اعتیاد به مالیدن کیر (۱)
یه روز پویا که بهترین دوست من در دبیرستان بود پیشنهادی به من کرد که آغاز تغییر اساسی در زندگی من بود. مثل همه شاگردا اغلب اوقات گفتگوی ما در باره زن و سکس بود و با هم عکس و فیلم سکسی یا پورن رد و بدل میکردیم. یه روز داشتیم با هم یواشکی سر کلاس یه داستان سکسی میخوندیم و خیلی خیلی حشری شده بودیم. آخرای کلاس بود که یهو پویا گفت “علی میای بریم سینما جق بزنیم؟” منظورشو درست نفهمیدم. گفتم “چی؟ تو سینما؟” گفت “آره میریم سینما ته سالن یه جای دنج میشینیم و تو گوشی هامون پورن نگاه میکنیم و جق میزنیم.” گفتم “پویا سینما شلوغه. مردم میبینن”. گفت “نه صبحها شلوغ نیست من میدونم. بریم؟”
منم قبول کردم و اون روز ساعت ۱۰ و نیم از مدرسه جیم شدیم و رفتیم اولین سینمایی که پیدا کردیم. پویا راست میگفت سه چهار نفر بیشتر تو سینما نبودن و ما رفتیم ردیف آخر که پشیمون دیوار بود نشستیم. اصلا یادم نیست که فیلم سینما چی بود چون ما سریعا گوشی هامونو درآوردیم و شروع کردیم جق زدن. اولین بار بود که کنار یکی دیگه کیرمو در آورده بودم و برا خودم جق میزدم. پویا هم مشغول بود. تو سایه روشن سینما نگاه من گهگاه از صفحه موبایلم میرفت به طرف کیر پویا. اینکه پویا داره کنار من مث من جق میزنه خیلی منو حشری میکرد. یهو پویا گفت “علی بیا این فیلمی که من میبینم نگاه کن خیلی دبشه”. و موبایلشو کمی آورد طرف من. من موبایلمو گذاشتم کنار و خم شدم طرف پویا. شونه هامون و بازوهامون چسبید به هم از پایین هم پویا زانوشو چسبوند به زانوی من. راست میگفت فیلم دوتا زن بود که داشتن از هم لب میگرفتن. هر دو به جق زدن ادامه دادیم تا آب هردو تقریبا همزمان آمد. برگشتیم مدرسه و تو راه پویا میگفت “پسر کنار هم جق زدن چقد حال میده” منم گفتم “آره من داشتم دیوونه میشدم… چه فیلم باحالی بود. لینکشو برام بفرست”
عصر و شب اون روز خیلی تو فکر جق زدنمون تو سینما بودم کیرم دائم شق بود. شب به خودم گفتم فردا پویا رو راضی میکنم که دوباره بریم سینما و برای اینکه شهوتم کم نشه اون شب به سختی خودمو راضی کردم که جق نزنم خودمو نگه دارم برای فردا. این باعث شد که اون شب خایه هام درد بگیره ولی صبح درست شد.
