بارون و مستی با پسر همسایه
دوستان گلم این اولین داستان منه و همونطور ک از اسمش پیداست داستانه ، هیچ اصراری ندارم بگم واقعیه خودتون تشخیص بدین ،ضعف ها و خطاهای گفتاری و نوشتاری رو ببخشید .
بدون هیچ فکری بی هدف ب دیوار زل زده بودم، حوصله انجام هیچ کاریو نداشتم دلم بیرون میخواست ولی تنها پام نمی کشید ک برم. صدای بارون و ک میخورد ب کانال کولر شنیدم .
واقعا چقدر خوش شانس بودم ،چی بهتر از این .دویدم توی تراس و نفس کشیدم …سرما و قطرات بارونی ک میخورد ب تنم بهم جون تازه ای می داد ولی نچ اینجوری ارضا نمیشم ، باید برم توی خیابون خیس بشم.
کیرم تو مملکتی ک باید با شال و لباس پوشیده برم بیرون .
از ترس اینکه مبادا بارون تموم بشه تندی موهامو بافتم ی ارایش ریز کردم و ی شال تابستونی و ی پیرهن
چهارخونه پوشیدم و برای حفظ ظاهر ماسکمو هم برداشتم. کدوم کیر مغزی توی بارون ماسک میزنه؟!میخوام بوی بارون و دود تهرون کل شش هامو پر کنه .
هدفونم و زدم مردد بودم سیگار بپیچم یا نه ، ولی هنوز ب اون مرحله نرسیده بودم ک تو خیابون تنهایی سیگار بکشم .اصلا مگه خرم تو هوای ب این خوبی سیگار بکشم ؟!
خودمو گول زدم و رفتم.
خدایا شکرت !چ هوایی چ ابرایی
نگاهم افتاد ب ماشینی که چند روز جای ماشین من پارک می کرد و من مجبور بودم کوچه بالایی ماشینمو پارک کنم از ته دل ی کیر حواله ماشینه و صاحبش کردم و راه افتادم سمت پارک .
اهنگ جاده های نرفته ابی رو گذاشتم و داشتم با بارون عشق بازی میکردم. چقدر ب نظرم احمق میومدن کسایی ک چتر داشتن! بارون واسه خیس شدنه .
دستامو باز کردم و اجازه میدادم ابرا ابشونو هرجا ک دوست دارن بپاچن.
((مثل ی کشتی تو خزر من غرق میشم تو تنت…))
ابی ک ب اینجا رسید ناخوداگاه دستامو مشت کردم و دندونام فشار دادم ک توی پارک خیلی احساساتمو بروز ندم ولی درونم پر تلاطم و پر از احساس بود .
سعی کردم تا اون جا ک میتونم خیس بشم و از بارون کام بگیرم .
ایستادمو اسمونو نگاه کردم ، دهنمو باز کردم و سعی کردم چندتا از قطره های بارونو بخورم باید روحیه بچگیمو حفظ میکردم. مگه چندسالمه بیست و هفت ک سنی نیست هنوز کوچولوام و باید بچگی کنم .ب اندازه کافی خیس شدم سرشو کج کردم و رفتم خونه .
سریع لخت شدم تنم خیس بود خیلی حس خوبی داشتم از سرما لذت میبردم آبی روی اتیش درونم بود .
موهامو باز کردمو ریختم دورم بخاطر بارون ی کم موج دار شده بود .
همه ی پنجره هارو باز کردم باید لبریز میشدم
بازم کمم بود .
از وقتی دو واحد دیگه طبقه چهارم خالی شده بود دیگه لازم نبود رعایت کنم و برای خودم عشق و حال می کردم .
طبق معمول ک عن هرخواننده و اهنگی رو در میاووردم ،آبیه إبی رو زیاد کردم و با صدای بلند همراهی میکردم ،همراه با حرکاتی ک از هیجان زیادم ناشی میشد
و این وسط خیلی مسخره بود ک با این همه احساس شعرو درک میکردم و میخوندم ولی برای هیچ کس !!!
بساط سیگارو اووردم و شروع کردم پیچیدن یکی دو تا س تا …! نمیدونم دیوونه شده بودم.
تنهایی هم عالمی داره و من بشدت عاشق تنهایی ام .بغیر از وقتایی ک حشری میشدم و دلم سکس میخواست .
تنها بودن هم بهتر از با هرکسی بودنه .
نکنه ی وقت من انقده لختم جنا بیان نگاهم کنن!
از ترس این کسشعرا رفتم ی پیرهن بندی بلند گل گل پوشیدم ی شورتم کشیدم ب پام و بندشو از لای کونم دراووردم .
ساعت شیش بود و زود بود برای شروع ضیافت .
خودمو با اهنگ و درست کردن شام و مزه مشغول کردم .ب مامانم زنگ زدم ک دیگه بد موقع زنگ نزنه مزاحم بشه .تا شامم و بخورم نه شد و من لحظه شماره میکردم برای ساعت دوازده .
خوشبحال متاهلا همه امشب تپ تپ شالاپ شولوپ
من بیچاره هیچی باید با انگشتای دستم کارمو راه می انداختم.
دلم تامی شلبیه لعنتی رو میخواست بهترین گزینه هم برای وقت گذرونی بود ،و البته اماده شدن و تحریک شدن برای نوشیدن زهرماری !
تامی ، سیگار،ویسکی …
اباژور بالای میز روشن گذاشتم و میزو برای خودم چیدم ،
هندونه زیتون عسل بیسکوییت سیب زمینی سرخ کرده
ویسکی وودکا
ولی هیچی شراب نمیشه .
اولین پیک و ویسکی ریختم و عسل ریختم توش و ی نفس کشیدم بالا سعی کردم بالا نیارم و فورا هندونه خوردم. تا سومی نان استاپ رفتم جلو ی کم صبر کردم دیدم نگرفته ،س تای دیگه ب همین منوال …و بعدش سیگارو روشن کردم و تازه داشت سرم گیج میرفت و لذت میبردم شروع کردم با اهنگ داد زدن و خوندن .اشکام ناخوادگاه میومد ، دلم میگفت ی پیک دیگه جا داری هنوز ک تیر خلاص و زدم و بعدش رفتم توی اوج خودم و میرقصیدم و میخوندم گریه میکردم و با بغض خفه میشدم . دیگه تن صدام از دستم در رفته بود و فقط داشتم هر چی توی دلم بود و خالی میکردم .
پاهام ب هم می پیچیدو میخوردم زمین .اهنگارو عقب جلو میکردم تا اهنگ دلخواهم بیاد و بعدش دوباره دیوونه می شدم !!
اروم اروم ب جایی رسیدم ک موقع ایستادن ی وری میخوردم زمین ،گرمم شده بود و فقط اب سرد میخواستم.
با تکیه ب دیوار خودمو ب یخچال رسوندم ک صدای در زدن اومد …
مست بودم هول شده بودم ،وحشت کرده بودم دستمو گرفتم جلوی دهنم ک صدام در نیاد،ک نفهمن خونه ام !!!
