بیست سال بعد 23
–
کس سهیلا رو دهنم می غلتید و ساناز هم سوار بر من حسابی در حال مشت و مال دادن به کیر من بود .. .. -آهای خانوما زود باشین ما هم می خواهیم حال کنیم .. ساناز : حواسمو پرت نکنین . اینجا که قحطی کیر نیومده .. -اتفاقا قحطی کیر هم اومده . اینجا چند تا گردن کلفت وایسادن هر چی می خواهیم خودمونو بهشون بچسبونیم نمیان و منتظرن که یه خانوم خوشگله که الان زیر کیر دو نفر داره دست و پا می زنه کارش تموم شه اونو ببرن . نههههه فکر کنم شهناززن منو می گفت . هنوز هیچی نشده طرفدار پیدا کرده بود . -ساناز جون زود باش ار گاسم شو زود باش -چیکار کنم دست من نیست . تازه تو باید به این سهیلا جونم حال بدی . نمیشه که نیمه کاره ولمون کنی . اصول و مقررات رو فراموش نکن . اصلا فکر کن زن نداری . از زنت جدا شدی . تازه باید خیلی هم کیف کنی که همه طالب زن تو هستند و این جوری که اینا این جا براش صف می کشن تو خیلی راحت و بدون نوبت می تونی توی خونه تر تیبشو بدی . ساناز و سهیلا از خنده ریسه می رفتند .. منم خنده ام گرفته بود . راست می گفت چه کاری ازم بر میومد . با این حال دستامو دور کمر ساناز قفل کرده و طوری با ضربات کیر از بالا به پایین اونو گاییدم که دیگه تکون بخور نبود و فقط همین مونده بود که اشکشو در بیارم -وااااااییییی شروین شروین جون . عزیزم . چقدر کیف داره .. اصلا نمی خوام به این زودی ها ار ضا شم . می خوام تا آخرش زیر کیر تو بمونم . -ساناز جون اینی که تو داری میگی اینم خلاف مقررات این مجلسه -حالا کی به کیه . صداشو در نمیاریم .. من اصلا کیر های دیگه رو نمی خوام تنوع نمی خوام . من می دونم قبل از این که شما بیاین همه اینا رو من و سهیلا جون بر رسی کردیم هیشکدومشون جز مال تو به دردی نبودند یا اگرم یه نموره ای خوب بودند مث مال تو نمی شدند .. این ساناز سرمونو خورده بود از بس حرف می زد . من در سکوت فقط به کار خودم ادامه می دادم . ولی کس زن سامانو کردن خیلی بهم می چسبید . کس زن سهیل رو هم باید می گاییدم . هر چند زن من هم دست اون دو نفر بود و فکر کنم اونا زود تر ولش می کردند تا این که من این طرف زود تر از دست زناشون خلاص شم ولی با سرعت و نوعی جانفشانی قصد داشتم عقب موندگی خودمو جبران کنم .. جیغ و فریاد هوس ساناز در اومده بود . از بس به بالش چنگ می زد و ملافه ها رو گاز می گرفت یه چهره در همی پیدا کرده بود .. -اوووووخخخخخ شروین شروین جون .. -جون ساناز زود باش سهیلا هم هست .. کس سهیلا رو از بس میک زده بودم می دونستم که برای ارضا شدن به ضربات گایشی کمتری نیاز داره .. این بار ساناز سخت به سینه هام چنگ انداخته بود این کسشم عجب آبداری بود . حیف از این کس که معلوم نبود چه کیری اونو می گایید . ساناز رو من ولو شده بود . سنگینی تمام هیکلشو انداخته بود رو من . نفس نمی تونستم بکشم . بدون این که توجه کنم به حرفاش و این که دوست داره در حالت کیف بمونه و تازه بعدش آب کیر هم می خواست کیرمو از کسش بیرون کشیده و بد تر از همه این که جونم بالا اومد تا خودمو از زیر بدنش خلاص کرده و افتادم به جون سهیلا . پاهای سهیلا رو گرفته انداختم رو شونه هام و اونو از روبرو می کردم . -ساناز جون کنار سهیلا بشین پاهاتو به دو طرف باز کن . هر وقت سهیلا جون ار ضا شد آبمو بین شما دو نفر تقسیم می کنم .. این جوری کار سختی بود از این نظر که اگه می خواستم اسرافی صورت نگیره باید نصفه کاره جلو گیری می کردم و برای کس بعدی دوباره حس می گرفتم .. سهیلا خیلی زود تر از ساناز ار ضا شد . دو کنار هم نشسته بودند . با چند تا ضربه حس کردم که خیلی داغ شدم . ضرباتی رو به ته کس سهیلا زده نمی خواستم زیاد داغ کنم یه مقدار که خالی کردم یه فشارباز دارنده ای به خودم آورده و آبو در یه حرکت رو به بالا بردم عقب و این بار کیرمو فرو کردم توی کس ساناز -پدرتو در میارم اگه واسم آب نداشته باشی . اون وقت میگم یه وقتی که سامان خونه نیست بیایی و تر تیب منو بدی -ساناز جون نامردی تو ذات من نیست . تو که نباید به همسرت خیانت کنی .. -پس این چیه -این به توافق عمومه .. ساناز تو که می دونی من واسه این کس ها چقدر هلاکم . -بریز آبتو می دونم دلت پیش زنته زن ذلیل . -جووووووون بگیر که داره میاد داره میاد سمت کست .. از اونجایی که دو تا خانوم خوشگل و هوس انگیزو گاییدم این بار دیگه چون جلوگیری در کار نبود بیشتر کیف کردم . کار تموم شده بود . باید می رفتیم به منطقه انتظار .. سر و صدای شهناز بلند شده بود .. صدا خیلی نزدیک بود .. در جا از جام پریدم و رفتم بیرون وااااایییییی پسر دیر رسیده بودم . شهناز منو داشتند تیکه پاره می کردند البته می خواستند که این کارو بکنن . چهار تا مرد اونو مثل یه تابوت و جنازه رو دستشون بلند کرده و داشتند به سمت یکی از این اتاقها می رفتند …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی