از عشق تا ضربدری 39
–
پیمان دیگه طاقت نیاورد . اون حالتی که سیامک داشت از کون, مادرشو می کرد اونو خیلی هیجان زده کرده بود . دیگه تصمیمشو گرفته بود . هر چه باداباد . میرم زیر بدن قمبل کرده سیما می شینم و از زیر فرو می کنم توی کسش . هر چی میشه بشه . .. وارد اتاق شد و پشت سرش هم پونه اومد …
پونه : خوب مادر و پسر خوش می گذرونن . خبر ما رو اصلا نمی گیرین . دیگه پاک ما رو فراموش کردین سکس ضربدری حالش به اینه که همه در کنار هم باشن و مدام دست عوض کنن . تنوع پشت سر هم . حال کردن و عشق کردن . چه کیفی داره ! پیمان تو برو زیر سیما جون دراز بکش .. کسش حالا داره بیکار می گرده ..
پیمان : اون وقت تو چی ; اگه دوست داری بگم سیا جون بیاد سراغت ..
پونه یه نگاهی به سیما انداخت و با اشاره ابرو طوری که پسرمتوجه نشه متوجهش کرد که بگه نه .یعنی سیا همون جا بمونه که سیما جفت کیر بخوره . دوزاری سیما خیلی زود افتاد .. تازه اون خودشم دوست داشت که دو تا کیر رو توی تنش حس کنه -اگه پونه جون رضایت میده و پسر گلم راضی باشه دو تا آقایون رو من کار کنن … سیامک چون دید اون سه نفر موافقن دیگه نتونست حرفی بزنه و پذیرفت . پیمان رفت زیر سیما دراز کشید و از زیر فرو کرد توی کسش .. حالا سیامک وقتی که به کیرش که فرو می رفت توی کون مادرش و میومد بیرون نگاه می کرد بی اختیار چشاش به کیر پیمان هم می افتاد که در حال حرکت توی کس مادرش بود … لباشو از حرص گاز می گرفت . مخصوصا وقتی که سیما با هیجان از این می گفت که دو تا کیر با هم چه حالی میده ! سیامک سعی داشت با ماساژ دادن و مالوندن شونه ها و گردن و کمر مادرش اونو بیشتر به طرف خودش جلب کنه … پیمان هم جفت کف دستای خودشو گذاشته بود رو جفت سینه های سیما … سیما داغ داغ شده بود .. از بالا و پایین امونش نمی دادن … سیما لباشو به لبای پیمان چسبوند که از دید پسرش پنهون نموند و اونم از حرص کیرشو با فشار بیشتری توی کون مادرش حرکت می داد . یه لحظه درد شدید باعث شد که سیما لبای پیمانو گاز بگیره …
پونه هم خودشو به اونا رسوند و گفت بچه ها من اومدم ..
اونم دستاشو گذاشت دور کمر سیامک و در حالی که با سینه هاش بازی می کرد کسشو به کون سیامک می مالوند و از این کارش لذت زیادی می برد ..
-آخخخخخخ .. جونم جونم … این جوری هم خیلی حال میده ..
موهای ریز کون سیامک در تماس با لبه های گوشتی کس پونه اونو حالی به حالی کرده بود …
صدای ناله هوس و بکن بکن و فشارم بگیر و محکم بزن و .. فضای اون جا رو پر کرده بود .. در همین لحظه صدای زنگ در همه رو لرزوند البته پونه کمتر یکه خورد پونه : اومدن . بالاخره اومدن ..وووووویییییی چه کیفی داره !
پیمان : چی داری میگی پونه . مگه قرار بود کسی بیاد ; مبادا درو باز کنی . همه مونو دار می زنن .
-چی داری میگی بابا . اینا باید پرستو و پرویز باشن ;
در همین لحظه گوشی پونه زنگ خورد
-عزیزم چرا درو باز نمی کنی ..
-الان .. ای به چشم !
سیما : اینایی که گفتی کی هستن ;
پونه : صبر کن درو باز کنم .. با هاشون آشنا میشی ….
پونه درو باز کرد و بر گشت روی تخت ..
-اونا که بیان ما میشیم نفر . چه حالی می کنیم . چه کیفی داره ! اگه بدونی پرویز خان چه حالی میده ! سیامک جون هم می تونه حسابی با پرستو که تن و بدن خوبی داره حال کنه .
وقتی که این حرفو زد پیمان به شدت حرص خورد و از این که احتمالا عشقش باید بره زیر کیر سیامک لجش گرفته بود .نههههههه هر طوری باشه پرستو عاشق منه . اون نباید لذت ببره . اون فقط از من لذت می بره . هر چی باشه اون روح و وجود و احساسش برای منه ..
پونه : چرا اینا دیر کردن . کجان ; ااااااااییییییی چه هیجانی ! دیدین ! گفتما .. چه سور پرایزی !
دو تایی شون همون دم در اتاق لباساشونو در آورده و کاملا بر هنه شده بودند . پرویز تا چشاش افتاد به هیکل توپ سیما کیرش به صورت خود کار اومد جلو …
پرویز: عجب تن و بدنی .. افتخار آشنایی با چه کسانی رو دارم ; شنیدم که این دو عزیز مادر و پسرن . خیلی حال داره آدم کیرشو فرو می کنه توی کون مادرش .. سیامک : امید وارم قسمت شما هم بشه و شما هم کیرتونو فرو کنید توی کس و کون مادرتون و بعدشم بیاریدش این جا برای سکس ضربدری .. …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی