بهار (۱)
انقدر جیغ زده بودم که دیگه نا نداشتم.
تمام مدتی که داشت تو کصم تلمبه میزد موهام رو با دست راستش گرفته بود و میکشید.
نمیتونستم تشخیص بدم، کف سرم بیشتر میسوزه یا کصم. کارش که تموم شد کاندوم رو درآورد سرش رو گره زد و انداخت تو سطل آشغال.
سیگارش رو روشن کرد و دراز کشید کنارم.
_:چرا موندی تو این رابطه؟ دقیقا دنبال چی هستی؟
+:یعنی بعد از دو سال نفهمیدی هنوز؟
_:اون اوایل فکر میکردم عاشقمی ولی وقتی که دقیقا موقعی سر رسیدی که داشتم تو کون سبا تلمبه میزدم فهمیدم عاشق نیستی، احمقی.
+:اسمش رو هرچی دلت میخواد بذار. بار اول نبود که متوجه خیانتت شده بودم.
_:به درک. همینه که هست. نمیخوای میتونی بری.
کیرشو گرفتم دستم و زیر کلاهکشو با سر انگشتام نوازش کردم. آروم شروع کردم به مالیدن کیرش…
+:میلاد یعنی حتی یک لحظهام تو این دوسال دوسم نداشتی؟
_:تو رو نه، هیچ وقت ولی اون کس کولوچهایِ همیشه خیس تو خیلی دوست دارم. بیا بشین رو کیرم کصشر هم نگو.
چندتا لیس به سر کیرش زدم و تا پایین اومدم و تو یه حرکت تا ته اون کیر ۱۷سانتی رو فرستادم ته حلقم. فکر این که هیچ وقت دوسم نداشته باعث شده بودم دلم بخواد کیرشو قورت بدم. در واقع تنها چیزی که اونم شاید بتونه جلوی خیانتهای میلاد رو بگیره همینه که کلا چیزی لای پاش نداشته باشه.
یه مقدار دیگه براش ساک زدم. کاندوم رو کشیدم رو کیرشو پاهامو گذاشتم دو طرف بدنش و یه ضرب تمام کیرشو تو کصم جا دادم.
+:دیگه باید چیکار کنم که منو بخوای؟
_آه میخوامت بهار. میخوام. محکمتر خودتو بکوبون روم.
+: نه بهم بگو دیگه باید چیکار کنم که تو این دو سال نکردم؟
تو هر کاری دلت خواست کردی، من واسه آب خوردنمم از تو اجازه گرفتم. با بهترین دوستم با منشی خودت حتی با زن شوهردار خوابیدی و فهمیدم و خفه خون گرفتم. جلوی چشمام با دوتا جنده رو همزمان کردی و هیچی نگفتم. دیگه باید چه گهی بخورم که یه کم اون چشمات منو ببینه؟
_: بهار باور کن تو حتی از اون جندههام کمتری. آههه اونا پول میگیرن میدن ولی تو حتی ارزش یه ریالم نداری. زودتر ارضام کن و گورتو گم کن از خونهام بیرون.
دیگه نمیشنیدم چی میگه.
سوزش کصم دوباره شروع شده بود.
چشمامو بستم و سعی کردم رو یه ریتم یکنواخت رو کیرش بالا و پایین بشم که زودتر ارضا شه.
تو فکر و خیال خودم بودم که نوک سینههامو گرفت بین دوتا انگشتش و با ناخنش محکم فشارشون داد. جیغ کشیدم و کیرش از کصم بیرون اومد.
پرتم کرد اونور و پاهامو گرفت بالا و کیرشو کرد تو کصم.
طوری میکوبید ته کصم که احساس میکردم الانه که از وسط جر بخورم. سرم کوبیده میشد به تاج تخت و مطمئن بودم اگه یه کم دیگه ادامه بده یا تخت میشکنه یا سر من.
_: جنده خانم فقط بلدی تو گوش من ور بزنی. کیرم تو کصت آشغال بیخاصیت تو هیچی نیستی. آههه مادرتو گاییدم کصده…
یه صدایی مثل زوزه از ته حلقش اومد بیرون و برای بار دوم ارضا شد و بی حال افتاد روم. بعد از چند لحظه از روم بلند شد و یه اسپنک محکم زد رو کصم و گفت: پاشو زودتر کس و کونتو جمع کن و بزن به چاک جنده.
+: یه چیزی برات درست کنم بعد میرم خب؟ چی دوست داری؟
_: هیچی، پاشو بپوش گمشو بیرون. خواهرم قراره با پارسا و پرگل بیاد این جا.
+:باشه عشقم پس من رسیدم بهت خبر میدم.
_:ندادی هم ندادی. به سلامت.
سریع لباسامو پوشیدم از خونهاش زدم بیرون.
.
.
.
+: روباه من داره حالم از این بازی کثیف به هم میخوره. چرا یکی دیگه رو نمیفرستید سر وقت این پسره؟
بابا این حرومزاده فقط منو واسه تختخوابش میخواد چرا نمیفهمید؟
روباه: احمق این پسره اگه نمیخواستت دوبار باهات نمیخوابید چه برسه به دو سال. خفه شو و طبق نقشه برو جلو. هرطور شده باید باهاش ازدواج کنی و بری تو خونه حاج ملک…
کار تو تازه اون موقع شروع میشه.
تو که نمیخوای بفرستمت سینه قبرستون ور دل ننه آقات؟
…
نوشته: Princess x