خندم گرفت ،خنده ای ک قطع نشد تو دلم گفتم مینا کسخلی صدای اهنگ و ک شنیدن! ب ساعت نگاه کردم بعد از کلی دقت دیدم ک ساعت دو بامداده با کمک دیوار ب در رسیدم .
از چشمی در نگاه کردم و ی پسره رو دیدم پشمام
این دیگه کیه؟!!!
زمان و نمی فهمیدم متوجه نمیشدم چند دقیقه اس ک دارم فکر میکنم ،ولی اون هم چنان پشت در بود. با آگاهی کامل ، و در عین حال بی اراده درو باز کردم و تا منو دید جا خورد .
خندم گرفته بود .
گفتم :
_بله
همینجور ک چشمای اشکی و پف کردمو می کاویید گفت :
+ببخشید پدرتون هستن
با صدای عوض شده و لحنی ک ناشی از مستی بود گفتم _نخیییر کارتون و بگید این موقع شب
+بله دقیقا موضوع همینه این موقع شب سقف و اوردین پایین میخوام استراحت کنم فرهنگ اپارتمان نشینی داشته باشین
اصلا فاز جدیشو درک نکردم و مثل مسخره ها گفتم: _پررو نشو
+صداتون کل ساختمون و برداشته خانم
_باشه ببخشید شب بخیر
دستمو از دیوار و در جدا کردم، تا اومدم ی قدم بیام عقب درو ببندم تعادلمو از دست دادم ی وری شدم روی زمین .
بیچاره ترسید مردد بود منو بگیره یا نگیره خندم گرفته بود
+خانم قهوه ای چایی ای بخور ی کم بیای پایین
ی کم طول کشید تا فکر کنم
_ندارم
+ابلیمو دارین
_اوهوم
رفت سمت یخچال و ابلیمو رو پیدا کرد
ناخواداگاه گفتم
_ببینمت
نشنید
_گفتم ببینمتتت
خب قیافشو ندیده بودم تا اون موقع، اصلا حواسم نبود وقتی همه چیز تند و شلوغه. نصف لیوان و ابلیمو کرد و ب زور داد خوردم بعدم رفت .درجا دو س طبقه اومدم پایین .
دوست داشتم نره ن جنسیتش برام مهم بود ن برای سکس فقط میخواستم تنها نباشم !
اروم و با تمرکز سعی کردم وایسم و دستام و برای حفظ تعادل باز کردم .تی وی و خاموش کردم با موبایل و هدفون جسم سنگیمو پرت کردم توی تخت ،ک با حس تهوع ب سمت حموم پرواز کردم .
صورتمو اب زدم و خوابیدم .
چشامو باز کردم …خیلی حالم خوب بود! کرخت و گرسنه بودم ،ولی از درون سبک بودم .صبحانه خوردمو سعی کردم چشمام و ک اندازه کون مرغ شده رو توی ایینه نبینم.
خداروشکر ک امروز جمعه بود. ی تیکه یخ برداشتم و سعی کردم باد صورتمو باهاش بخوابونم ب خونه نگاه کردمو و رفتم توی فکر ،ب اتفاقای دیشب .
عهههههه …!! اصلا پسره کی بود مگه چقده صدام بلند بوده؟!
دمش گرم بهم تجاوز نکرده !
از فکر اینکه مدیر ساختمون هم شنیده باشه و باهاش چشم تو چشم شم از خجالت اعصابم کیری شد .
سعی کردم بهش فکر نکنم و برم حموم، ولی همینطور ک خودتون میدونید پسره از فکرم بیرون نمیرفت .!!کی بود ؟کی اومده بود تو ساختمون ک من ندیدمش ؟!!
حدود ساعت دو ظهر بود ک در زدن ،ب سمت در شیرجه زدم. خودش بود !!!ی نگاهی ب خودم کردم ،موهام خیس دورم بود ی تی شرت و شلوار گرم کن…خوبه بد نیست .
_سلام
+سلام ببخشید مزاحم شدم بهترین
هیجان زده شده بودم اه چقدر بی جنبه شده بودم اینا از مضرات تنهاییه
_خواهش میکنم نگین من دیشب خیلی مزاحمتون شدم عذر میخوام
+پیش میاد همه از این شبا دارن
سکوت …
ی لحظه چشم تو چشم شدیم.
جووووونم… سبزه،چشم ابرو مشکی،موی بلند
قدش از من خیلی بلند تر فقط ایکس ری نداشتم امار بقیه جاهارو دربیارم .
_شما تازه اومدین
+بله واحد هفت
_بسلامتی
+بفرمایید
ی فلاسک دستش بود با تعجب نگاهش کردم
+احتمال دادم تا دیر وقت خواب باشین براتون چایی اووردم
نیشم باز شد میخواستم بپرم بغلش
اخه چقدر تو زرنگ و موذی هستی ک بلدی چکار کنی !
_اتفاقا ده بیدار شدم عادت ندارم خیلی بخوابم
+عه چطور
_دستتون درد نکنه ممنونم خیلی محبت کردین.
فلاسک و ازش گرفتم و درحالی ک داشتم درو میبستم گفتم
_بفرمایید تو
+ممنونم باید برم خدا نگهدار
جواب ندادم و درو بستم .
بدنم از درون میلرزید .فلاسک میگفت ب زودی اتفاقای جدیدی میوفته چون باید پسش میدادم !.
تا شب تو فکرش بودم .ب ته ریشش ،بینی عقابیه کوچیکش ک چقدر بهش میومد و فیس مهربونشو خشن میکرد !فکر میکردم ب این ک چقدر بهش میخورد با شخصیت باشه ،ولی از بالا تا پایین منو سانت گرفت و با چشماش جورید !!
هیجان و شهوت ب من میگفتن بدو برو فلاسک و پس بده و باهاش هم کلام شو .
ولی عقلم مثل همیشه رید ب احساسم و گفت بتمرگ سرجات ب وقتش میری .
ساعت پنج بود .بعد از ترافیک کیری خسته رسیدم خونه .
برای اولین بار ب چایی خوردن بعد از سرکار فکر کردم بسته چایی ک خریده بودم و باز کردم و ی چایی با دوتا خرما خوردم و بعد از نیم ساعت رفتم باشگاه.
درحالی ک از ضعف بدنم میلرزید ب زور شاممو درست کردم و از بس بی مزه بود با حالت تهوع و ب زور دادمش پایین .
ی کم ریلکس کردم .ی ارایش کمرنگ کردم و روی تاپ و لِگِم چادر رنگی سرم کردم و رفتم پایین.دوبار در زدم تا درو باز کرد .
_سلام شبتون بخیر
با نیش بااااز جواب داد
+سلام خانم خوبین
با قیافه ی جدی بهش گفتم
_بله ممنونم بفرمایید فلاسکتون بازم ممنونم از لطفتون
+خواهش میکنم این حرفا چیه همسایه واسه همین روزاست
_بله ممنونم از خانواده عذر خواهی کنید بابت اونشب اذیت شدن
+تنها زندگی میکنم تو خونه شصت متری مگه چندنفر جا میشن !!
_درسته
تو دلم گفتم چ قومپوز مسخره ای در کرد ک بگه تنهاست !