فرداش تو مدرسه اولین چیزی که بهپویا گفتم پیشنهاد رفتن به سینما بود. ولی پویا میبایست اون روز قبل از ظهر برگرده خونه و قول داد که روز بعدش بریم. من یکم ناامید شدم بعد از مدتی به فکرم رسید که یکی دیگه از بچه ها رو شیر کنم که با هم بریم. به پویا گفتم و پویا فورا گفت “با حسین برو خیلی آدم حشریه. پارسال تو کلاس کنار سیامک مینشستم و من پشت سرشون می نشستم. میدیدم که اغلب دستاشون لای پای همدیگس. بهش بگی حتما قبول میکنه”
خلاصه زنگ تفریح شد و پویا اجازه گرفت و رفت. من رفتم طرف حسین و بهش پیشنهاد کردم بریم سینما و جق بزنیم و اضافه کردم که دیروز با پویا رفتیم و محشر بود. حسین گفت “چرا نریم تو توالت مدرسه جق بزنیم؟ چرا سینما؟” جق زدن تنهایی تو توالت برام زیاد جالب نبود، دلم میخواست مث دیروز شهوت حسینو کنارم حس کنم. گفتم “حالا تو بیا امتحان کن. تو توالت به من زیاد حال نمیده” خلاصه راضیش کردم و ظهر هر دوراهی سینما شدیم. بازم خلوت بود و رفتیم جای دیروز نشستیم. من اینبار تبلت آورده بودم و چند تا فیلم و عکس پورن و سکسی روش دانلود کرده بودم. حسین دست راست من نشسته بود. تبلتو گرفتم بین دوتامون و با دست چپ شروع کردم به مالیدن کیرم از روی شلوار. حسین هم خم شد طرف من و بازو و شونه و زانوهامون چسبید به هم. حسین خیلی زود کیرشو در آورد. منم تبلتو دادم دست حسین و کیرمو در آوردم. نگاه من خیلی زود از تبلت رفت طرف کیر حسین. کیرش درازتر و نازک تر از کیر من بود. قشنگ بود و از شدت سفتی قوس برداشته بود طرف شکمش. بعد از چند دقیقه متوجه شدم که نگاه کردن کیر حسین برام از فیلم پورن شهوانی تره. حسین دستشو رو کیرش فقط بالا و پایین نمی برد، با نوک انگشتاش، آهسته کیرشو از پایین تا بالا لمس میکرد انگار داره جق زدنشو نمایش میده. بعد از چند دقیقه متوجه شدم که نمایش حسین برای منه و حسین متوجه شده که خیره شدم به کیرش. اونم حالا فقط کیر منو نگاه میکرد. حسین تبلتو بست و پس داد به من؛ منم تابلو گذاشتم تو کیفم. برای هر کدوم دیگه دیدن کیر شق شدهٔ اون یکی از صد تا پورن شهوانی تر بود. حسین خودشو بیشتر فشار داد به من و در گوشی گفت “علی میای برای هم جق بزنیم؟” در او شرایط هیچ چیز و نمیتونستم از حسین دریغ کنم. هر چی میگفت قبول میکردم. به علامت رضایت دستمو از روی کیرم برداشتم و بعد از چند لحظه کیر من تو دست حسین بود و کیر حسین تو دست من. داشتم از شهوت آتیش میگرفتم. اولین بار بود که کیر یکی دیگه را لمس میکردم. کیر حسین مثل چوب سفت و در عین حال داغ و بینهایت نرم بود. آهسته کیرشو به طرق مختلف میمالیدم و حسینم همین کارو با کیر من میکرد. حس میکردم که مث من با شهوت و علاقه زیاد داره اینکارو میکنه. حسین یواش در گوشم گفتن “کاش رفته بودیم تو توالت مدرسه” گفتم تو توالت مدرسه هرکسی برای خودش جق میزد. حال الان رو هم نداشت” حسین جواب داد “نه صبح که گفتم منظورم این بود که هر دو بریم تو یه کابین” جواب دادم “إإ، من چیز دیگه فهمیدم. ولی تو توالت ممکن بود بقیه بچه ها متوجه بشن که دوتایی رفتیم تو یه کابین. ریسکش زیاده.” حسین صحبت را عوض کرد و گفت “حالا لذت ببر تا بعدا برات بگم.” خلاصه اینکه اول آب من آمد تو دست حسین و انگشتاش از آب کیرم خیس شد. حسین بلا فاصله دستشو برد و آب کیر منو مالید به کیرش و من براش با آب کیر جق زدم تا آبش آمد تو دست من. بوی آب منی بلند شده بود. دوتا دستمال کاغذی در آوردم و یکیش را دادم به حسین و دستامونو تمیز کردیم. موقع بلند شدن من بی اختیار دستمال کاغذی ها رو گرفتم و گذاشتم تو جیب کاپشنم تا بیرون که رفتیم بندازم دور. خلاصه هر دو دستامون و تمیز کردیم و از سینما زدیم بیرون به سوی مدرسه.
