اولین سکس با شورت زنونه

سلام دوستان. اولین باره که میخوام داستانمو اینجا بنویسم پس اگه کم و کاستی داشت به بزرگی کیرتون ببخشید.
اسم من امیره. یه پسر قد بلند و تپل و سفید که از بچگی دوس داشتم دختر بودم. همیشه دوس داشتم لباسای زنونه بپوشم و بقیه باهام مثل یه دختر رفتار کنن. هیکل من از بچگی شبیه دخترا بود، رونای پر و سفید با یه کون پهن و قلمبه و سفید که وقتی راه میرم مثل ژله میلرزه و کمر باریک و از همه مهمتر سینه های خیلی بزرگ.
همیشه تو مدرسه بچه ها منو میمالیدن و برام راست میکردن. من بهشون رو نمیدادم اما خوشم میومد که میتونم تحریکشون کنم. از اول راهنمایی تو حموم با فکر کیرایی که برام راست میشد یا وقتایی که همکلاسی ها کون و ممه هامو میمالیدن جق میزدم. کونمو تو آینه میلرزوندم و ممه هامو میمالیدم تا ابم بیاد.
سال دوم راهنمایی که بودم تو یه کلاس فوتبال اسم نوشتم. بچه های باشگاه همه با شلوار بلند و لباس تیم های ورزشی میومدن اما من با یه شلوارک خیلی کوتاه و تنگ که کون و رونام حسابی توش دلبری میکرد و یه تاپ ورزشی که سینه های تپلم حسابی توش خودنمایی میکرد میرفتم. همین لباسا و هیکل سکسیم باعث میشد همه سعی کنن بهم نزدیک بشن و همیشه منو تو تیم خودشون بخوان.من دروازبان بودم و همین بهانه ای بود که منو اول انتخاب میکردن. تو باشگاه یه پسری بود به اسم جواد. جواد خیلی ریز و لاغر بود. خیلی بازیکن خوبی نبود ولی همیشه با خواهش و التماس سعی میکرد تو تیمی باشه که من هستم و هر بار که من توپی رو میگرفتم با اشتیاق منو بغل میکرد و این وسطا خودشو به من میمالید و چون قدش از من کوتاه تر بود وقتی بغلم میکرد صورتشو فشار میداد لای ممه هام. من سعی میکردم به روی خودم نیارم اما کاملا میفهمیدم که داره میمیره که ممه هامو بلیسه و کونمو بکنه. یبار که مثل همیشه اومد بغلم کرد دستشو از پشت گذاشت رو کونمو مثل خمیر مالیدش بعدم قبل از اینکه ازم جدا بشه یه گاز از نوک سینم گرفت. من تو شلوغی چیزی بهش نگفتم اما خیلی ناراحت شدم که چه فکری پیش خودش کرده.
خلاصه جواد خیلی تو کف من بود و هر بار بعد باشگاه با اینکه مسیرش کاملا با من فرق میکرد تا دم در خونمون با من میومد و تو راه از در و دیوار حرف میزد.
یه شب بعد از باشگاه تو راه شروع کرد حرفای سکسی زدن، ازم پرسید که دوس دختر دارم یا نه، گفتم نه مامانم اجازه نمیده، خندید گفت با این وضع ( یه اشاره به هیکلم کرد) تو باید دوست پسر بگیری نه دوست دختر.
قند تو دلم آب شد ولی سعی کردم اخم کنم که فکر کنه خوشم اومده.
یه خنده ای کرد و به راهمون ادامه دادیم. باز شروع کرد به حرف زدن و گفت که یه دوس دختر داشته که ازش جدا شده چون خیلی لاغر بوده، یهو با دستش زد زیر ممه من و گفت ممه های تو خیلی ازون بزرگتر و سفید تره.
من خودمو زدم به اون راهو گفتم پس یعنی تو از دخترای چاق خوشت میاد؟
گفت:پسر و دخترش خیلی فرق نداره ولی من عاشق بدن تپل و ممه های بزرگم. دقیقا مثل تو.
