اون دیگه مادرم نیست 3

منان : سمیرا کونت عجب براقی شده . قبلا یه خورده سبزه بود . مثل این که آب کیر بهزاد و ایرج حسابی بهش کود داده .. خوب تمیز شده . برق افتاده .. بهاره  به خودش لرزید . وایییییی حالا به تفاوتهایی بین کون من و اون زنی که باهاش رفیقه و اسمش هست سمیرا رو متوجه شده . فکر می کنه چون سمیرا رفته با ایرج و بهزاد حال کرده پوستش روشن شده .. پسره دیوونه .. ولی می دونم که اون  خودش می دونه آدم با کون دادن روشن پوست نمیشه . منان کمر مادرشو گرفت و پی در پی خودشو با فشار از سمت عقب به سمت جلو می کشوند .. حالا با شدت هر چه تمام تر مادرشو می گایید . بهاره با این که می  ترسید حس می کرد که داره خوشش میاد . همان طور که منان این تصور رو برای خودش به وجود آورده بود که داره کیرشو توی کس زن غریبه ای فرو می کنه بهاره هم داشت همین احساسو در خودش به وجود می آورد که داره از یه مرد غریبه کیر می خوره . با این حال خیلی سختش بود که هر چند لحظه در میون به یادش میومد که این پسرش منانه که داره با اون سکیس می کنه . این چهارمین کیری بود که در طول عمرش وارد کسش می شد ..   و این کیر رو یا حال تر و کلفت و دراز تر از اون سه تا کیر احساس می کرد .. ضربات کیر منان لحظه به لحظه شدید تر می شد . اون با خشم بیشتری مادرشو می کرد … دستای منان رفته بود رو سینه های بهاره … با این تصور که ایرج و بهزاد هم دارن با سینه های مادرش ور  میرن خونش به جوش اومده بود و اونم به سینه های مادرش چنگ انداخته محکم فشارشون می گرفت . دهنشو گذاشت رو شونه های مادرش و به شدت اون شونه ها رو گازش می گرفت . بهاره احساس می کرد کمرش سنگین شده . دوست داشت پسرش طوری با هاش سکس کنه که اونو به ار گاسم برسونه . ولی منان حالتی عادی نداشت . می دونست که چقدر ناراحته . پیش خودش حساب کرد حالا که فکر می کنه دوستش سمیرا بهس خیانت کرده که داره این جوری می کنه اگه بفهمه این زن مادرش بوده چیکار می کنه ;! منان  از چپ و راست مادرشو بسته بود به رگبار کیر و اهمیتی نمی داد به این که ناحیه واژن مادرش دچار سوزش بشه یانه …
منان : بگیر این کیر منو که آخرین باریه که می خوریش . دیگه نه من و نه تو . هوس کیرهای دیگه به سرت می زنه جنده خانوم ;
 منان سینه های بهاره رو میکش می زد و حسابی که حشریش می کرد اونو گازش می گرفت . یواش یواش قسمتی از خشم جاشو داد به هوس و عاطفه اما نه به اون حدی که دق دلیشو سر مامانش خالی نکنه … تصمیم گرفت که تا حدودی هم با اون حال کنه .. ولی به ناگهان کیرشو از توی کس مامانش بیرون کشید و یه ضرب اونو به کونش فشار داد … سمیرا که ترجیح داده بود پارچه توی دهنش باشه و یه وقتی حرفی نزنه سوتی نده اون پارچه رو از درد گاز می گرفت . نصف کیر منان با بیرحمی رفته بود توی کون مادرش . کون مادری که اونو خیلی با حال تر از کون سمیرا می دید … ناله شدید تو دهنی بهاره  و مشت کوبیدن های اون بر زمین تا حدودی سبب شد که دل منان بسوزه ولی با این حال پسر می گفت سمیرا حقته تو باید جر بخوری ولی با این حال یه بار دیگه کیرشو در آورد و اونو وارد کس مادرش کرد … درد زن رو بیچاره کرده بود ولی وقتی که این بار کیر پسرشو توی کسش حس کرد متوجه شد که درد آرام گرفته و جاشو داده به لذت . حالا در سکوتی خاص به کون مادر و  دایره سوراخ کسش نگاه می کرد .. مادری که با گذشت سالها از از دواجش دیگه نمی شد به اون گفت کس تنگ .کسش مثل کس سمیرا گشاد بود ولی به دل کیرش می نشست . بهاره از تماس دستای منان در حالتی که به صورت نرمال با اون سکس می کرد لذت می برد . اون تصمیم داشت که آب کیرشو توی کس مادرش خالی کنه .. وقتی خیسی کس مادرشو دید متوجه هوسش شد . برای همین تصمیم گرفت که اونو ار گاسمش کنه تا مامانش محناج کیر دیگران نشه . برای همین شروع کرد به بوسیدن اندامش … اونو طاقبازش کرد . پاهاشو انداخت رو شونه هاش .  صورت تا زیر گردن بهاره همچنان پوشونده شده بود  اون حالا از رویرو کس گنده مامان بهاره شو می دید . منان پاهای بهاره رو اند اخت رو شونه هاش .. ولش نمی کرد.. بهاره دستاشو گذاشت دور کمر منان .. . منان می دونست چیکار کنه . زن خودشو دور پسرش قفل کرده بود و با چند حرکت سریع , مامانش  هم واسه لحظاتی ساکت شد و پسر دونست که وقت انزاله .. دستاشو دور کمر بهاره  قرار داد و خیلی آروم ولی با پرشهای ناگهانی و فواره ای توی کس مامانش خالی کرد … بهاره هم ار گاسم شده بود . در کنار احساس درد و سوزش احساس آرامش هم می کرد . به نظرش اومد که پسرش منان خیلی بهتر اونو کرده تا ایرج و بهزاد .. … ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا