تجارب جلق زدن یه دختر
سلام دخترمو 35 سالمه مجرد مشخصاتم 160 50 80
تا حالا زندگی متاهلی و تجربه نکردم حتی بیشتر از 1 هفته تا حالا پیش ی پسر نبودم چ برسه دردسر های زندگی مشترک تجربه کرده باشم حتی تو تعویض دوست پسرم دیر ب دیره تازه موقعی ای ک دوست پسر داشتم مشکل جا و مکان و کردنو این داستانا همه اینا چرا برام مهم نبود سکس؟ چون با جق داستانو حل میکردم
تایمایی ک تو خونه ام گاهی وقتا یه بادمجون کلفت و بزرگ و دراز با شکل یکم حلالی روغن میزنم میذارم لا شورتم و کارامو انجام میدم حتی موقع حموم تمام روز اون بادمجون کلفت انقدر کلفت ک موقع خریدش از ی جای غریبه میخرم ک بهم نخندن
گفتم حموم دلم خواست مگه میشه ی دختر بره حمومو و با فشار آب ی حالی نکنه
من خودم شیر ابو میدم پایین لنگامو میچسبونم ب دیوار حموم تنظیم میکنم رو کوسم شروع میکنم نوک سینه خودمو مالوندنو لیس زدن یا با ی خیار یا بادمجون کوچوک تند تند کوس یا گاهی وقتا کونمو جر میدم بعد چند دقیقه چشام میره رو هوا لذتشو باید دختر باشی تا بفهمی چی میگم
گاهی وقتا گل میزنم شروع میکنم تو خونه برای خودم لخت نمایش بازی کردن و لخت رقصیدن اوف وقتایی ک بادمجون لا پام میذارم میرقصم عالیه
چند وقت پیش یه کدو و پوست کندم چون اون حالت لزج بودشو میخواستم ی مقدار داخلشو سوراخ کردم تا یکی از سری های ماساژور چکشیو بکنم توش تا برام تلمبه بزنه اولش خیلی خوب بود درست عین ی کیر حرفه ای تلمبه زد عالی بود ماساژورای چکشی با ی فشار کوچیک میره رو حالت تند 5 دقیقه تمام چشام چسبیده بود ب سقف برا اولین بارم بود تو جق زدن صدام درومد یکم ک ب خودم اومدم شروع کردم کوسمو مالوندن وقتی راضا شدم یه لحظه کدو رو درآوردم که دوباره این کارو کنم ابی ک از کوسم پخش تخت شد دوباره کردم تو کوسمو دراوردم تا 4 بار انجام دادم و ابی ک از کوسم فواره میزد هیف الان ک مینویسم پریودم ولی دلم خواست
عاشق سکس چتم چون اون تو تصورات سکسیمو راحت بیان میکنم خیلیاشون تو جامعه انسانی ممنوعه ولی دوسشون دارم
8 سالم بود با دوتا از دختر خاله هام ک همسن بودن با هم یه تیم شدیم 3 تامون عاشق لز باهم دیگه بودیم شبا زیاد میموندیم پیش هم در اتاقامونو قفل می کردیم تا صبح لخت بغل هم بودیمو خاله بازی میکردیم
ی بار من بابا شده بودم یکی مامان یکی بچه
ب دختر خالم ک کوچیک بود گفتیم مثلا تو بخواب دختر کوچولویی بابایی ک من باشم بیام تو خواب کوستو بخورم مغذمونم همون موقع منفی کار میکرد
یکبار تو آژانس جق زدم از خونه سمت رامسر 5 ساعت فاصله بود
یکم گل زدمو سوار آژانس شدم قبل حرکتم ی جق حسابی با ی بادمجون کوتاه و کلفت اندازه دو تا بند انگشت حالم خوب خوب چشامم خمار خمار کرده بود با راننده در حال لاس زدن و بگو بخند بودیم دست انداز و ندید اونجا بود ی لحظه ی چی گنده درونم تکون خورد و شدیدا دوباره حشری شدم ناخواسته یه اخی گفتم ولی از رو درد نبود از رو شهوتی که از درون وجودم ب من انتقال داد
بله یادم رفته بود درش بیارم
راننده کلی عذرخواهی کرد هرچی گفت بیا جلو بشین جرعت نکردم از جام تکون بخورم چون بادمجون اومده بود پایین و با کوچکترین جابجایی در میومد ب خودم فشار میاوردم ک در نیاد اونم فکر میکرد ک من دردم اومده برسونه بیمارستان فقط ازش خواستم سیگار بکشم و اونم جلوشو نگاه کنه و حرف نزنه یکم ک گذشت هوا گرگ و میش بود ی نگا کردم اینه بالا بود صدای اهنگم بالا یواش سوتینمو دراوردمو خودمو راحت کردم کیفمو گذاشتم رو پام چشامو بستم مثلا خوابم زیر چشی حواسم هست دستمو بردم تو شلوارمو شروع کردم با بادمجونه بازی کردن هی با انگشتم میدادم بالا هی میومد پایین دیدم هوا تارک شدو ماهم تو جاده ایم و حواسش نیست جرعتمو بردم بالاتر پاهامو باز کردم کیفمو از رو پام برداشتم شروع کردم کوسمو حسابی مالوندن کاملا رو ابرا بودم حسابی بهم حال داد بعدش ب بدبختی بادمجونو دراوردم چون موقع بیرون اومدن گیر کرد با کلی استرس درش اوردم وقتی رسیدم رامسر با یکی تو سکس چت اشنا شدم و باهاش قرار گذاشته بودم یواشکی رفته بودم ی مرد سن بالا وقتی براش تعریف کردم چ اتفاقی افتاده بود کلی خوشش اومدو خواست تا رسیدن ب ویلا تو ماشین براش جق بزنم مسیر ویلا تو ی جاده اسفالت ولی راه خود همون ویلا بود بود ک تاریک بود اول جاده نگه داشت و از خواست لخت بشم و تو ماشین بشینم حس خوبی داشت همونجا وسط جاده نگه داشت و کنار ماشین ترتیبمو داد سوار شدیم اینبار رو پاهاش نشسته بودم تا برسیم ویلا شب تا صبح بهش دادمو دوباره صبح ی اژانس گرفتم برگشتم
دوست دارم دخترا بهترین تجربه جق زدنشونو برام بگن از بهتریناش استفاده میکنم قول میدم
نوشته: مهدیس