باز یه نگاه معناداری به ممه های من کرد که قند
تو دلم آب شد.
منکه دیدم پررو شده دو تا فحش بهش دادمو گفتم خجالت بکش اگرم چاق دوس داری میتونی بری مخ مرتضی رو بزنی اونکه از من چاق تره.
گفت مرتضی خیلی چاق و اصلا بدنش نرم نیست تو خوبی قربون اون کون قلنبت.و یکی محکم زد رو کونم. من عصبانی شدم برگشتم یقشو گرفتم گفتم یبار دیگه به من دست بزنی میزنم دهنتو سرویس میکنم.
همونجور که گفتم من قدم بلنده و هیکلم خیلی گنده تر از جواد بود برا همین ترسید و گفت باشه بابا شوخی کردم یقه رو ول کن. منم ولش کردم و پشتمو کردم به راهم ادامه دادم، دنبالم نیومد و میدونستم از پشت داره با چشاش کونمو که تو اون شلوارک تنگ میلرزه رو دید میزنه منم قدم هام رو محکم تر برداشتم که خوب بلرزه و رونامو میمالیدم به هم که حسابی حشریش کنم.
اون شب به یاد جواد سه بار جق زدم با فکر اینکه جواد با اون هیکل لاغر و کوچولو افتاده به جون بدن نرم و گوشتیم حسابی حشریم میکرد.
ازین داستان چند روز گذشت. جواد که انگار واقعا ازم ترسیده بود دیگه خیلی کاری بهم نداشت و منم هرچی تلاش میکردم که حشریش کنم سمتم نمیومد.
من یه سری لباس زیر زنونه و چند تا جوراب داشتم که از دختر عموم پیچونده بودم، بعضی وقتا که خونه تنها میشدم میپوشیدم و با تصویر کون و رون ممه هام تو آینه جق میزدم.
یبار عموم با زن و بچش اومده بود خونمون و من چندروز نتونستم خودمو ارضا کنم چون اصلا وقت خالی و زمان مناسب گیرم نمیومد.
وقتی داشتم ساکمو جمع میکردن که برم باشگاه یهو چشمم خورد به یه شرت صورتی و توری ازینا که میره لای کون. نمیدونستم مال کیه و چرا اونجاست، فقط انداختمش تو ساکم و رفتم باشگاه.
اون روز بعد از مدت ها دوباره با جواد تو یه تیم بودیم و جواد یه گل خیلی خوب زد و منکه داشتم میمردم از حشر از دروازه تا وسط سالن دوییدم و بغلش کردم و صورتشو انداختم لایه ممه هامو حسابی فشارش دادم.
وقتی ولش کردم یه لبخندی از رضایت تو صورتش بود و وقتی پشتمو کردم که برگردم تو دروازه یدونه اروم زد در کونم منم یه لبخند تحویلش دادم.
دودول کوچولوم حسابی تحریک شده بود ولی شورتم انقدر تنگ بود که نمیتونست راست بشه. نوک ممه هام حسابی سفت شده بود و جوری باد کرده بود که قشنگ از زیر لباسم معلوم بود. تا اخر بازی جواد به هر بهانه ای میومد بغلم میکرد و هر بار دستشو میکشید لای کونم منم چیزی نمیگفتم فقط دلم ضعف میرفت.تایم باشگاه تموم شد و رفتیم تو رختکن که لباس عوض کنیم. من معمولا چون عرق داشتم با همون لباسا میرفتم خونه. اون روز فقط رفتم تو توالت و شرتمو دراوردم و به جاش اون شرت زنونه رو پوشیدم و روشم همون شلوارک ورزشیمو.
