از خیال تا واقعیت من و الهام (۲)

…قسمت قبل

قبل شروع نگارش ادامه خاطره لازم می‌دونم بازهم یادآوری کنم که موضوع این خاطره بی غیرتی هست و لطفا اگر نسبت به این موضوع مخالف و یا تعصب دارید از ادامه صرف نظر نمایید.
اون شب شروع یک تغییر بزرگ و لذت بخش در زندگی زناشویی ما شد و بعد از اون سکس هیجان انگیز هردو چندلحظه همدیگر رو درآغوش کشیدیم و چند دقیقه سکوتی کامل بین ما برقرار بود تا اینکه الهام از من بابت کلماتی که بکار برده بود عذرخواهی کرد.بعد از بوسیدن لبها و صورتش گفتم برای چی عذرخواهی میکنی؟اتفاقا من هم با این موضوع راحت هستم و از این مسائل لذت میبرم.
همانطور که قبلا گفتم من و الهام چیزی از همدیگه ،پنهان نداشته و نداریم و تمام موارد زندگی روزمره رو با هم در میون میگذاریم.
الهام گفت یه چیزی ازت سوال میکنم لطفا راستشو بگو،گفتم چشم عزیزم بگو.گفت خودت متوجه شدی که این اتفاق با اینکه رابطه ای درمیون نبوده و فقط درحد حرف و یک لمس کوتاه بوده ولی لذت وصف ناپذیری در من ایجاد کرده،سوال من اینه اگر در واقعیت رابطه ای پیش بیاد و من در آغوش مرد دیگری باشم تو چه برخورد و حالتی خواهی داشت؟البته اینو هم بگم که همینجور که صحبت میکرد با انگشتانش با کناره های داخلی ران پاهای من و گاهی با کف دستش خایه هایم را نوازش و بازی میداد.گفتم عشقم خودت به اخلاق من کاملا واقف هستی و میدونی که تو دنیا برایم از هر کسی عزیزتر هستی و این دوست داشتن در حدی هست که حاضرم از جانم بخاطر تو بگذرم ،اینکه تو دوست داشته باشی به اوج لذت برسی و تنوع داشته باشی یکی از موضوعاتیه که من هم از این موضوع لذت میبرم خیلی دوست دارم تجربه کنیم ولی بایستی هم خیلی محتاط باشیم و هم اینکه بدون اطلاع همدیگر کاری نکنیم.با این جواب من الهام کل خایه هامو توی دستش گرفت و با کمی فشار گفت یعنی به من اجازه میدی با اون کسکش کیرکلفت بخوابم ،سفت در آغوشم گرفتمش وگفتم آره عزیزم،آره ،اتفاقا خوشحالم که مثل اوایل زندگی اینجور پرانرژی و شاداب برای سکس ببینمت.
با بوسیدن لبهام ادامه داد عاشقتم،عاشق این شخصیتتم،چقدر خوبی و با دستش همینجور که حرف میزد کیرمو ماساژ میدادو گفت فکر نکنی کمی مست هستم و شهوتم بالا زده میگم،ولی ممکنه همین فردا من با این یارو بخوابم ،بعدا پشیمون نمیشی؟ما بچه داریم نمی‌خوام به خاطر خواسته های من و تو به رابطه خانوادگیمون خدشه ای وارد بشه؟ناکس با هوشیاری و زرنگی داشت با کلمات تغییرات منو درک میکرد،درادامه گفت فکرشو بکن همین الان یه کیرکلفت روی لبهای من باشه،این موضوع برات ناراحت کننده نیست ودرادامه بدون اینکه منتظر پاسخ من بمونه به پایین تخت خزید و شروع به خوردن و لیسیدن کیرو خایه ام کرد.
همینجور که دور لبها و دهانش پر از آب دهن و پیش آب اولیه من بود سرشو آورد بالا وبا لبو دهن من بازی و بوسه و با دست کیرمو می‌مالید و گفت فکر کنم توهم لذت میبری.درست میگم یا نه؟؟؟؟
در ادامه بعد از اینکه توی دهان الهام ارضا شدم برای شستشو از من جدا شد ومن با تنی خالی از انرژی حتی نای غلتیدن هم نداشتم بخواب رفتم.