+شماهم تنها زندگی میکنن
_چطور
+پرسیدم فقط ،دوشب پیش تنها بودین همسرتون نبودن !
حرصم گرفت کسخل خودش خونمو دید ک کاملا مجردیه باز میخواست مطمئن بشه
_بله منم تنها زندگی میکنم
+اسم من کامرانه
خندم گرفت
_بسلامتی خوشوقتم ولی اسمتو نپرسیدما
بدون توجه ب حرفم گفت:
ن ب الان ک چادر سرته ن ب اون شب ک زلزله کردی
خجالت کشیدم اینو گفت .
_خدافظ .
سوار اسانسور شدم .
احساس میکردم الکی يُبس شدم،ولی خب من ک نمیشناختمش .اگه تو کار مواد یا قاچاق اعضای بدن بود چی ؟!!
رسیدم خونه و بیهوش شدم .
چند روزی گذشت.
یک روز موقع برگشتن از سر کار موقع دور زدن توی بلوار دیدم جای پارک ماشینم خالیه ،خوشحال و خندون رفتم پارک دوبل کنم ک هنوز دنده عقب نگرفتم ک دیدم ی بی فرهنگ فورا پارک کرد. همون ماشینی هم بود ک همیشه پارک می کرد .تو کونم نرفت ،فقط ب قصد کتک کاری پیاده شدم. شیشه دودی شو داد پایین، دیدم کامرانه ترسم کمتر شد .گفتم :
_مگه شما نمیبینی دارم پارک میکنم ؟!این کار شخصیته شمارو نشون داد
+سلامت کو ?!تا صبح طول میکشه پارک کنی من چکار کنم !
چقدر بیشعور بود منو مسخره میکرد .
_اینجا تا قبل از اینکه شما مزاحم شین جای ماشین من بود!
+خیابون و ک نخریدی ،من ماشینم باید جلوی ساختمون باشه از بالا ببینمش.شما پرایدتو هرجا بخوای میتونی پارک کنی .شماهم پارکینگ ندارین نه ؟!
رانندگیمو ماشینمو همه رو مسخره کرد .
_برای شعورت متاسفم .!
با ی نگاه تحقیر امیز سوار ماشینم شدم رفتم .
دلم میخواست بهش فحش بدم .حتی تو همین فاصله ب سرم زد روی ماشینش با رژ بنویسم کونی نباش !!
در حد من نبود با هر احمقی دهن ب دهن بشم. خسته هم بودم جون نداشتم بدنم درد می کرد .
وارد ساختمون شدم ،جلوی اسانسور باهم رو ب رو شدیم با اکراه رومو کردم اونور و از پله ها رفتم .
اخرین پله رو رفتم پیچیدم سمت در دیدم جلوی در خونم ایستاده ،بدون اینکه نگاش کنم سعی کردم بدون هیچ تماسی کلید بندازم تو در .
+منظوری نداشتم خواستم شوخی کنم قراره پارکینگ دومه یکی از همسایه ها رو اجاره کنم میتونی بعدش ماشینتو بزاری .
پوزخند زدم و گفتم:
_عقده ای ماشین ندیده مثل تازه ب دوران رسیده ها میمونی !
+باور کنید شوخی کردم
+اصلا ببخشید
وای اینجوری نگاهم میکرد دلم میلرزید!
کشش شدیدی ک بینمون بود و حس میکردم و قلقلکم میومد .
_خسته ام میخوام برم خونم بفرمایید اونور
+بگو بخشیدی ?!من دوست ندارم همسایه خوشگلم ازم ناراحت باشه .
اون لحظه سخت ترین کار دنیا این بود ک خوددار باشم و وا ندم !!!
_حالا ببینم چی میشه
+اسمتو نگفتی ?
_چرا باید بگم
با اخم گفت
+یعنی چی
_مینا
+ای جان مینا
_شما چرا انقدر پررویی ؟مزاحم نشو .
+کاریت ندارم ک امروزی باش مگه چی شده الان
هیچی نگفتم
+شامو باهم بیرون بخوریم ؟!
_ببخشید شما چی فکر کردی پیش خودت من اصلا نمیشناسم شمارو
+بیا اشنا میشیم ،توام ک از من خوشت اومده .
پشمام ریخت از این همه رو !!
_کی گفته ؟!
+چشات ،این شانس ی بار درخونتو زده من ن دنبال کسی میرم ن اصرار میکنم.
ب قیافش میخورد ک مغرور باشه ولی از این حرفا همه پسرا میزنن همش هم اویزون دختران.
_الان میخوام برم خونم
+برو لباستو عوض کن ده دقیقه دیگه پایین باش
_من ک قبول نکردم
چشمک زد و رفت ؟!!!هاج و واج موندم!!
من چکار کردم ک انقدر مطمئن بود ؟!
این تا منو نمیکرد ول کن نبود.
ده دقیقه برای ی دختر خیلی کمه !
نمیدونستم تیپ بزنم یا نزنم ؟!!
نزنم بی فرهنگیه مثل شلخته ها میشم، بزنم فکر میکنه کیه !چ خبره ؟!
سادگی از همه بهتره .
ی کت نسبتا کوتاه پاییزی خاکستری، با جین مشکی قد نود، با کتونی سفید و تی شرت و شال صورتی رنگ ناخونام همراه با ارایش یواش و دلبر !
از دیدن اندامم توی ایینه سیر نمیشدم،لامصب گونی هم میپوشیدم بهم میومد!!!تی شرتمو زدم تو شلوارم ک شکم تختم بیشتر تو چشم باشه .
ده دقیقم نزدیک بیست شده بود .رفتم پایین دیدم ب ماشین تکیه داده ماسکش رو پیشونیشه.خندم گرفت .
باخجالت رفتم جلو سلام کردم دست دادیم و در و برام باز کرد بشینم .
همش توی دلم میگفتم خدا کنه همسایه ها نبینن .
ی شلوار مردونه سکسی پوشیده بود ، از اینا ک رونش میخواد جر بخوره با ی پیرهن مخمل کبریتی موهاشم زده بود بالا .؟تو ماشین بوی عطرمون قاطی شده بود و هرلحظه دوست داشتم برم بغلش گردنشو بو کنم !!
+کجا بریم مینا جون ؟
_فرقی نداره شما دعوتم کردین
خندید گفت:
شما !!!راحت باش با من .
بهش محل ندادم
+فست فود یا رستوران ؟
_من رژیم دارم درهرصورت فقط سالاد میخورم .
+اینجوری ک نمیشه ناراحت میشم. ی نیم نگاهی بهم کرد و گفت :
+بدنت ک خیلی خوبه رژیم واسه چی ?!
_برای اینکه مثل بعضیا نشم
بصورت خندونم نگاه کرد و گفت:
من چمه ؟!
_گفتم تو چته !!
متوجه حرفم شد .
سر میز نشسته بودیم علی رغم اصرار های زیاد کامران من فقط سالاد سزار سفارش دادم اونم غذاهای خودشو
+چقدر خوبی مینا خیلی کم خرجی .
خندم گرفت.
