انگیزه دادن به زنها چه ها که نمی کند… ♂️
دو ساله ازدواج کردم هر بار که از کون میکنمش انقدر گریه میکنه که کوفتم میشه ادا هم در نمیاره ها خودم حس میکنم که کیرم نمیره توی کونش از بس تنگه فکر کنم واسه همین سوراخ تنگشه که یبوست داره تا الان هر روشی هم بگی امتحان کردم حتی با روغن هم کردمش اما از درد خیلی گریه میکنه بردمش دکتر خانم دکتر گفت از کون نکنی نمیشه؟ گفتم از شدنش که میشه اما کون یه چیز دیگست اونم کون خوش فرم و پنبه ای زن من خانم دکتر خندید گفت هر کس طاووس خواهد جور هندوستان کشد…
بعد از این ماجرا کلا بیخیال کردن کون بهاره شدم و اصلا دیگه همون هفته ای یه بارم باهاش سکس نکردم گفتم دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش. با بهاره صحبت کردم و افتادم دنبال طلاق توافقی چون ما توی رختخواب کلا فقط گریه داشتیم و کیرمو که نمی خورد کوسشم میگفت سوز میده بسه بسه کلا این خانم نقش یه مجسمه رو داشت فقط میتونستم بهش بچسبم تا ارضا بشم برای کردن توی هر سوراخش یه داستانی داشت…
چند وقت طلاقمو که گرفتم و دنبال یه مورد مناسب بودم که خواهرم گفت نوه خاله مامان هست سمیه 33سالشه و هنوزم مجرده اما یه 5 سالی از تو بزرگتره گفتم اشکالی نداره ببین قبول میکنه؟
خواهرم با سمیه حرف زد و قبول کرد و عقد کردیم توی دوران عقد یه سفر رفتیم شمال اونجا فرصتی دست داد و راضیش کردم که از کون بکنمش گفت کون درد داره بیا کوسمو بکن تو رو خدا نه درد داره با هزار زور راضی شد اولش حسابی تحریکش کردم و کوسشو براش خوردم اول یه انگشتی کردم توی کونش دیدم این از کون بهاره هم تنگ تره کونشو روغن زدم و آروم آروم دو تا انگشتم رو کردم توی کونش برای دو انگشت تنگ بود اما انقدر کردم تا فیت دو انگشت شد داگی اش کردم و کیرمم برای محکم کاری چرب کردم و سر کیرمو به سوراخش میمالیدم یهویی کیرمو هول دادم توی سوراخش واقعا تنگ بود و فقط کلاهکش رفت و سمیه یه جیغ زد گفت حامد جانم درد داره گفتم میدونم اما تحمل کن
کیرم توی کونش بود و کونشم واقعا تنگ بود گریه هم میکرد اما میگفت تو رو خدا آروم تر یواش حامد به زور و قربون صدقه رفتن کیرم تا نصفه رفت توی کونش نه چرب بود کیرم لیز میخورد و میومد بیرون من فشار میدادم بره داخل و این یه حالت رفت و برگشتی ایجاد میکرد که انگار دارم توی کونش تلمبه میزنم و سمیه فقط التماسم میکرد تو رو خدا حامد یواش حامد جانم یواش کیرم تا نصفه توی کونش جا گرفته بود و آروم شروع کردم عقب جلو کردن سمیه هم فقط میگفت حامد جان یواش یواش یواش لذت عجیبی داشت کردن کون سمیه دلم نمی خواست تموم بشه اما آبم اومد و ریختم توی کونش و از کونش کشیدم بیرون تا کشیدم بیرون سمیه با دستش سوراخ کونشو میمالید گفت خیلی درد داشت بغلش کردم و ازش لب گرفتم و گفتم ممنون که بخاطر من درد رو تحمل کردی فرداش رفتیم بیرون براش گل خریدم و گفتم تو بخاطر من درد رو تحمل کردی من هنه دنیا رو به زیر پات میارم خندید و گفت چه ارزش بالایی داشت کون دادن بهت گفتم بیشتر بدی که کل کیرم بره توش برات 207 میخرم گفت خب بریم خونه گفتم کی بود التماس میکرد یواش یواش؟ انقدر یواش یواش کردی که همه شهر فهمیدن و خندیدیم، دو ماه بعد ازدواج کردیم و یه ماه بعدش رفت برای گرفتن گواهینامه اقدام کرد گفتم گواهینامه برای چته؟ گفت مگه نگفتی برام 207 میخری؟
گفتم یه شرطی داشت یادته؟ گفت از امشب می تونی بکنی یکم عرضه به خرج بدی کلشو میتونی توی کونم جا کنی هر چقدرم من التماس کردم و گریه کردم تو اعتنایی نکن کار خودتو بکن…
گفتم عه؟ پس اینجوریاست… باید برای کون دادن زنها بهمون براشون انگیزه ایجاد کنیم.
آخرش 207 رو براش خریدم اما دیگه دلم نمی خواد از کون بکنمش دیگه کلا از کون زده شدم…
بهم میگفت خیلی نامردی کوسمو پاره کردی اما هیچی برام نخریدی گفتم مگر باید چیزی میخریدم؟
گفت چطور برای کردن کونم 207 خریدی اما کوسمو که جرش دادی هیچی نخریدی؟
گفتم بذار ببینم چه جوابی میده بهش گفتم اگر از این هفته توی هر سکس کوس و کونتو با هم بهم دادی و کردمشون فرداش برات 10 تا شاخه گل میخرم گفت باشه قبوله برو بریم…
حامد؟ یادت نره فردا باید 10 تا شاخه گل رز صدبرگ برام بخری…
الان 2 ساله از اون اتفاق میگذره و من یه مزرعه گل رز به نامش زدم
با تشکر از عوامل شهوانی
دوستان فحش بدید دقیقا به خواهر و مادر خودتون حواله میدم منم کون کن حرفه ای… فحش نده… بگو نمی پسندم داستانتو پشمای کوس زنم سمیه توی چشات…
نوشته: حامد