به وقت کون دادن (۱)

سلام دوستان من محمدم
4 سال پیش که من یه پسری بودم 17 ساله سفید قدم 170 وزنمم 70 بدن خوبی هم داشتم

داخل کلاس درس مدرسمون بودیم والا از این انگشت کردنا به شوخی داشتیم یک بار داخل کلاس حشری شدم زیاد اصلا حتی نمیدونم چرا داشتم کیرمو میمالیدم که بغل دستیم فهمید دست منو گرفت گذاشت تو دستش انگار متوجه نشد
بعد دستمو از دستش کشیدم دوباره به کارم ادامه دادم این دفعه دکمه شلوارشو باز کرد ولی کیرشو نیاورد بیرون فقط شورتش معلوم بود دستمو گرفت گذاشت تو شرتش وقتی دستم بهش خورد یهویی بهم انگار شک وارد شد سریع دستمو کشیدم بعد چند دقیقه دکمه شلوارشو که بست وسط کلاس از شدت حشر خودم دکمه شو باز کردم آروم دستو رو کیرش بود بالا پایین میکرد از روی شرت بعد چند دقیقه شرتشو در اورد کلا داد دستم کیرشو منم خیلی خوب میمالیدم خیلی حشری شد تا جایی که در گوشم گفت دارم ارضا میشم ول کن من گفتم واس منم بمال ول میکنم اونم شروع کرد همین کارو انجام دادن کیر من از کیرش خیلی بزرگتر بود اونم داشت میمالید اما من اصلا ارضا نمیشدم در گوشم گفت من باید تورو ارضا کنم بعد پنج دقیقه زنگ خورد بعد چند دقیقه رفتم یه جا نشستم اومد بقلم نشست گفت حال داد باز انجام بدیم منم گفتم اوکیه انجام بدیم یکمی غذا خوردیم اینا زنگ خورد رفتیم تو کلاس زنگ آخر بود رفتیم صندلی آخر نشستیم همین که درس شروع شد کیرشو در اورد داد دستم گفت خوب بمال منم گفتم کیرمو بمال ارضام کن اما اون دل به کار نداد بعد چند دقیقه بیخیال شد و فقط من داشتم میمالیدم بعد یک ربع گفت برو پایین واسم ساک بزن منم واست ساک میزنم گفت قول میدم اول بدم میومد رفتم کیرش خورد به لبم خیس بود خوشم نیومد گفتم ول کن نمیخواد گفت هرکاری بگی میکنم ادامه دادم ساک زدم موقعی که آبش داشت میومد کلم فشار داد به کیرش همه رو خالی کرد تو دهنم آروم بهش گفتم چیکار میکنی کونی گفت یا قورت میدی یا به همه میگم واسم ساک زدی تازه اونجا فهمیدم تو چه تله ای افتادم دیگه نمیتونم بیام بیرون بهش گفتم تورو خدا نگو این حرفا گفت حالا نوبت توعه واسم مالید توف انداخت مالید آبم امد یکم ریخت رو دستش بقیه رو با دستمال تمیز کرد بهم گفت خیلی خوب بودا دهنت خیلی حس خوبی داد یکمی به خودم مغرور شدم گفتم آره دیگه حرفه ایم بهم دوباره گفت برو پایین ساک بزن رفتم پایین این دفعه داشت کونمو میمالید دستشو کرد تو شرتم هی سوراخم مو میمالید بهش گفتم نکن بهم گفت ساکتو بزن داشتم ساک میزدم دوباره ارضا شد دوباره همه رو ریخت تو دهنم نمیزاشت تکون بخورم میگفت به همه میگم یکمی گذشت تا هفته بعدش گفت من با ساک دیگه ارضا نمیشم دوشنبه زنگ ورزش بمون تو کلاس موندم تو کلاس گفت میخوای چیکار کنی گفت میخوام لاپایی بزنم خیلی استرس داشتم گفت شلوارتو در بیار شورتتو در بیار 2 دقیقه ساک بزن قشنگ خیس شه منم انجام دادم

ادامه پارت بعد

نوشته: …

دکمه بازگشت به بالا