تو راه حسین پرسید “علی دفعه اولت بود؟” جواب دادم “نه. من که گفتم دیروز م تو سینما با پویا جق زدیم” حسین گفت “آره ولی منظورم مالیدن کیر یکی دیگه بود” جواب دادم “آره دفعه اولم بود. تو چی دفعه اولت بود؟”
حسین گفت “من؟ نه با با. سیامک یادته؟ اون که پارسال تو کلاس ما بود”
-“آره یادمه. سیامک لاغره دیگه”
-“آره همون. پارسال من و سیامک کلی برای هم جق زدیم. بهت بگم که اگه دفعه اول از مالیدن کیر خوشت بیاد دیگه معتاد میشی”
“-معتاد به چی”
-“معتاد به چی؟ معتاد به کیر. دائم دلت میخواد کیر یکی دیگه رو بمالی”
-“حالا مثلا تو معتاد شدی؟”
-“اووف! به فکرتمنمیرسه. دائم فکر کیرم. امسالم با سیامک خیلی رفتیم تو توالت و برای هم جق زدیم”
-“میخوای بگی کونی شدی” و زدم زیر خنده.
حسین یه کم بهش بر خورد و جواب داد “ نه خره، اینکه کونی شدن نیست. فقط دلت میخواد موقع جق زدنت یه کیر سفت و تو دستت حس کنی. اگه امروز خوشت آمده خودت خواهی دید چطوری معتاد به کیر میشی. حالا راستشو بگو خوشت آمد یا نه؟”
دلم نمیخواست به حسین که اینقدر با من روراست بود دروغ بگم. از حرف زدن و رک و راستی حسین خوشممیومد و راستش یه کم منو حشری میکرد. جواب دادم “خوشم آمد؟ پسر داشتم تو سینما دیوونه میشدم. از شهوت آتیش گرفته بودم”
-“پس مثل من بودی. بدون که حالا هم مثل من معتاد شدی. چند ساعت دیگه دوباره دلت میخواد. اگه دوباره هوس کردی بیا به من بگو. منم اگه هوس کردم میام به تومیگم و جور میکنیم که دوباره بریم کیر همو بمالیم”
از حرف زدن حسین خوشم میومد. میتونست بگه دوباره بریم جق بزنیم ولی میگفت بریم کیر همو بمالیم. قلبم تند میزد و کیرم دوباره راست شده بود. گفتم “تو که میگفتی با سیامک میری تو توالت مدرسه جق میزنی”
-“آره ولی با تو هم میرم. آدم وقتی معتاد میشه دیگه هیچی جلودارش نیست”
-“حسین فردا دوباره بریم برای هم بمالیم” دلم میخواست بگم همین حالا ولی بی اختیار گفتم فردا.
-“آره من که از خدامه”
اون شب تو خونه فکر کیر حسین لای انگشتام ولم نمیکرد. تو اتاقم شروع کردم به جق زدن که یهو یاد دستمال کاغذی ها افتادم که گذاشته بودم تو جیب کاپشنم. درشون آوردم و دیدم هنوز کاملا خشک نشدن. یکی از دستمال کاغذی ها رو مالیدم به کیرم. اون یکی دستمال کاغذی رو بردم طرف صورتم و اول لیسش زدم. برای اولین بار مزه آب کیرو میچشیدم. حسابی آتیش گرفته بودم. قسمت خیس دستمال کاغذی رو بعد از لیسیدن مالیدم به صورتم و گردنم. وای دوباره در اوج لذت بودم به هیچ چی فکر نمیکردم جز بو و مزه کیر و آب کیر که از طریق دستمال کاغذی حس میکردم. به خودم گفتم فردا حتما برای حسین تعریف میکنم که با دستمال کاغذی های آغشته به آب کیر چکار کردم. آبم آمد تو یکی از دستمال کاغذی ها. با احتیاط پیچیدمش تو یه دستمال کاغذی تمیز و گذاشتم تو جیب کاپشنم تا فردا به حسین نشون بدم
قسمت دوم این داستان برای بعد
نوشته: Mirilop
ادامه…