برده‌‌‌ی میلیونر من (۴)

…قسمت قبل

رو شکمش دراز کشید رفتم روش و خوابیدم کیرم با دستم گرفتم تنظیم کردم رو سوراخش …دستم و کشیدم و کامل خوابیدم روش کیرم سر خورد یواش و رفت تو … اویییی.اوییی درد دارم کونش به شدت منقبض میشد و سفت و سفت تر میشد گفتم کیرم قفل کردی تو امیر عین سنگ شده سوراخت …گفت دست خودم نیست ارضا شدم خود به خود میشه…
پاشدم رفتم ژل مخصوص لوبریکانت رو اوردم گفتم سگی شو …من خوب بلدم جرت بدم نیاز نیست درد الکی بکشی
سگی شد سوراخ کونش مثل نبض هی باز و بسته میشد …ابش تازه اومده بود و میدونستم بدنش یه جوری میشه ولی خواسته خودش بود و منم که حشری بودم .ژل ریختم رو کیرم و قشنگ چربش کردم و با دستم هم سوراخشو قشنگ چرب چرب کردم کیرم گذاشتم دم کونش و فشار دادم …کیرم رفت تو …اوییی اوییی سوختم …گفتم اروم باش الان مزه کیر رو بهتر از همیشه میفهمونم بهت …یکم پررو تر شده بودم و خجالت نمیکشیدم …اروم شروع کردم به تلمبه زدن و یواش یواش سرعتو میبرم بالاتر …اوخ اییی درد دارم خیلی بزرگه …حسش میکنم …سوراخم جر خورده …پاره شدم …سعی میکردم اروم اروم بزنم براش تا حس امیر برگرده و دوباره حشری بشه …قشنگ از منظره لذت میبردم …کون ژله ای بزرگ که قشنگ سگس شده بود …کیرمو میکردم تو اروم میکشیدم بیرون و بازی میکردم …جوننن جونن داره باز خوشم میاد بکن …
گفتم داری باز حشری میشی محکم تر بزنم برات؟ بیشتر میخوای ؟
اره اربابم بکن
کلمه ارباب برا اولین بار بود به گوشم میخورد …حس کرده بودم از رفتاراش که امیر محمد حس بردگی داره …از حس خدمت کردن از پا خوردنش …از انجام وظیفه هاش و آرزوهاش …تلمبه هارو شدید و شدید تر کردم و جوری میزدم که از شدت درد می پرید جلو و جلو تر از زیر شکمش نگه داشته بودم و نمیذاشتم بره و محکم محکم براش میزدم
اوخخخ …تا ته محکم تر …اشکم در بیار…ده دقیقه براش اونقدر تلمبه زدم که خودم خسته شدم و امیرم بیهوش داشت میشد
همونجور عقب عقب نشستم امیر یه نگاهی به عقب انداخت اومد عقب تر کیرم گرفت تو دستش و اروم به حالت دستشویی نشست و کیرم برد تو کونش
یکم خم شد دستاش گذاشت رو رون پاهام و بالا پایین میشد …تا الان اینجور ناله نکرده بود برام جیغ و دادش همه جارو برداشته بود
خودمم تعجب کرده بودم که نزدیک 1ساعت بود ابم نمیومد …هم عادت کرده بودم هم کلی ابم اومده بود …احساس میکردم موقع ارضا شدن قرار نیست ابی بیاد …کمرم کلا خالی شده بود
چن دقیقه همونجور بالا پایین شد .ارباب …
گفتم جون چیه؟
ابتون نمیاد هنوز ؟ گفتم نه هنوز حس نرمالی دارم حس بی حسی دارم …
جونن جونن پس بیشتر بکن تا پاره بشم
پا شدیم رفتیم رو اوپن آشپزخونه سینشو گذاشت پاهاشو یکم باز کرد کیرمو گذاشتم لای کونش یکم هم ژل زدم و فشار دادم راحت رفت تو …قشنگ براش تلمبه میزدم …سرش رو اوپن آشپزخونه بود چشماشو بسته بود و ناله میکرد
اوییی.دیگه طاقت ندارم …صداش در نمیومد گفتم تازه اولشه خودت گفتی …
اوی پاهام سسته میوفتم …
بعد تو همون حالت 3.4 دقیقه با تمام توان یجور براش تلمبه زدم که هر بار نیم متر می پرید جلو جوری داد میزد و جیغ میکشید که نگو…مثل دیوونه ها انقدر محکم میزدم که صدا برخورد شکمم به گوشتای کونش عین سیلی همه جارو برداشته بود …
کیرم دراوردم با دستمال پاکش کردم گفتم بشین برام بخور
نشست رو زانو و با ولع تمام ساک میزد توف میزد تو دهنش میچرخوند …گاهی موهاش میگرفتم و همه کیرم محکم میکردم تو دهنش …اوق میزد .نفسش قطع میشه و از چشماش اب میریخت …کم کم آبم داشت میومد و کل ابم ریختم تو دهنش
کیر امیرم شق بود دستم گرفت نشستم رو مبل یه پام انداخت رو ران پای دیگم شروع کرد به لیسیدن پام
از نوک انگشتام تا کف پاشنه رو زبون میزد و با اب دهنش تمیز میکرد
و با شدت کیرشو بازی میداد
بعد دراز کشید و گفت بیا پاتو بکن تو دهنم فشار بده
دهنش باز کرد پامو اوردم و کردم تو دهنش به زور کل پنج انگشتم رفت تو دهنش و فشار میدادم که یهو دیدم از زیر ابش اومد و شروع به اه اوه کرد و منم نشستم رو مبل …پا شد اب کیرشو تمیز کرد …هردو خسته بودیم …
اومد کنارم بوسم کرد دستمو گرفت رفتیم پایین برا دوش

نوشته: رضا ارباب

دکمه بازگشت به بالا