از باشگاه که اومدم بیرون دیدم جواد با یه خنده موزیانه دم در منتظرمه. گفت امروز سمت خونه شما کار دارم میخوای با هم بریم. گفتم بریم ولی از کوچه باغا بریم چو سایه اس خنکه من خیلی گرممه. واقعا داشتم میسوختم. راه که میرفتم شرتو لای کونم حس میکردم داشتم میمردم از حشر. ممه هام هنوز سفت و قلنبه بودن و راحت میشد نوکشونو از روی لباسم تشخیص داد. باهم راه افتادیم سمت خونه ما و تو راه کلی حرف زدیم و خندیدیم و جواد وسط حرفا هی منو دست مالی میکرد و ممه هامو کونمو میمالید منم اعتراضی نمیکردم. یجا که دیگه قشنگ وسط کوچه باغا بودیم و هوام کم کم داشت تاریک میشد من الکی دولا شدم که بند کفشمو ببندم جوادم دو قدم از من عقب تر داشت حسابی کونمو دید میزد. عمدا کاری کردم که تیشرتم بیاد کنار شورت زنونه و سکسیم معلوم بشه، جواد که شرتمو دید یه آه بلند از حشر کشیدو از پشت چسبید بهم.
تازه فهمیدم که کیرش چقدر بزرگه، کامل انداخته بود لای کونم و شرتمو با دست گرفت و کشید بالا. تخمام درد گرفت برا همین صاف شدم جوادم با یه دستش سینمو گرفت، فشار میداد و نوکشو میمالید، من الکی غر میزدم که نکن زشته ولم کن ولی اون اصلا نمیشنید و کیرشو که حسابی باد کرده بود میمالید به کونم. شرتمو ول کرد و شلوارکمو کشید پایین تا زیر کونم. وقتی چشمش به کون سفید تپلم تو اون شورت سکسی افتاد دیگه دیوونه شد.
به زور خودمو ازش جدا کردم رفتم تو باغ بغلی که دیوار نداشت لای درختا با کون لخت میدوییدم اونم دنبالم. وقتی به اندازه کافی رفتم تو باغ و مطمئن بودم کسی مارو نمیبینه وایسادمو پشتمو چسبوندم به یه درخت، جوادم اومد و از جلو بغلم کرد یکم از هم لب گرفتیم و دستشو کرد زیر تاپم و ممه هامو میمالید. من خیلی رو ممه هام حساسم حسابی داشتم حال میکردم، لباسمو زد بالا افتاد به جون ممه هام یکیشو می خورد و یکیشو‌ میمالید منم با دستام سرشو گرفته بودم و فشار میدادم به سینم. یه دستشو برد پشتم و کونمو میمالید. من چشامو بسته بودم و رو ابرا بودم. یه سر و گردن از من کوتاهتر بود برا همین کیرش افتاده بود لای رونامو وقتی خودشو بهم فشار میداد سر کیرش میخورد زیر تخمام. چنان با ولع ممه هامو میخورد که انگار از قحطی اومده و میخواد با ممه های من خودشو سیر کنه. منم دستمو بردم پایین کردم تو شلوار ورزشیش و کیرشو گرفتم تو دستم و میمالیدم. اونم با ولع ممه هامو میخورد، میک میزد و لیس میزد و یهو همشو میکرد تو دهنش. نوکشو گاز میگرفت و از پشت شرتمو داده بود کنار و داشت با سوراخم ور میرفت. سعی میکرد انگشتشو بکنه تو ولی من خیلی تنگ بودم و اصلا نمیشد.
من داشتم از لذت زیاد از حال میرفتم که یکم رفت عقب . منو هول داد پایین افتادم رو زانو و کیرشو اورد جلو صورتم که براش بخورم. اصلا دوست نداشتم ولی تو اون وضع احساس زنای جنده رو داشتم برا همین کیرشو مالیدم رو لبام و چندتا بوسش کردم. تازه داشتم میدیدم که چقد گندس، یکم ترسیده بودم ولی دیگه راه برگشتی نبود. سر کیرشو گذاشتم دهنم بوی بدی میداد ولی انقدر حشری بودم که حالیم نبود سر کیرشو میک میزدم سعی میکردم بیشتر بکنم تو دهنم اونم یکم خم شده بود و باز ممه هامو میمالید نوکشو گرفته بود لای انگشتاشو هی فشار میداد منم همینطوری که براش ساک میزدم ممه هامو میمالیدم.
ممه هامو چسبوندم به هم و کیرشو گذاشتم لای ممه هام. حسابی لای ممه هام گم شده بود و جواد تند تند تلمبه میزد. بازم شروع کردم به خوردن و لیسیدن کیرش که یهو نگهم داشت، فهمیدم آبش داره میاد. برم گردوند منم چهار دست وپاشدم منتظر بودم که کیرشو بذاره لای کونم داشتم از حشر میمردم. شرت توریمو کشید پایین و دودول کوچیکمو که حسابی باد کرده بود از لای رونای تپلم کشید عقب. گفت با این هیکل چقدر کیرت کوچیکه. با عشوه گفتم این کیر نیست اسمش دودوله. خندید و گفت واقعا که دودوله. لای کونمو با دستاش باز کرد و شروع کرد به لیسیدن سوراخم داشتم دیوونه میشدم سرشو با دست فشار میدادم لای کونم بعد از اینکه حسابی لیسید یه انگشتشو کرد تو، خیلی دردم گرفت تا حالا چیزی تو کونم نرفته بود خیلی درد داشتم ولی تحمل کردم.
هوا کاملا تاریک شده بود بهش گفتم زود تمومش کن باید برم خونه، ساکمو گذاشتم زیر دودولم و کامل خوابیدم رو زمین، کونم کامل پهن شده بود، پاشد که شلوارشو بکشه پایین، کونمو که دید یه جون بلند گفت و نشست رو رونام. داغی کیر و تخماشو رو رونام حس میکردم، یه تف انداخت رو سوراخمو سر کیرشو گذاشت رو سوراخم. یکم فشار داد ولی اصلا تو نمیرفت، کیرش خیلی کلفت بود و کون منم صفر و دست نخورده. یکم تلاش کرد سرش یکم رفت تو و چنان دردی گرفت که من ناخودآگاه خودمو کشیدم جلو و نذاشتم ادامه بده. اونم خوابید روم و کیرشو کرد لای رونام و شروع کرد تلمبه زدن و دستش و اورد زیرم ممه هامو گرفت و میمالید. حس کردن کیر داغش لای پام و مالیده شدن ممه هام انقد حشریم کرد که ابم اومد و ریخت رو ساکم موقع ارضا شدن پاهامو که سفت کردم اونم ارضا شد و ابشو ریخت رو سوراخم. یکم روم دراز کشید و هنوز ممه هامو میمالید و صورتمو بوس میکرد و لیس میزد.
بالاخره به آرزوم رسیده بودم و اب یه مردو با بدن سکسیم کشیده بودم. بلند شدم شلوارک و شورت زنونمو دوباره پوشیدم اونم شلوارشو کشید بالا و چندتا بوسم کرد و قربون صدقه بدنم و کونم رفت. ازم قول گرفت که دفعه بعد باید بذارم توش، منکه حسابی درد داشتم گفتم امکان نداره پاره میشم ولی اون قبول نمیکرد.
بعد چون دیر شده بود مجبور شد از همونجا بره خونه و از هم جدا شدیم یکم که راه اومدم ابش از لای کونم سر میخوردو میومد پایین. رو ابرا بودم. وقتی رسیدم خونه مثل همیشه مستقیم رفتم حموم و ابشو از لای کونم جمع کردم و یبار دیگه باهاش جق زدم. اون شب سه بار دیگه به یاد اتفاقاتی که افتاده بود خودمو ارضا کردم.
این بود داستان اولین سکس من. اگه دوست داشتین بگین که بازم براتون تعریف کنم. من کلی داستان از سکسایی که کردم دارم.

نوشته: امیر زنپوش جیگر

دکمه بازگشت به بالا