صبح با صدای درب از خواب بیدار شدیم و به همراه بچه ها برای صبحانه به غذاخوری هتل رفتیم.بعد از صرف صبحانه برای قدم زدن به فضای باز هتل رفتیم.در آنجا به ها مشغول بازی و جست و خیز بودن و منو الهام ساکت از هوای دلپذیر و سروصدای بچه ها لذت می‌بردیم و هیچ صحبتی نداشتیم.تقریبا ساعت یازده به اتاق برگشتیم و من همینجور که روی تخت ولو شده بودم به خواب رفتم.ساعت 1/5با صدای الهام بیدار شدم که بلند نمیشی تنبل؟چقدر میخوابی؟ودرادامه بچه ها از سروکولم بالا رفتن که پاشو بریم استخر،وقتی بلند شدم احساس ضعف داشتم گفتم اول بریم ناهار و بعد بریم استخر،الهام گفت با شکم پر بریم استخر گفتم من گرسنه ام خلاصه رفتیم کمی غذا خوردم و مقداری هم برای بعد از استخر بردیم داخل اتاق گذاشتیم.بعد از پوشیدن مایو چشمم به الهام افتاد دیدم خانم یه بیکینی پوشیده ویه سکسی تمام عیار جلوی چشمامه،یه پوشش حریر هم پوشید که چند برابر به جذابیتش اضافه کرده بود،احساس کردم تابحال الهامو اینقدر سکسی خواستنی ندیدم،رفتم جلو و حسابی بوسیدمشو با بچه ها به سمت استخر حرکت کردیم،تختی که روز قبل مستقر بودیم اشغال بود و در یک مکان دیگر بعد از پهن کردن حوله روی تخت ها مشغول مالیدن کرم ضد آفتاب شدیم.
هنوز دقایقی نگذشته بود که سروکله اون دو نفر پیدا شد و با زبان انگلیسی ،احوالپرسی و گفتگو.
یکیشون به الهام گفت میخوای برات کرم بمالم،الهام به فارسی به من گفت چقدر پرروئه،همینجا در انظار و در حضور تو میخواد منو بخوره.
گفتم یه کاری کن من بچه هارو میبرم تو آب وتو باهاشون راحت باش .
با یک چشمک بهم اوکی داد ومن بچه هارو با چندتا وسیله بادی به سمت استخر بچه ها که تقریبا کمی با محل استقرار ما فاصله داشت راه انداختم،تو راه ضمن ورجه وورجه بچه ها یواشکی نگاهی هم به الهام و آقایون مینداختم.وقتی بچه ها وارد آب شدن من بخاطر عمق کم استخر کنار استخر ایستادم،تو همین زمان دیدم الهام به شکم روی تخت دراز کشیده و یکی از اون دونفر داره پشت کمر الهام و ظاهراً کرم میماله،با اینکه تخت کناری خالی بود ولی نفر دوم هم در پایین تخت نشسته بود وبنظرم داشت پاهای الهام رو می‌مالید.
وقتی پسرم گفت تشنه است و آب میخواد بهترین بهانه بود که سری به الهام بزنم.وقتی رسیدم با اینکه تقریبا یک ربع بود داشتن تن بودن الهام رو میمالیدن ولی همینجور به کارشون ادامه دادن و الهام بلند شد و گفت اگر اینجا کناراستخرنبودیم این دوتا دیوث ده بار منو کرده بودن.
یکیشون اومد جلو و در حالی که از جلوی شلوارکش کاملا مشخص بود راست کرده گفت این همه زن و دختر اینجاست ولی الهام یه سروگردن از همه بالاتره وجالب بود که زن منو با اسم صدا کرد.به الهام گفتم اگر میخوای میتونی باهاشون بری ،گفت گمشو بابا جلوی بچه ها؟خلاصه همون موقع از اون دو نفر جدا شد و من تازه متوجه شدم که گره سوتینش بازه و داره پشت سرش می‌بنده.
الهام سرمست و شاداب از اون دوتا جدا شد با هم به سمت استخر کودکان رفتیم.
تو راه گفتم خوب چه خبر؟با مشت به سینه ام زد و گفت مسخره میکنی؟گفتم نه بخدا وگفت بی رودربایستی بهت بگم که دوست دارم این دونفر منوجربدن،میفهمی؟پیش خودم گفتم اینقدر شهوتی بالا زده که اینجوری افتاده به هارهاری.گفتم آره عزیزم آره عشقم
رسیدیم کنار استخر بچه ها که الهام در کنار من یواش گفت میتونی مواظب بچه ها باشی ؟در حالتی که کاملا خودم هم راست کرده بودم گفتم میخوای تنهایی بری؟مگه نگفتی الان جلو بچه ها نمیشه؟ گفت جلو بچه ها میگم سرم درد می‌کنه و میرم توی اتاق که بچه ها فکر بد نکنن و دو ساعت دیگه برمیگردم،سرشو بوسیدمو گفتم اوکی برو که بدجوری منتظر شنیدن هستم.گفت ازم ناراحتی گفتم نه عشقم،و پشت دستشو مالید روی کیرم و گفت معلومه.

نوشته: وحید

دکمه بازگشت به بالا