم گفته بودم و اون هم بدش نیومده بود البته قبل ترش هیچوقت باهم لز نکرده بودیم لیلا فقط با من راحت بود وگرنه خودش به هیچکی رو نمیداد. بگذریم اون موقع که تو خوابگاه اقامت داشتیم البته بعدا منو لیلا قرار بود بریم دنبال یه خونه بگردیم و از خوابگاه بزنیم بیرون چرا چون نه صاحب داشت نه درو پیکر درست حسابی بعضی وقتا بعضی از وسایل آدم و کش میرفتن بگذریم. داستان از اونجایی شروع شد که شب بود من قایمکی وقتی شب بود دیدم یکی هم اتاقی ما از تخت روبه روییه من تخت بالا بودم و لیلا تخت پایین. از تخت روبه روییه دختره نصف شب خیلی یواش بدون اینکه کسی بفهمه امد جلو تخت لیلا البته قبل اینکه بیاد کنار تخت لیلا رفت جلو در که ما کفشامونو درمیاریم. رفت سمت کتونی های لیلا بعد شروع کرد به بو کردن من تو اون تاریکی که تو اتاق خیلی سخت میتونستیم چیزی رو ببینم اینم بگم چون لیلا اولین دختر چادری خوشگل دانشگاه بود همه دخترا و پسرا چشمشون به لیلا بود و خیلی وقتا بیشتر پسرا میومدن که با لیلا صحبت کنن و شماره بدن اما لیلا جوابشونو نمی داد. داشتم میگفتم دختره شروع کرد به بو کردن کتونی های لیلا حسابی بو کرد بعد دست انداخت کفی های کتونی لیلا رو درآورد. بعد شروع کرد به لیس زدن بعد حدود 1 دقیقه لیس زدن جفت کفی هارو برگردوند سرجاش بعد امد کنار تخت لیلا من داشتم از بالا میدیم اون دختره چند بار دیده بود لیلا وقتی میاد تو اتاق خوابگاه جورابشو در میاره میزاره زیر تخت. بخاطر همین دستشو برد زیر تخت لیلا جوراب لیلا رو که امروز و دیروز پاش بود رو درآورد اون بعد شروع کرد به بو کردن جوراب به جوراب و داشت می مالید از رو شرتش به کصش شرتشو کنار زده بود. اون یکی هم گرفته بود جلو دماغش داشت بو میکرد بعد این کار دختره اومد جلو سمت پاهای لیلا جورابای لیلا رو پاش کرد خیلی آروم و یواشکی بعد شروع کرد به لیس زدن جورابای لیلا بعد چند دقیقه لیس زدن دختره ارضا شد بعد جورابارو از پای لیلا درآورد و برگردوند زیر تخت بعد خودش هم زود رفت سمت تختش گرفت خوابید. من ۲ روز گذشت اون دختر از خوابگاه رفت یعنی لیسانسشو گرفت و بعد ۲ و ۳‌ روز رفت البته اون قبل ما با چند تا دوستاش اونجا بودن اون موقع ای که ۳ تا از دوستاش رفته بودن این دختره هنوز مدرکش رو گرفته بود. بعدش که رفت و وسایلشو جمع کرد فقط منو لیلا بودیم یروز که تنها بودیم بهش گفتم لیلا میدونی همه رو پاهات قفلن گفت میدونم گفتم چطور گفت یه چیزی بهت بگم به کسی نمیگی گفتم معلومه که نمیگم ما باهم دوستیم. گفت من خودم از این قضیه فوت فتیش خبر دارم و تا الان به ۲ تا پسر اجازه دادم پاهامو بلیسن اونم به صورت ارباب برده ای لیلا گفته بود ازشون پول گرفته بود تا اجازه داد. بهش گفتم همین دختره که چند روز پیش با ما تو این اتاق بود هم تو کف پاهات بود که برگشت گفت آره یه روز که تو توی کلاس بودی من تو خوابگاه بودم و رفته بودم چرت بزنم چادرم و مانتومو درآورده بودم مقنعه و شلوار جین و جوراب پام بود گرفتم خوابیدم اون دختره هم که میگی اسمش سمانه بود موقعی که من داشتم چرت میزدم تو اتاق داشت درس میخوند. بعد اینکه خوابیدم بعد چند دقیقه حس کردم یه چی داره پامو قلقلک میده چشممو باز کردم دیدم سمانه داره جورابمو لیس میزنه پای چپم بود داشت نوک جورابمو لیس میزد. وقتی یه لحظه باهاش چشم تو چشم شدم نوک پام تو دهنش بود بعدش یه دفعه شروع کرد به التماس کردن گفت تورو خدا به کسی نگو من گرایش دارم. منم دستمو گذاشتم زیر چونش سرش که پایین بود آوردم بالا گفتم خیالت راحت به کسی نمیگم بهش گفتم تو دوست داری پا و جورابمو لیس بزنی گفت آره گفتم هر دفعه که میخوای این کارو کنی باید هزینه کنی اون وقت هر چند بار که بخوای تو روز یا هفته میتونی انجام بدی. گفت باشه پولش که اصلا مسئله ای نیست پس گفتی که به کسی نمیگی گفتم نه. گفتم پس دیشب تو حواست بود داشت پاتو لیس میزد لیلا گفت من خودم اجازه دادم جورابمو پام کنه و لیس بزنه. بعد من پاشدم رفتم دره اتاقو قفل کردم اومدم جلو لیلا نشستم گفتم پس بعد این همه مدت رفاقت یه پا به ما نمیرسه لیلا گفت به تو همیشه میرسه عشقم تو فقط امر کن. گفت به شرطی میزارم پا و جورابمو لیس بزنی که تو هم بزاری منم پا و جورابتو لیس بزنم گفتم باشه. لیلا گفت بدت که نمیاد گفتم هرکی بجز تو بود آره خود لیلا هم گفت منم اگه هرکی جای تو بود نمی ذاشتم مجانی بدون پول پاهامو لیس بزنه. گفتم میدونم بعد لیلا گفت بزار اول من شروع کنم من یه مانتو شال قرمز تنم بود با شلوار جین مشکی و یه کتونی مشکی پام بود که جوراب سفید باهاش پوشیده بودم که البته وقتی وارد اتاقمون شدم کتونیم و درآوردم. بهش گفتم باشه شروع کن پامو دراز کردم سمتش پای راستمو گرفت اول شروع کرد به بو کردن گفت توهم حسابی جورابت بو میده ها گفتم اگه بوی عرقش کمه کتونیم و بپوشم برم بدوام بعد بیام بعد خندید و گفت نه نمی خواد. بعد کل نوک پای منو که تو جوراب بود کرد تو دهنش بعد شروع کرد کرد از بالا تا پایین جورابمو لیس زدن از نوک جوراب تا پاشنه جورابمو. بعد اینکه جوراب پای راستمو لیس زد رفت سراغ جوراب پای چپم اون هم دقیقا مثل پای راستم شروع کرد به لیس زدن از نوک جورابم تا پاشنه جورابمو. بعدش بهش گفتم نوبت منه اونم چهار زانو نشسته بود چادرشو زدم کنار پای سمت چپشو گرفتم آوردم جلو صورتم بعد شروع کردم به چند ثانیه بو کردن جورابش گفتم لیلا پات حسابی بوی عرق میده ها معلومه از همین بوی جورابت بود که دختره نتونست تحمل کنه بعد جفتمون خندیدیم بعدش شروع به لیسیدن جوراب پای چپش کردم یه جوراب مشکی پاش بود. از نوک جورابش شروع کردم رفتم تا پاشنه جورابش نزدیک ۲ و ۳ دقیقه جوراب پای چپشو لیس زدم بعد نوبت رسید به جوراب پای راستش اونم همینطور از نوک جوراب تا پاشنه جورابش و بعد چند دقیقه لیسیدن جورابش بهش گفتم بیا کسامونو به هم بمالیم تا ارضا بشیم. جفتمون شلوارمونو تا بالای زانو هامون کشیدیم پایین بعدش لیلا پشت به من شد و پشت به من به حالت قیچی درآمد. و منم تو همون حالت پامو از لای پای لیلا رد کردم تو همین حین داشتیم کسامونو به هم میمالیدیم من چادر لیلا رو از کمرش زدم کنار و کونش معلوم شد. بعد من انگشت وسطمو تف زدم خیس کردم بعد کردم تو سوراخ کون لیلا. به قدری تنگ بود که من انگشتمو بزور کردم تو کونش تو همون حالت لیلا با این حرکت من حشری تر شد و کصشو به کص من بیشتر و سریعتر می مالید. تو همین حین جوراب پای راست منو درآورد و شروع کرد به لیس زدن انگشتای پاهام که بهشون لاک آبی زده بودم شروع کرد به لیس زدن تموم قسمتای پام و انگشتم. انگشتام و تکی لیس میزد شصتمو لیس میزد انگشتامو ۲ تا ۲ تا باهم لیس میزد بعضی جاها هم ۲ تا ۳ تا منم همین کار لیلا رو انجام دادم جوراب چپشو درآوردم البته اون چون پشت به من بود کف پاش رو به من بود نه مثل پای من که از طرف روی پام سمتش بود. منم جورابشو در اوردم شروع کردم به لیس زدم کف پاش از انگشتاش که بدون لاک بود شروع کردم رفتم تا پاشنه پاش لیلا بیشتر انگشتامو لیس میزد منم بیشتر پاشنشو تو همین حین که پاهای همو لیس میزدیم کس امونمو هم به هم میمالیدیم همزمان که من انگشت دست راستم تو سوراخ کون لیلا بود و داشتم میمالیدم سوراخ کونشو. نزدیک ۴ و ۵ دیقه تو همین حالت بودیم که جفتمون ارضا شدیم و تو همون حالت از حال رفتیم بعد چند دقیقه زود پاشیدیم شلوارمونو کامل کشیدیم بالا خودمونو مرتب کردیم که یه وقت اگه کسی اومد پشت در آماده باشیم و این تازه شروع ماجرا منو لیلا باهم بود خب این بود از داستان من امیدوارم خوشتون اومده باشه راستی من یه داستان دیگه هم برام اتفاق افتاد که با لیلا تو زیرزمین خونه یه پیرزنه باهم لز کردیم اگه دوست داشتید اونم براتون مینویسم امیدوارم خوشتون امده باشه خداحافظ.

نوشته: آناهیتا

دکمه بازگشت به بالا