_برای ی شب اره .
با چشمای علامت سوالی نگاهم کرد ؟!!!فهمیدم چ حرف احمقانه ای زدم.
_منظورم اینه ک اره ی شب بیرون فقط سالاد بخورم هزینش کمه ،ولی توی تمام وعده های غذاییم گوشت و مرغ و ماهیه ،خب هزینش بالاست .
ابرو بالاانداخت
+اهان خیلی هم خوبه افرین خیلی ارادت قویه .
+جون کامی ی گاز بخور .
پیتزاشو کرده بود تو چشم من ک ی گاز بخورم ،ی گاز ک اشکالی نداشت .!
_بده فقط ی گاز میخورم
+ن از دست من بخور
_زشته نگاه میکنن
+پس زود باش
ی گاز زدم و توی دلم ب خودم فحش دادم ک دارم سالاد میخورم !!
_فکر نمیکنی زود خودمونی میشی ؟!!
+اهان دوست داری دیر خودمونی شم
_منظورم کلا بود
+اره خب با تو احساس راحتی میکنم .از سالادت بخورم ?!
_اه نمیزاشت غذامو کوفت کنم
با اکراه گفتم :
_باشه ولی اخه کرونا نداشته باشی ؟!
+ن گلم سالمم
+چرا مجردی زندگی میکنی ؟
توی ذهنم دنبال جواب بودم دلیلی نداشت واقعیت و بگم ک بخاطر مشکلات زیادی ک با پدرم دارم و اون دیگه من و دخترخودش نمیدونه ب خونه مادر بزرگم پناه اووردم .!
_س چهارسال پیش دیدم دیگه نمیتونم با پدر مادرم زندگی کنم و برای اب خوردن اجازه بگیرم،بعد از کلی اصرار و گریه و بحث پدرم اجازه داد بیام اینجا ک خونه مادر بزرگمه .مثلا ازش اجاره کردم .
_شماخودت چرا ؟
+من دیگه چهل سالمه باید مستقل میشدم.
هااانننن پشمام چهل سااال !!!
تعجبمو ک دید خندش گرفت
+چشاتو اینجوری نکن شوخی کردم منظورم اینه ک دیگه پیر شدم با خانواده راحت نبودم .
_بله مشخصه .چندسالتونه ؟
+سی سیو یک .خودت چی؟
_بیست و هفت
+مینا رژیم داری ورزش هم میکنی؟
_بدنسازی
لبخند زدو گفت؛
چ خوب !
_چطور؟!!
+منم قبلا بدنسازی میرفتم الان مشغله هام زیاد شده وقت ندارم .
توی دلم اره جون خودت
+شغلت چیه تحصیلاتت ؟
_حسابداری خوندم حسابدارم.
+من آی تی خوندم ولی با دوستم کارگاه سی ان سی داریم .
_بسلامتی
+الان تو رابطه ای
_جانم؟!
+الان دوست پسر داری یا نامزد هرچی کسی توی زندگیت هست ؟
_ب شما مربوط نیست
هیچی نگفت منم مشغول خوردن سالادم شدم .نگاهش کردم دیدم داره نگاهم میکنه و زل زده ب لبام !!!
هیجان زده شدم
_بله ؟!!
+بگو دیگه ؟
_نه .
+یعنی دختری مثل تو تنهاست ؟!!
_ببخشید مگه من چمه بعدشم هرکسی لیاقت با من بودن و نداره .
+بر منکرش لعنت .دوست دارم ی مدت بیشتر باهم اشنا بشیم.
ضربان قلبم رفت روی هزار دلم عین گنجیشک میزد
_چرا من ؟!
+ازت خوشم اومده خوشگلی با شخصیتی خانمی
البته دفعه اول ک دیدمت برعکس فکر کردم.
چندلحظه نگاهش کردم داشت ریز میخندید!!
_منظورت چیه ؟!
+خب حق بده هرکس تو اون حالت تورو میدید همین فکرو میکرد .
حرفی برای گفتن نداشتم .
_خیلی خوشبحالت نمیشه دوست دخترت ی طبقه بالاتره ؟!
+ن اتفاقا اصلا خوب نیست
_چرا ؟!
+چون همش میچسبه ب من و رفت و امدمو کنترل میکنه دیگه باهاش کات هم نمیشه کرد تازهآبرو هم برامون نمیمونه توی ساختمون .
_خب پس خودت جواب خودتو دادی ما بدرد هم نمیخوریم .
+خب تو اینجوری نیستی فهمیده ای .
چقدر داشت خرم میکرد !!!
شامم تموم شد رفتم دبلیوسی ک دستامو بشورم و رژمو تمدید کنم .
_خودتون دوست دختر ندارین
+دارم
_وات !!!
+دارم ولی خب مراحل اخر دوستیمونه ،دخترِ تک پر نیست .ب زودی کات میکنم.
توی دلم شک و تردید افتاد ، اصلا قابل اعتماد بود یا نبود؟!
برای حساب کردن شام تعارف کردم ک جوابمو با ی اخم داد .بعضی وقتا واقعا سگه .
+کجا بریم ؟!
_معلومه خونه!
+عه ن دیگه این همه خوردیم باید هضم ش
_شما اون همه خوردی ن من
+یعنی اون همه سالاد زیادت نبود ?!
_نه ،کاهو چیزی نداره اصلش همون مرغش بود .
تو راه مزه پرونی میکرد و منو میخندوند با نگاه های گاه و بی گاه و خیرش دلم و میلرزوند و اصلا بعید نبود ک امشب بهش بدم !!!
شماره هامون و رد و بدل کردیم .
ی دور دریاچه رو طی کردیم و برگشتیم خونه .استرس گرفتم دوست نداشتم امشب تموم بشه .!
توی اسانسور طبقه چهار و زد و من تعجب کردم!!!
منکه بهش جواب نداده بودم !!کجا داره میاد ؟!صبر کردم …همینجور تا جلوی در خونه چشم تو چشم بودیم من کنجکاو بودم بیشتر . ایستادم نگاهش کردم ک دستشو اووود جلو بهش دست دادم، شب بخیر گفت منم جوابشو دادم .
ولی نمیرفت دل و رودم توی حلقم بود .
دوست داشتم فکر کنم ک منتظره بوسش کنم منم منتظرم بوسم کنه.
دوتامون خل شده بودیم .
دستشو ول کردم و رفتم توی خونه .
_برو دیگه
باشه با ی چشمک خدا فظی کرد و رفت .
داغ کرده بودم و ب خودم لعنت میفرستادم ک چرا زود شل شدم ،!!!وای یادم رفت ازش تشکر کنم .ننگ من برمن!
~دینگ
موبایلمو چک کردم.
+مینای نازم خیلی ممنونم ک امشب همراهیم کردی
شبخوش گلم با ی قلب .
از هیجان دستم می لرزید .دوست داشتم خام حرفاش بشم .
دستام عرق کرده بود
الان باید جواب بدم ؟!!اخه اون ک شب بخیر گفته دیگه جواب نمیده ضایع میشم !!!
اه مینا هنوز عین دختر هیجده ساله ها رفتار میکنی !
