اولین کون دادنم با درد و زوری

سلام دوستان من تازه این سایت رو پیدا کردم و دیدم هر کی داستانشو گذاشته گفته خاطره اولین کون دادنم که مسیر زندگیمو عوض کرد رو بزارم براتون.
من افشینم الان ۲۴ سالمه و ساکن تهرانم
از خودم بگم پوست سبزه و صورت قشنگی دارم و از بچگی هم همینطور بودم
داستان واسه ۱۰ سال پیشه
تو یکی از محله های غرب تهران ساکن بودیم نزدیک چهار شنبه سوری بود و ما هم دنبال لوازم واسه ترکوندن بودیم
یه بچه محل هم داشتیم سنش از ما بالاتر بود حدود ۳۰ سالش بود اسمش داریوش بود
موقع فوتبال میومد با ما بازی می‌کرد و ما هم حال میکردیم کلی باهاش
یه شب بعد فوتبال از لا به لای حرفامون فهمید دنبال لوازم چهارشنبه سوری هستیم
اومد به من گفت من کلی لوازم دارم و نیاز ندارم دیگه به کسی نگو اگر میخوای بیا فردا بدمشون بهت
منم خوشحال شدم کلی تشکر کردم
فرداش از مدرسه که اومدم رفتم در خونشون
زنگ درو زدم که درو باز کرد گفتم پایین منتظر میمونم زشته
دیگه مزاحم نشم گفت بیا بالا خودت ببین هرکدومو خواستی بردار
گفتم باشه رفتم بالا دیدم در بازه گفت بیا تو
رفتم داخل دیدم لخته تقریبا و با یه شلوارکه
یه جوری شدم خوشم نیومد گفت تو کمده برو ببین رفتم تو اتاق دیدم در اتاقو بست گفتم چیکار میکنی آقا داریوش گفت بستم یهو مادرم نیاد ببینه اینارو میدم به تو گفتم باشه نگاه کردم دیدم کلا دو بسته سیگارت هست گفت بقیش پایین تو انباریه میریم بر میداریم
گفت بیا بشین دیدم تو لب‌تاپ سوپر گذاشته با صدای بلند گفتم بی زحمت در رو باز کن من برم
گفت چه عجله ای بشین یکم ببین چند باری با دوستام دیده بودیم تو لب‌تاپ یکی از بچه ها خوشم اومده بود موندم چی بگم نشستم یه کم دیدیم که من راست کردم دیدم کیر اونم بلند شده
سایز کیرشم بزرگ بود خیلی و یهو ترسیدم گفتم من برم دیگه گفت کجا حالا یه چی بگم نه نمیگی حس کردم چی میخواد بگه گفتم باز کن درو من برم وگرنه داد میزنم که یهو گفت بابا کاری ندارم میخوام کیرتو بخورم
جا خوردم یهو موندم چی بگم فکرشم نمیکردم
گفت بشین نشستم شلوار و تیشرتمو در آورد کیرمو از شورت در آورد شروع کرد به خوردن تا اون موقع فقط چند بار جق زده بودم ،خیلی بهم حال میداد حشری شده بودم گفت میخوای بیشتر حال کنی گفتم چجوری گفت برگرد دمر بخواب برات بخورم ببین چه حالی میده
بهش اعتماد کرده بودم برگشتم شرتمو در آورد واسه خودشم درآورد تو این فاصله
زبونشو می‌کشید رو سوراخ کونم (من همین الانم اصلا مو نداره بدنم)
خلاصه چند بار این کار رو انجام داد و زبونشون میچرخوند تو سوراخم خیلی بهم حال میداد
اولین بارم بود تو عمرم کیرمو نوازش می‌کرد
یهو دیدم یه انگشت رفت تو سوراخم بی اراده خودمو کشیدم
گفتم چی کار میکنی گفت نترس آروم باش حالتو بکن کاری نمیکنم آروم شدم باز شروع به خوردن کرد همینجوری اومد رو کمر و گردنم هی خورد بد جوری حشری بودم آبم داشت میومد کم کم که دیدم داریوش که تقریبا دو برابر منه کامل اومده روم گفتم بلند شو بسه دیگه در گوشم گفت آروم باش بزار بهت حال بده
گفتم نمیخوام تو رو خدا بلند شو
اومدم از زیرش در بیام دستامون گرفت پاهاشو قلاب کرد به پاهام نمیتونستم تکون بخورم
گفتم میخوای چیکار کنی خیلی ترسیدم یهو که دیدم یه دستشو برد رو کیرش گذاشت دم سوراخم که حسابی خیس کرده بود
پیش ابشو مالید رو سوراخم گفتم تو رو خدا نکن آقا داریوش جون هر کی دوست داری اصلا گوش نمی‌داد خیلی حشری بود و کیرش عین سنگ شده بود فقط میگفت آروم باشی درد نمیکشی
نمی‌فهمیدم منظورشو تا اینکه سر کیرشو هل داد تو
اونایی که دادن مخصوصا به زور فقط درک میکنن چه حالی میشی یه لحظه همه جونم سوخت یه ای بلند گفتم که جلو دهنمو گرفت
همه بدنم سست شد دیگه زوری نداشتم خودمو تکون بدم بکشم بیرون
چند ثانیه نگه داشت و تا نصف بیشتر کیرش کرد تو یه ای دیگه از ته دل گفتم (اینقدر گنده بود که نتونست اولش کلشو جا کنه) و اشک تو چشمام جمع شد از شدت درد انگار آتیش گرفته سوراخم بازم چند ثانیه صبر کرد و ایندفعه تا ته جا کرد داخل من دیگه داشتم جر میخوردم از شدت درد بالش رو گرفت رو دهنم چند تا جیغ و داد زدم که از دردم کم بشه
همه بدنم لمس بود دیگه هیچ کار نمیتونستم بکنم یه کم صبر کرد دردم کمتر شد فکر کردم تموم شده گفتم پاشو بسه دیگه که یهو شروع کرد حرکت دادن کیرش
با هر بار جلو عقب شدن همون درد اول رو حس میکردم
شروع کرد به تلمبه زدن من اه و ناله و گریه میکردم فقط
دردم بعد دو دقیقه کمتر شد ولی همچنان سوزش و درد قالب بود به لذت همزمان که می‌کرد با کیرم بازی می‌کرد سرعت تلمبه رو کم کرد و با کیرم ور رفت تا دوباره راست شد دیگه حرفی نمیزدم و آروم گرفته بودم گفتم میخوام آبمو با تو بیارم یه کم ور رفت گفتم من دارم میشم دستشو برداشت و سرعت تلمبه رو زیاد کرد جوری که از ضربات کیرش و حشری شدن زیاد آبم داشت میومد ابشو با فشار خالی کرد تو سوراخم همون لحظه آب منم زیرش اومد
حس عجیبی بود با اون درد و اشک و سوزش ولی اخرش خیلی لذت بخش بود برام انگار از اعماق وجودم اومد آبم،
دو دقیقه روم موند هیچی نمیگفتم درد داشتم ولی لذت عجیبی رو تجربه کرده بودم
بلند شد آبش از کونم ریخت بیرون با دستمال پاک کرد
بلند شدم سریع لباس پوشیدم گفت بشین یه چی بیارم بخوری اینجوری نرو خونه فقط گفتم در رو باز کن
باز کرد و اومدم بیرون دیگه سمتش نرفتم چند ماه بعد از اون محل رفتیم و من همش به اون حس فکر میکردم تا اینکه…
اگه دوست داشتین بگین بازم بزارم

نوشته: افشین۱۹۸۸

دکمه بازگشت به بالا