اولین کون دادن به مربی فوتبال
سلام وقتتون رو نمیگیرم حتی یک کلمه دروغ نمیگم ، وقت شما با ارزشه میدونم
ماجرا به سال 90 برمیگرده زمانی که 16 سالم بود. باشگاه فوتبال میرفتم و واقعا هم فوتبال خوبی داشتم ، هافبک بودم با کلی انگیزه و علاقه که یه روزی تیم ملی بازی کنم و …
هر روز تمرین هر روز تلاش … کل زندگیم فوتبال بود، اون موقع هم مثل الان نبود که دوست دختر عادی باشه منم نداشتمو کل زندگیم فوتبال بود.
یه مربی داشتیم 35 36 ساله آدم حسابی و متاهل … خانواده هامون اعتماد کامل داشتن بهش…
اما از خودم بگم که خب بدنم لاغر فوتبالی بود و پوستم سفید و استایل خوبی داشتم و همیشه تعریف میشنیدم که بدن خوبی داری … چشمای رنگی هم درکل باعث شده بود همیشه توجه رو حس کنم.
انگشت و دستمالی و مالیدن همدیگه عادی بود تو مدرسه اما سکس رو تجربه نکرده بودم و با جق می گذشت روزگار…
همه چی عادی بود تا اینکه قرار شد مرداد ماه تیم 27 28 نفری ما بریم اردو شمال و آماده بشیم برای لیگ نوجوانان، با هر زحمتی بود پول جور کردیم و به هزار امید رفتم اردو…
صبح زود رسیدیم رامسر… همه درگیر مرتب کردن بودیم و تا غروب به تفریح و دریا و خنده گذشت… شب کنار ساحل نشسته بودم و حواسم به ساعت نبود وقتی اومدم داخل ویلای اجاره ای که داشتیم دیدم همه بچه ها جاشون رو انداختن و آماده خوابن که فردا تمرینات شروع بشه…
کنار دوستام جا نبود… کیپ تا کیپ دراز کشیده بودن و من سرپا که مربیمون گفت نوید کجا بودی اگه جا نیست یا تو تراس بخواب یا میتونی اتاق مربی ها بخوابی جا هست.
منم رفتم تراس از گرما حالم بهم خورد و ترجیح دادم با هزار معذب بودن برم اتاق مربی ها… به هیچ چیز بدی هم فکر نکردم.
شب اول گذشت و صبح رفتیم تمرین با کلی انرژی ولی چمن طبیعی بود شمال و سر خوردم کمرم گرفت بدجور
با هر بدبختی بود به کمک دوستام اومدم ویلا و کمپرس آب گرم و سرد و … نشد که نشد… فیله من گرفته بود… ساعت 6 و 7 بود که مربی گفت باید شل کننده عضلانی بزنی و خودش منو برد درمونگاه و اونجا یه شل کننده بهم زدن… طوری کمرم گرفته بود که حتی شلوارم رو نمیتونستم گوشش رو پایین بدم و مربیمون کمک کرد و خب ظاهرا اونجا اولین بار کون منو دیده بود که سفید و سرحال بود …
یکم گذشت تا شب کمی بهتر شدم و یکم فیلم دیدیم با بچه ها و آماده خواب شدیم و من رفتم اتاق مربی ها که بخوابم… یک ساعتی از خاموشی گذشت که دیدم مربی صدام کرد و از خواب بیدارم کرد … کلی حرف الکی زد که تو امید تیم منی و منم خر ذوق شدم
گفت باید زود خوب بشی و فردا لازمت داریم منم گفتم ایشالا تا صبح خوب میشم که مربی دوم تیم هم فهمیدم بیدار بوده و یهو برگشت گفت آقا رضا (مربی اصلی) شاید فیله هاش رو ماساژ بدی بهتر بشه… منم بچه ساده ای بودم حتی شک نکردم به نیتشون و اوکی دادم.
شروع کردم از پا و آروم ماساژ میداد منم خدایی دوست داشتم و کمرم رو هم بدون دست زدن به باسن ماساژ میداد و گفت نوید تی شرت رو دربیار و شلوارت هم در بیار که اینجوری نمیشه ماساژ داد…
عادی بود برام چون همیشه تو رختکن با شورت بعد تمرین جلوی مربیمون بودیم … منم با کمی خجالت از مربی دوم انجام دادم با هزار درد و زحمت…
مربی دیگه ریتمش عوض شده بود میفهمیدم که فشار بیشتره … با دستش روی کونم رو فشار میداد که مثلا کمرم رو ماساژ میده … سینه و گلو و رونم هم میمالید که اولین بار بود حس میکردم شهوتت تماس بدنی چجوریه…
ناخودآگاه کیرم راست شده بود و خب مربی فهمید … انگار دنیا رو بهش بدن… کم کم دستش رفت سمت تخمام و میگفت کشاله از اینجا شروع میشه و رگ میخوام بگیرم…
تا به خودم اومدم مست شهوت بودم و کیرم تو دستاش و تخمامو میمالید… دیگه زبون نداشتم فقط لال بودم و لذت میبردم… منو برگردوند رو سینه خوابیدم و شورتم رو درآورد… دیگه برام خیلی مهم نبود تا حالا تجربه این حالو نداشتم…
تماس دستش با سوراخم عجیب بود… فکرای بد اومد تو سرم که نکنه کونی بشم… بچه ها با تحقیر به هم میگفتن کونی اما انگار من داشتم واقعا میشدم…
تو گوشم گفت نوید تورو تبدیل میکنم به بهترین بازیکن… فیکس هافبکای منی و تو بدنت فوتبالیستیه و …
لال تر شدم و خودم رو سپردم بهش… به بهونه رگ گرفتن مربی دوم هم اومد کمکش و دو نفر کونم رو میمالیدن…
ترسیده بودم و سعی کردم فکر بد نکنم که نیت خیر هست و حتما لازمه…
5 6 دقیقه ای ادامه داشت تا اینکه یهو دیدم مربیمون دراز کشید روم و اولین بار یه جسم داغ رو روی کونم حس کردم… گفتم آقا چیکار میکنید؟؟؟ تو گوشم گفت مگه نمیخوای بری تیم ملی؟؟؟ راهش اینجوریه باید بهم بگی چشم…
با اشک گفتم چشم ولی آخه اقا زشته … گفت من مربی ام میدونم یا تو؟؟
خلاصه مثل روز یادمه همه چی رو چون زندگیم مسیرش عوض شد… خیلی باهام بازی کردن دوتایی و واقعا بدون اینکه درد خاصی داشته باشم تا به خودم اومدم دیدم انگشتش تومه و هی بزرگتر کرد و 10 دقیقه ای ادامه داد… لحظه درد اصلی وقتی بود که کرررردن توی سوراخم و کیر کوچیک 12 سانتیش داخلم بود… ولی سفت و گرم…
سوختم ولی نمیشد داد بزنم همه میفهمیدن… تو گوشم حرفای قشنگ میزد … بهم وعده میداد… و همزمان عقب جلو میکرد…
میگفت تو از زنم بهتری و مربی دوم هم جلوم نشسته بود لخت نگاه میکرد و میخندید … تلخ بود.
2 3 دقیقه ای آبش اومد و ریخت روی کمرم…
بعدش نوبت اونیکی مربی بود که اومد و تو گوشم گفت نترس 4 5 نفر دیگه از بچه ها هم مثل توان و میخوان برن تیم ملی، باید حال بدی بهم که تو اولویت باشی…
این زرنگتر بود … کیرم و با دستاش بلند کرد و یکم برام خورد میگفت تو سفید ترین بدنی هستی که قراره بکنم و حیفی
کیرش بزرگتر بود اما کلفت نبود خیالم یکم راحت تر شد که دردم کمتره… با سیخ شدن کیرم یکم لذت اضافه شد و پدرسوخته توی گوشم ازم تعریف میکرد و پوزیشن فیس تو فیس کرد تو کونم و شروع کرد تلمبه زدن … همزمان کیرم میخورد به بدنش … لبام رو میخورد… بدن سفتی داشت وکیر گرمی…
اون اردو بارها گاییدن منو و دیگه رسما زنشون بودم و حالم از خودم بهم میخورد اما لذت کار خودش رو کرد
لذت بردم اینبار و زندگیم عوض شد… فوتبال رو کنار گذاشتم از دست اون دو نفر و لذت تجربه دادن باعث شد با اینکه حس گی نداشتم اما به دادن علاقه مند شدم و بعد اون هیچ وقت تا الان واقعا جرات تجربه رو نداشتم و فقط خیار و …
دوست دختر دارم اما میلی شدید درونمه … زندگیم داغون شده… امیدوارم خیر نبینه هر جا هست که حس جنسی منو تغییر داد. مواظب بچه هاتون باشید.
نوشته: نوید