_شب خوبی بود مرسی جی ان .
همه رو فینگیلیش تایپ کردم
میدونم سرد برخورد کردم ولی نباید زود وا بدم فکر کنه از خدامه !
اون شب تا صبح خوابم نبرد و با چشمای قرمز و گود رفتم سر کار . یادم هم رفته بود برای خودم نهار بیارم ناچار هیچی نخوردم .
حوصله باشگاه رفتن نداشتم عوضش پنج شنبه هم میرفتم .
با این فکر خودمو گول زدم و هفت نشده خوابیدم .
با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم صب بود یا شب
گیج منگ جواب دادم :
_بله
+سلام عزیز دلم خوبی ؟کجایی ؟!
_شما
+کامران
_اهان خوبم مرسی .
+چیزی شده
_ن فقط خواب بودم بیدارم کردی.
+خانم بداخلاق مهمون نمیخوای?!!
جیغ زدم :چی ؟؟!
+هیچی خیلی خوابی برو بخواب خدافظ .
قطع کرد .
ساعت ی رب ب یازده بود .
دیگه خواب از سرم پرید.
چ اشتباهی کردم بد صحبت کردم، مگه من همینو نمیخواستم؟!!! بدو مسواک زدم دست و صورتمو شستم ارایش کردم موهامو ریختم دورم چای گذاشتم ظرف میوه رو پر کردم .
لخت جلوی ایینه ایستاده بودم از دیدن بدن خودم سیر نمیشدم !
خداروشکر میکردم ک اگر فیسم معمولیه مایل ب خوشگله عوضش اندامم بدون نقص و فوق سکسیه .
چی بپوشم؟!!! همیشه بزرگترین معضل زندگیه من بوده !هم شیک و دلبر باشه ،هم سکسی باشه و نباشه !
ی پیرهن استین حلقه ای استرج بلندِ ی سره ی چسبون پوشیدم تا وسط ساق پام سبز رنگ.
خجالت کشیدم ک برجستگیه بدنم اینجوری زده تو چشم .
ولی اخرش ک چی؟!شورت و سوتینم هم ست صورتی پوشیدم، اگر چیزی شد !!عجیب ب پوست سبزم میومد .
همه چیو چک کردم دوباره .
_بیداری کامران؟
+اوهوم چطور
اوهوم و درد
_میخواستم ب صرف چای دعوتت کنم .
جواب نداد !!!
پنج دقیقه گذشت …دیگه و فحشی نبود ک ب خودم و کامران نداده باشم .!!
نباید اصلا پیام میدادم ،اون نباید بیدارم میکرد از خواب .
در زدن از جام پریدم.استرس و هیجان داشتم .از چشمی نگاه کردم خودش بود .
یعنی الان پاش باز میشه ب خونم ؟!!این موقع از شب!!!
درو باز کردم
_سلام
+سلام خوشگلم نبینم تنهایی
_بفرمایید
طبیعتا باید با خنده اینو میگفت ولی اخم داشت !!
راهنماییش کردم سمت مبل ک بشینه .
_خوش اومدین بفرمایید .
شلوار جین و تی شرت ابی پوشیده بود .خوبه ک شعور داشت با شلوار گرمکن نیاد .
+چ خونه خوشگلی اونشب تاریک بود خوب ندیدم!
همش اونشب و بهم یاداوری میکرد ، توی مخم میرفت .
_چشات قشنگ میبینه ساده اس چیز خاصی نداره .
+ن سلیقت خوبه البته ک خودم حدس میزدم .
رفتم توی اشپزخونه تا چایی بریزم .موقع اومدن از بالا تا پایینمو بطور مداوم دید میزد !اخممو ک دید گفت :
+جدی جدی شکم نداری دادی تو؟
موندم از این همه پررویی
_اره ندارم انقدر بخاطرش سختی کشیدم ک نگو .
+گفتم الان بیام دعوام میکنی !
_ن چرا ؟
+بیدارت کردم از خواب .
_میدونی دیشب خوابم نبرد اومدم خونه ی چیزی خوردم خوابیدم ،زنگ زدی اصلا اسمتو ندیدم خیلی خواب و کلافه بودم .
+چرا دیشب نخوابیدی؟
ب معنای واقعی کلمه ریدم ب خودم و دستم رو شد !
سکوت…
چایی شو برداشت خورد، سوخت ، ب روی خودش نیاوورد !!
خندم گرفت از قیافش دست خودم نبود خندم بند نمیومد .
کامران هم با نیش باز نگاهم میکرد.
موهام و از روی شونم زد کنارو گفت:
+چ خوشگله موهات اینجوری دورته
_دختر ندیدی تاحالا ؟
+چرا اتفاقا دخترای خوشگل و بلوند زیاد از زیر دستم رد شده .
بهم بر خورد. بلوند !!خب برو با همونا بگرد.کیر مغزِ ظاهر بین !
دید ساکتم ناراحت شدم گفت :
+ولی دختر مو مشکی مثل تو کمه نه ندیدم از این مدلش .
_چیزی ک نباید بگی و گفتی .
خودشو کشید سمت من و دستشو انداخت دور گردنم
+شوخی کردم
_نگاهش کردم
ی پلک اروم زد و با چشای خمارش نگاهم میکرد.دلم لرزید و مطمئن بودم اونم همین حال و داره !
_عه یادم رفت برات کوکی بیارم .
دویدم سمت اشپزخونه از دستش فرار کردم
_چاییت سرد شد .
+دستت درد نکنه نمیترسی شب تنها میخوابی؟!!
_عادت کردم
+عاشق کسی هستی ?!
جون؟!
_اخه اونشب خیلی بد مست کرده بودی گریه میکردی ؟!!
_اهان ن مدلمه .کلا گریه ارومم میکنه تمام انرژی های منفیم میریزه بیرون سبک میشم .
+همیشه تو مستی گریه میکنی ?!
_نه شراب باشه عین کسخلا میخندم .
هییع …!!!خجالت کشیدم !!نباید جلوش حرف زشت میزدم .
تک خنده ای کرد و گفت :
+جووون
_چپ چپی نگاهش کردم .
+تنهایی هم انقدر خوشتیپی یا بخاطر منه؟!!
_انقدر خودتو تحویل نگیر .
+چشم
سکوت …!
با سر بهم اشاره کرد بیا اینجا بشین !!!
چشمام چهارتا شد !!!
_چی ؟!!!
+بیا رو پام بشین .
_تو خیلی پررویی .
+مگه دوست پسرت نیستم؟! جات تو بغلمه دیگه.
شورتم خیس شد ،چرا انقدر با دل من بازی میکرد ؟!
_من ک پیشنهادتو قبول نکردم !
+وقتی شمارتو دادی ،امشبم دعوتم کردی ، یعنی قبول کردی .
بلند شدم ک از پیشش برم .فقط داشتم ناز میکردم !!
دستمو گرفت و منو کشید تو بغل خودش .
اون گرما و حرارتی ک بینمون بود ، و اون کششی ک ایجاد شده بود و با تمام سلول های بدنم حس میکردم و میخواستمش .
+دختر ناز من .
منو محکم ب خودش چسبونده بود و با ی دستش صورتو گونه هامو لمس میکرد .
+چقدر کوچولویی تو ?!
اتیش توی بدنم زبانه میکشید و با چشمای نیمه بازم فقط نگاش میکردم ،شورتم هر لحظه بیشتر خیس میشد .
انگشت شستشو کشید روی لبم و ب چشمام نگاه کرد …
دوست نداشتم اون لحظه تموم بشه .
اولین بوسه رو زد روی گونم .جاش میسوخت! صدام دراومد…
+چی شد
_هیچی
+هنوز بهت دست نزدم ناله میکنی ؟!
خجالت کشیدم .
دلم میخواست سرمو فرو ببرم توی گرنش و ببوسمش .ولی لمس شده بودم منو نشوند روی پاهاش و پاهام و گذاشت بالا، روی مبل .
کنترلم دستش بود و ب خودش اجازه هر کاری رو میداد . دامن لباسم تا رونم بالا اومده بود ساق و پام و رونمو بادقت و شهوت از نظر گذروند ب سینه هام رسید مکث کرد ، صدای نفسامون بلند شده بود و سفتی کیرشو حس میکردم .
صورتشو اوورد جلو و فاصله تموم شد .!
بوسه ریز ب لبام میزد و من داغون تر از قبل میشدم…
طاقت نیاووردم و لباشو گرفتم بین لبام، خوشش اومد و وحشی شد . کل لبای منو کرده بود توی دهنش و میک میزد، زبونش و میکرد توی دهنم ومنم زبونمو دور زبونش میچرخوندمو براش میک میزدم .دستمو انداختم دور گردنش لبامو گذاشتم روش . ی اه کشید بدنم از شهوت میلرزید و فقط کیرش منو اروم میکرد !!!
چند دقیقه ای ب همین منوال گذشت .
خیلی حس خوبی داشتم ک دست ب بدنم نزده .ولی همه وجودم میخواستش.!!
چند لحظه ای فقط همدیگه رو بغل کرده بودیم و نفس میکشیدیم .
از روی پاهاش بلند شدم نشستم اونطرف تر.روم نمیشد بهش نگاه کنم .
+خب حالا چکار کنیم
_چیو
هیچی نگفت ،نگاهش کردم .چشماش پر از شهوت بود !!
منم همینطور مخصوصا ک از گوشامو سرم حرارت میزد بیرون .!!
_بهتره بری بخوابی چشمات قرمزه مشخصه خیلی خوابت میاد.
+اره دیگه دیر وقته
بلند شد باهم رفتیم سمت در .
+ممنون از دعوتت عشقم .
هه عشقم
_پیشنهاد خودت بود!
چپ چپ نگام کرد
+تو بوسم نکردیا ?!
از خدا خواسته روی پنجه ایستادم گونشو بوس کردم
نازم کرد و رفت .کاش نمیرفت .
لباسامو عوض کردم و رفتم توی تخت ، دوست داشتم خیالبافی کنم و با چوچولم ور برم
خودمو تو بغلش تصور میکردم ،سفتی کیرشو تصور میکردم وقتی ب کونم میخورد.نفساش ، لبای داغش آخ … .
واتس اپ پیام اومد :
+الان جات توی بغل منه ،تو تنها بالا من تنها پایین .
_بخواب کامی جون فردا باید بریم سر کار .
بیخیال جق زدن شدمو ی بالش چسبوندم ب کسم و خوابیدم .
اصلا نمیتونستم کار کنم .
حساب کتابارو نمیفهمیدم .همش دلم پیش کامران بود .
چقدر دیشب با شخصیت رفتار کرد .میتونست کارو تموم کنه و رابطه رو ب فاک بده ولی مشخصه بیشتر از سکس دلش دوست دختر میخواد .
پیام داده بود ک شب بریم پارک پیاده روی .
باشگاهمو چیکار کنم؟! قرار بود پنج شنبه باشگاه برم .
کیر توش ،؟بیخیالش ، کامی مهم تره .
ساعت اخر و مرخصی گرفتمو زودی رفتم اپیلاسیون .
رفتم خونه حمام کردم ماسک صورت گذاشتمو حسابی ب خودم رسیدم .
موهام و سشوار کشیدم و دمب اسبی بستم .
ی دست گرمکن پوشیدم با ی کلاه لبه دار موهامو از پشتش دادم بیرون .
+من اماده ام
_باشه صبر کن منم الان میام .
نشسته بودم ب ساعت نگاه میکردم. پنج دقیقه اندازه ی ساعت گذشت !!
دوست داشتم منتظرم باشه .
_تو برو سمت پارک منم میام بهت میرسم .
+اوکی زودباش عزیزم .
تو راه بهش رسیدم
_کامی ؟
برگشت سمتم و ی دستشو باز کرد .
یعنی برم کنارش بهش بچسبم .
همینطور ک دستش دور شونم بود منو سفت ب خودش چسبونده بود .
انگار میخواست ب همه بفهمونه مال منه ، کسی نگاهش نکنه .
قند تو دلم اب شد !!
+مینی ?!
_هان ؟!
+تو میگی کامی من میگم مینی .
_دوستام میگن مینو .
+اوکی . مگه دوستم داری ؟
_پ ن پ !!
+اخه چیزی نگفتی درموردشون ?!
_عزیزم بزار ی هفته از اشنایی مون بگذره دلیلی هم نداره از دوستام بگم !.
+بین دوستات پسر هم داری ?!
_گفتم ک بی اف ندارم .
+اره دوست اجتماعی منظورمه ?!
_ن بابا .خودت چی کات کردی اخر یا نه ؟
+اره عزیزم .
_از کجا بدونم راست میگی ؟!
+زیر بنای رابطه اعتماده !.
نشستیم روی نیمکت ماسکم خیس شده بود
+بیا انگشتتو بزار .
_چرا ؟!
+دارم روی موبایلم تعریفش میکنم .
_ن نمیخواد من اصلا این کارها و رفتارهارو قبول ندارم .
+بیا خیالت راحت ش .
اثر انگشتمو تعریف کرد بعد عین پرروها گفت نوبت توعه
_جونم ؟!!!
+حالا موبایلتو باز کن بده انگشتمو تعریف کنم واسش .
_کامی چقدر اعتماد ب نفست بالاست !تازه اولشه
زن و شوهرم ک نیستیم !کارت بی معنیه موبایل وسیله شخصیه !!
+حرف نباشه رو حرفم موبایلت .
بازش کردمو بهش دادم.
+اخرین بار ک سکس داشتی کی بود ؟!
_با منی کامییی؟!!
+اره .
_چرا مثل اقا بالاسرا با من صحبت میکنی فکر کردی چ خبره ؟!!!
+ن فداتشم مدلمه ببخشید .
_دوست ندارم اینجوری .
+باشه عروسک ، جون ب لبم کردی بگو لطفا نازنازی؟!
_ی سال بیشتره یک سال و س چهارماه .
+با کی ?!
_با برد پیت !!با کی ؟!!با دوست پسر سابقم .
+چرا جدا شدید ؟!
_شوهرم ک نبوده میگی چرا جدا شدید؟ بی اف بوده ، ی روزی تموم میشده دیگه .
+چرا ?!
_از ایران رفت .
+اوکی بعد از اون با هیچکس دوست نشدی ?
_ن دیگه من خیلی سخت گیرو سخت پسندم .تنهاییمو ترجیح میدم .دوست پسر زندگی و ارامش و نظم ادمو بهم میریزه.!
+ک نظرت اینه ؟!
_یس .خودت چی ؟!
+س هفته پیش سکس داشتم ، با همین دختره ک کات کردم .
_اوکی ایدز نداشته باشی یا کرونا؟!!!
چپ چپ نگام کرد خندیدم
+ن از کاندم استفاده میکنم .
_جیغ کشیدم بیشوووور خجالت بکش ، یهویی میگی !!
خندید و منو گرفت تو بغلش گونمو گاز گرفت .
_آخ دردم اومد .
+اخ اوخ نکن همینجا ترتیبتو میدم .
_خفه شدم ، تو بغلش غرق شدم .
رفتیم خونه کامران .معلوم بود خونه مجردیه ولی تمیز و با سلیقه بود .
گرمکنمو در اوردم زیرش تاپ ورزشی داشتم .
+چ اندامی خوش بحال من !!
ذوق کردمو هیچی نگفتم .
شام جوجه تدارک دیده بود و رفت روی تراس تا منقل و ب راه کنه منم جوجه ها رو ب سیخ کشیدم .
با شوخی و مهربونیای کامی شام و خوردیم و ولو شدیم روی مبل جلوی تی وی .
مینو موهات و باز کن بریز دورت بیشتر دوس دارم .
هع ،باشه حتما.
نگاهم میکرد منتظر بود باز کنم ، خودمو با موبایلم سرگرم کردم .
اومد سمتم ، نمیدونستم قصدش چیه .
کش موهامو گرفت و سعی کرد بکشه بیرون !
_اخ درد داره نکن کامی .
+خیلی چیزا درد داره ولی لذتم داره .
خودم زدم ب نشنیدن .باشه بده خودم .
موهامو باز کردم تو هوا تکون دادم و دورم پخش کردم .
+حالا شدی مینای خوشگل کامران .
_نوموخوام .
+چی نوموخوای ?!
ادا دراووردم با ناز سرمو ب نشونه نه تکون دادم .
+تحریکم نکن من از خدامه الان بغلت کنم ببرمت روی تخت .
ادای جیغ زدن دراووردمو دویدم سمت لباسام ک مثلا برم .
از پشت بغلم کرد فشارم داد .
+هرموقع من بگم میری بگو چشم ?!
_چشم .
+جونم ب خانم خودم .
_کامی جونم خب چکار کنیم حوصلمون سر میره کههه
+تو دوست داری چکار کنیم ؟!
_سیگار بکشیم فیلم ببینیم .
+اوکی خوبه.
هوس اف کاردز گذاشت .حوصله سر بر تر از این وجود نداشت .سعی کردم از بغلش لذت ببرم و سیگارمو بکشم .
پاهامو انداختم رو میز ، خودمو تو بغلش فشار دادم و با سیگارم عشق بازی میکردم !
+چند وقته میکشی ؟!
_چهارسال .
+چرا ؟!
_دوست دارم .
+مثل بازیگرای هالیوود سیگار میکشی .
_از همونا یاد گرفتم تمرین کردم .
+همه چیزت سکسیه .
_نچ . میدونم ی چیزی بگو ندونم .
خندیدو فیلم دیدیم .
_خب من برم دیگه .
+چرا بری ؟!
_هان خب بخوابم دیگه خونم بالاست !!
+بمون پیشم .
از خدام بود ولی روم نمیشد
_ن باید برم ضایعس کامی همسایه ها چی ؟!
فهمید دودلم !
+بمون .اخرش ک چی؟! امشب نمونی، فردا باید بمونی !دوست ندارم از پیشم بری دلم تنگ میشه .
_چرا ؟
+چون شدیدا بهت علاقمند شدم .
_برم لباسمو عوض منم لباس سر کارمو بیارم .
+باشه زود بیا .
اوکی
با استرس رفتم بالا بدو رفتم دسشویی شورت خیسمو عوض کردم .
لخت ب خودم کلی ادکلن زدم . نمیدونستم چی بپوشم،
چ فرقی داره اخرش ک همش در میاد .
ی سالی بود سکس نداشتم و تشنه بودم . تشنه ی مرد قوی ک بدنمو تصاحب کنه و کسمو جر بده .!
دوباره شورتم رو عوض کردم ، ی شورت جنیفری قرمز پوشیدم با ی سوتین لارنس دار ک سینه های پروتزیمو بیشتر نشون بده .ولی با ی شلوار دخترونه گشاد تو خونه ای و ی تاپ بندی !!
مانتو سرکارمو پوشیدم وسایلمو برداشتم رفتن پایین .
درو باز کرد موندم همینجور !!!
چقدر پسر ندیده شده بودم !!
ی شلوارک کوتاه پوشیده بود با بالاتنه لخت !!!
ورزشکار نبود ی شکم ریز داشت ولی بازوها و بدن ورزیده ای داشت . معلوم بود موهای بدنشو زده بوده ، موهاش بلند شده بود نیم سانت و چقدر خوش شانس بودم ک سبزه است و شیر برنج نیست !!!
+اگر پسندیدی بیا تو یکی میاد میبینه !
خجالت کشیدم رفتم داخل .
_سرما میخوری لخت شدیا ؟!!
+مگه کسی با لباس میخوابه ?!!
هیجان همه وجودمو گرفت اتیشی بود ک داشت ذوبم می کرد .
+خونه گرمه منم داغم تو سردت شد بچسب ب من گرمت میکنم .
چ زود ب سکس رسیدیم !!!
اشکم داشت درمیومد از شهوت بود یا هیجان نمیدونم
مانتومو دراووردم .
زد زیر خنده !!!
+الان مثلا تیپ زدی اومدی ?!!
_ن همچین قصدی نداشتم اصلا، لباس راحت پوشیدم بخوابم .
+وقتی قصد کردم لباستو توی تنت پاره کردم میفهمی !!
دستشو گرفتم خودمو لوس کردم
_کامیی توروخدا اذیتم نکن دیگهه گناه دالم
+من گناه دارم ن تو .چجوری ی عروسک پیشم بخوابه من بخوابم نمیشه که !!
_عههه خب مگه تو اینجا نمیخوابی من روی تختت ؟!!
+نه هرجا من خوابیدم تو توی بغلم میخوابی .
نگاش کردم
+فدات بشم ک دلت میخواد .حق داری ی سال زیاده .!
اخم کردم
_یعنی چی این حرفت؟؟؟!
+منظوری نداشتم یعنی ی ساله سکس نداشتی اذیت شدی .
_اصلا هم اینطور نیست ، الان ک رفتم خونه خودم بلاکت هم کردم میفهمی . ی ذره ظرفیت نداری همه چیو سکسی میبینی.بای .
ب سرعت رفتم سمت وسایلم ک برم .
پرید جلوم
+بری پشیمون میشی . منو از دست میدی.
_بهتررررر اون تویی ک منو از دست میدی .
+ببخشید
_نخیر تو فکر کردی بخاطر سکس پیشنهادتو قبول کردم ؟!!نخیر ، خیارم کار تورو میکنه فکر کردی چه خبره ؟!!هنوز فرهنگت انقدر بالا نرفته ک ادم ی رفیق و همراه میخواد ک تنها نباشه من ن نیاز جنسی ب تو دارم ن مالی ن هیچی .
داشتم میرفتم سمت در خروجی ک بغلم کرد و موهام گرفت تو مشتش و منو ب خودش فشار میداد .
+اره ببخشید ، منظوری نداشتم . اما من ب تو نیاز دارم ن جنسی اونو ک ب هرکس پول بدی میاد .من تورو میخوام ، تورو دوست دارم .
دوست داشتم خر شم .!!!
هیچی نگفتم فقط از تماس پوست صورتم با موهای سینش لذت میبردم و نفس میکشیدم .
+بیا عشقم بده لباستو اویزون کنم .
وسایمو دادم بهش و رفتم ک اتاق خوابشو ببینم .
برعکس من تخت دونفره داشت .خوبه راحت میخوابیم
مسواکمو زدم و جیشمم کردم اومدم توی اتاق خواب .دیدم موبایل من دستشه !!!
نگران نشدم ولی ناراحت شدم .
_کارت درست نیست .
+من فضولم چکار کنم ،میخواستم عکسای فوتوز رو ببینم همین !
کمی گشت و منم چشمام و بسته بودم. کنارش خیلی ارامش داشتم .
احساس کردم بالاسرمه،دستشو گذاشته بود زیر سرشو ی پاشو انداخته بودروی من .
+خوابت میاد ?!
_اوهوم.
+باشه ولی چطور میتونی بخوابی ?!
بی اراده گفتم :
_نمیتونم…!!!
موهامو نوازش کرد و اروم لباش و گذاشت روی لبم
زمان ایستاد بی تاب بودم همه وجودم خواستشو فریاد میزد.
دلم قلقلکش میومد و شورتم خیس شده بود.
چ هوای شهوت انگیز و داغی بینمون بود .
دستش روی شکمم بود و داشت نوازش میکرد . خودمو بیشتربهش چسبوندم تا کیرشو حس کنم .
ی ناله ی خفه کرد و منم ک صدام قطع نمیشد …
تاپ و شلوارمو دراوورد
نگاهش از بالاتاپایین ، پایین تا بالا میچرخید ،
+جووون چ چیزی هستی مینا !!از کجا شروع کنم ?!
_بیا بغلم .
اومد روم و منم موهاشو نوازش میکردم بعد از کلی لب بازی و لیس زدن گردنم ک دیوونم کرده بود رفت سراغ ممه های نازم .
نگاهش بین سینه ها و چشام در رفت و امد بود .
دوست داشتم بگم سوتینمو جر بده و نوک سینه هامو گاز بگیر.!! اروم هولش دادم ک بشینه پشتمو کردم بهش ک سوتینمو باز کنه .
هول شده بود نمیتونست باز کنه خندم گرفته بود .
کامی جونم اروم باش ،تمرکز کن باز میشه نشد هم جرش بده!
بالاخره باز شد و منتظر موند تا برگردم.
برگشتم دیدم داره سوتینمو بو میکنه و نگاهش ب سینه هامه.
+چقدر خوشگله!!!
دستشو اوورد و لمسش کرد
+چ نرمه جوووون
ی اه سوزناک کشیدم و گفتم
_مال توعه .
جوری ب سمتم هجوم اوورد ک دوباره دراز کش شدم
افتاد روم و سینه هام تو دستش بود نوبتی میخورد و اون یکی رو می مالید…
داد زدم کامی گازش بگیر …
گاز میگرفت و زبونشو در نوک کوچیک سینه هام میچرخوند. ب سمت شکمم فشارش دادم بوس کرد و رفت پایین تا ب شورتم رسید لباشو از روی شورت کشیدروی کسم و گرمای نفسش منو حشری تر کرد
فورا برعکس شدم و ب شکم خوابیدم !
ی اسپنک محکم زد روی کونم و جیغمو دراوورد .
از اول چشمو گرفته بود !
_دوسش داری
+اره عاشقشم
_مال تو فقط جرم بده امشب کامی .
+فدای خانم حشری خودم بشم .
لباشو گزاشت روی کونم و بوس میکرد من بیشتر قلقلکم میومد و دلم ریش می شد .
ی کم ک کون و رونمو گاز گرفت دیگه طاقت نیاووردم و بلند شدم و هولش دادم روی تخت نشستم بین پاهاش و شلوارکشو کشیدم پایین .
کامی داشت با شهوت نگاهم میکرد و پشماش ریخته بود از حرکت من !
بدم میاد زن عین جسد بخوابه منم باید اونطور ک میخوام کام بگیرم .
خلاصه
شلوارکشو کشیدم پایین وای خدای من
چی میدیدم ؟!!!
ی کیر . دوست داشم خودمو باهاش خفه کنم
کامی ب من نگاه میکرد ببینه عکس العملم چیه؟ی جووون گفتم و بهش گفتم :
_کامی بیشتر عاشقت شدم.
چشاش برق زد و گفت:
زود باش بخورش .
پوزخند زدم !!زود باشم قراره دیوونت کنم .
کیرش سیاه نبود رنگ بدنش بود . سرشم صورتی بود .قدش هم شونزده اینا بود ، قطرشم خوب بود باریک نبود خوشحال شدم .
شلوارکشو دراووردم و نشستم وسط پاهاش . سرمو بردم پایین کونمو قمبل کردم ک حسابی از دیدن صحنه لذت ببره .
کلافه شده بود و منتظر بود .
کیرشو گرفتم دستم ، و روی شکمش ، دور کیرشو لیس میزدم. چشم تو چشم نگاهش میکردم التماس از توی چشماش معلوم بود، خندم گرفت .
+دارم برات .
_فداتشم دارم بهترین لذت و بهت میدم صبر کن .
اروم اروم رفتم پایین و تخماشو لیس زدم .دلم برای بوی کیر تنگ شده بود .
یکی از تخماشو کردم توی دهنم و با زبونم باهاش بازی میکردم ب زور دوتاشو توی دهنم جا دادم و بهشون زبرن میزدم .دهنمو کشیدم عقب ک بیان بیرون و تخماش کشیده بشن .
صدای اخ کامی بلند شد و گفت: دوباره!
براش انجام دادم ب کیرش نگاه کردم .
دیدم ی قطره اشک ازش اومده .
_اوخی عشقم ببین اشکش دراومد!
خیلی اروم سر کیرشو لیس زدم و اب شورشو خوردم . خیلی غیر منتظره کیر کامیو تا اونجا ک میشد ی دفعه کردم توی دهنم و صدای ناله کامی دراومد. ی کم ب ته حلقم فشارش دادم و عقب جلو کردم . دراووردمو سر