بابا تقسیم بر سه 40
–
دخترای گلم من الان می خوام یه سری همراه با آموزش بر نامه هایی رو هم روی شما پیاده کنم -بابا از کوچیک تر شروع کن -بابا اگه از من شروع کنی بهتره چون نونا هنوز زن نشده -نورا همچین میگی که انگار خودت سی سال سن داشته باشی .. حالا دوباره دراز بکشین تا یه خورده شما رو بمالونم . همین جور که دارم ماساژتون می دم حرفامو هم می زنم خوب دقت کنین . سکس و مسائل سکسی از نیاز های اساسی یک انسانه . زن به مرد و مرد هم به زن نیاز داره .. نونا : پدر جون نورا از اینا تو ی اینترنت زیاد خونده و همه چی رو وارده -نورا : نونای دروغ گو و پررو حتما خودتم خوندی . من که مثل تو بی تربیت و پررو نیستم .. -دخترا با هم بسازین اشکالی نداره که از این چیزا رو بدونین و وارد باشین . من سعی می کنم بیشتر عملی باهاتون کار کنم تا اون چیزایی رو که خوندین متوجه شین که چی به چیه و نقاط حساس بدن کجاست . یه دستم پشت نونا و دست دیگه منم روی پشت نورا بود و از شونه ها تا پشت مچ پاشونو خیلی آروم مالشش می دادم . هوس شدید رو در چهره سرخ شده نورا می دیدم . رفتم زیر گوش نورا و گفتم عزیزم اجازه میدی آموزشو از کوس خواهرت شروع کنم ;/; در عوض امشب میام پیش تو می خوابم . -اونو که باید بیای .. -دختر خوب من بالاخره که باید با خواهرتم ور برم . تو بزرگتری و می دونم منطقی تری .. با این حرفام رامش کردم و در حرکت بعدی پاهای نونا ی عزیزمو به دو طرف باز کردم . آخه هرچی نگاه می کردم این کوس ناز و خوشگلشون زیاد باز نمی شد که بتونم آموزشهای لازمو بدم . با زبون زدن روی کوس نونا شروع کردم به تو ضیح برای دو تا خواهر که این چیه و اون چیه و جریان سکس در کدوم حالات باعث هیجان بیشتری میشه .. نورا با یه حرص عجیبی داشت به این صحنه نگاه می کرد . دلش می خواست که من با کوس اون این چیزا رو یاد بدم و تعریف کنم .. -باباجونم خودتو خسته نکن . بیا با هم حال کنیم . من و نونا اون دفعه که رفته بودیم خونه دوستم اون به زور مجبورمون کرد یه داستان بخونیم که اسمش بود آموزش سکس به دختر هام . یه چیزی شبیه به همین اوضاع ما بود .. دیگه من و خواهر جونم همه این چیزا رو خوندیم . خیلی خسته کننده میشه بازم بخوای یه چیز دیگه ای شبیه به آموزش سکس به دختر هام رو اینجا پیاده کنی . حالا باید یه کاری بکنی که اگه یکی می خواد داستان بنویسه , بنویسه عملیات سکس با دختر هام . -نورا تو که می گفتی اصلا توی باغ نیستی و نونا دروغ میگه و از این حرفا .. -خونه دوستمون بودیم . -اصلا شما دو تا دخترا رو نمیشه شناخت . دیگه از این داستانها نخونین تا باباتون هست و با شما عملی کار می کنه شما نیازی ندارین که خودتونو واسه این چیزا خسته کنین . ببینم نورا اگه زبونمو میذاشتم روی کوس تو از این حرفا می زدی ;/; خودتو لو می دادی ;/; یه دختر که نباید این قدر نسبت به خواهرش حسادت کنه . من هر دو تاتونو دوست دارم و نینا رو هم مثل شما .. حقته که یه تنبیه حسابی بشی . یادت رفت که بهم چی قول دادی ;/; اون که احساس سر خوردگی می کرد به حالت قهر رفت که بره بیرون . -ببین نورا واسه من ادا بازی در نیار اشتباه پشت سر اشتباه دروغ پشت سر دروغ . چی می خواین شما که من بهتون ندادم . از این در اگه بری بیرون دیگه نه من نه تو . تنبیهت می کنم . امشبم پیشت نمی خوابم . در حالی که خشمو در وجودش می دیدم به سمت ما بر گشت . دستی به صورتش کشیده و گفتم دخترا باید هوای باباتونو داشته باشین . زیادی شل گرفته بودم . حالا ببینم می تونین یه ساک خوب واسه باباتون بزنین و سر حالم کنین یا نه . کیرم عین یه چماق دراز و چاق و سر به هوا رفت طرف دهن دخترام . آخ که چه حالی می داد این دو تا دختر برای قاپیدن کیرم به طرفم یورش بردند سر کیر نصیب خواهر گردن کلفت تر نورا شد و تنه اشو هم نونا لیس می زد . دختر کوچولوم با یه حالت چندش به این صحنه نگاه می کرد . شاید انجام این حرکات پیش اون درست نبوده باشه ولی بعدا حوصله آموزش جدا گانه رو واسه اون نداشتم . حالا راحت می تونستم هر دو تا دخترمو نوازش کنم و دستی به سر و روشون بکشم . دوستشون داشتم و واسشون ارزش قائل بودم . می خواستم اونا هم با هم خوب باشن حالا نورا جان سر کیرمو بده به دست و دهن نونا و تو هم برو تنه رو بچسب . دوتایی خوب حرف گوش کن شده بودند و منم از این سیاست خودم خیلی خوشم میومد . هزدو با تمام وجودشون واسم ساک می زدن . تا انتهای وجودمو پر از لذت و هوس کرده بودند .. چقدر بهم لذت و انرژی می داد این کارشون . نمی دونم چرا پیش دو تایی شون دوست نداشتم که آبمو توی دهن یکی خالی کنم . -حالا دخترا کیرمو با کف صابون دستمالی کنین و بعدش معلومه چی میشه .. سرشونو تکون دادند . -فقط آروم تر تا من کاملا لذت ببرم و رگهای کیرم درد نگیره .. این جوری خیلی هم بهتر شده بودند . انگار به یه آقا بالا سر نیاز داشتند …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی