بابا تقسیم بر سه 87
–
حالا کارت به جایی رسیدکه به بابات میگی بد جنس ;/; آره ;/; -بابا من داشتم باهات شوخی می کردم نازت می دادم . این یه جور ناز دادنه آخه . دوست دارم بابای گل و ناز خودمو نازش بدم و این جوری علاقه خودمو نشونش بدم . بعض وقتا بد جنس گفتن یعنی خوش جنس بودن طرف .. -خب منم داشتم نازت می دادم -پدر پدر خیلی خوشم میاد . این چی داره که هر چی فرو می کنی توی حفره کسم من بیشتر خوشم میاد و دوست دارم که ادامه بدی -هر وقت بهم جواب دادی که حفره کست چی داره منم می تونم یه جواب درست و حسابی بهت بدم . -بابا هر چی داره من همون هر چی داره از تو رو می خوام . چقدر امشب قشنگه بابای من… قشنگه بغل زدنهاش و این کیری که توی کسمه قشنگه -جون من راست میگی نورا ;/; تو چطور این کیری رو که توی کسته می بینی . -بابا داری بهم ادبیات درس میدی ;/; من همه اینا رو هم خوندم و کنکور قبول شدم . خب این قبل از این که بره داخل قشنگ بوده حالا دلیل نمیشه وقتی که رفت توی کسم من نتونم ببینمش . ثانیه هایی بعد دو تایی مون به سکوت پناه برده بودیم و من پاهای دختر خوشگلمو انداخته بودم رو شونه هام و کس تنگ و نازشو می کردم . . دو تایی مون در یک آرامش و هوس خاصی فقط نفس نفس می زدیم . نورا چشاشو می بست و باز می کرد و با صدای ناله هاش و گاه جیغش بهم می فهموند که همچنان هوس داره . می دونستم اگه به خاطر خواهراش نبود با آخرین توان و از ته سینه اش فریاد می زد . خودشو خالی می کرد . این برای دختر ریاضت کشیده ام یه عقده ای شده بود که روزی سر این عقده شو این جوری باز کنه . می گفت بابا بالاخره یه روزی تا به اون حدی که دلم می خواد فریاد می کشم و میگم اون جوری که کیر بابا آتیش میده و می سوزونه هیچ چیز دیگه ای توی دنیا به آدم و به هیچ دختری عشق و حال نمیده و می دونستم که این حرفو با تمام وجودش می زنه . ابن در حرکات و رفتارش به خوبی مشخص بود و نمی دونستم که تاکجا می تونه همین طور ادامه بده .. . به نظرم میومد که مادرش وقتی که اونو واسه اولین بار از کس گاییدم و در همچین شبی حداقل یک بار رو تا همین دقایق ار ضا شده بود .. پاسخ این ابهام من خیلی ساده بود . این که من بار ها و بار ها دخترامو به روش های مختلف به ار گاسم رسونده و این برای اونا یه چیز تازه ای نبود . دو طرف کس نورا رو نگه داشته تا کیرم محکم تر بره داخلش و بر گرده . چه ناز و کوچولو و تپل و لقمه ای بود این کس . طراوات و تازگی کس تازه و جوون دختر جوونم احساس جوانی رو در منم زنده می کرد . دور کسش با حرکات کیر من مثل دهن یک ماهی باز و بسته می شد . جووووووون عجب چیزی بود این دختر گل ما و ما خبر نداشتیم .. ولی خب بهترین کارو کردم که این قدر راحت تسلیم حرفاش نشدم . . این جوری بهتر می تونم امور رو تحت تسلط خودم داشته باشم .پاهاشو به پهلوهام آویزون کرد و خودشو به طرف بالا می کشید . هم دوست داشت خودشو بهم بچسبونه و هم این که من با شدت بیشتری اونو بکنم . جوووووووون فدای دختر گل و کس تنگم . -لبامو ازرو لباش بر داشته سکوتو شکستم . -نورا نزدیک نیست ;/; -چرا بابا بابای گلم یه چیزی می خواد ازم بریزه ولی انگاری تا می خواد بیاد بازم میره عقب قهر می کنه . -یه خورده عجله کن الان آب کیرم می خواد راه بیفته بریزه توی کست .. -بابا هولم نکن بذار هر وقت دلش می خواد بیاد . تو حالا آبتو بریز توی کسم. این کیرت که هر روز کلفت تر و سفت تر از روز قبل میشه می دونم کم نمیاری . اینو که راست می گفت . بهتر بود منم بی استرس اونو می گاییدم . -نورا عزیزم آبمو که خالی کردم توی کست بازم می کنمت . -منم که همینو می خوام -یه وقتی نگی که سنگین شدی ها -عزیز دلم من کی از این حرفا می زدم که این دو می اون باشه . بابا تو مردمی بابامی شوهرمی ارباب و سر ور منی . هر چی بابا جونم بگه میگم چشم .. -اووووففففففف بابا بابایی ولم نکن ولم نکن .. یه خورده ..یک چند ثانیه جووووووون اومد اومد ..داره ازم می ریزه اووووففففف ووووووویییییی .. حالا دلم می خواد جیغ بکشم و جیغ کشید و چه جور . دیگه از این که خواهراش بترسن و حسرت بخورن هراسی نداشت . منم یه دقیقه ای صبر کردم و با این که حس می کردم ارگاسمش طول زیادی پیدا کرده بازم به گاییدن ادامه می دادم . دیگه آب کیر منم راه افتاده بود -نورا بگیرش آب کیر بابا رو بگیرش . این همه مدت می خواستی و تشنه اش بودی –اووووووفففففف بابا با جونم کسسسسم کسسسسسسم تشنه اش بود . بازم تشنه شه . از این به بعد کم کمش باید روزی یه بار بهم آب برسونی .. جوووووون چه مزه ای داره … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی