تریسام سعید و ریحانه

سلام دوستان هرکی خواست باور کنه هرکی ام نکرد باخودشه.داستان من کاملا واقعیته و فقط اسم ها عوض شده.
خب من سعید هستم ۲۷سالمه ساکن کرج.خانومم اسمش ریحانه است ۲۶ساله.اندامه خوبو دوست داشتنی داره.
من به شخصه خودم از همه جور زن یا دختری خوشم میاد همه رو دید میزنم به جز تپل ها.
از دوران دوستی با ریحانه تاالان که ازدواج کردیم همیشه دوست داشتم لز کنم.یا بهتر بگم با یکی از دوستاش تری سام بزنیم و هیچ موقع قبول نکرد من دیگه ناامید شده بودم.
اینم بگم که اون دوستشو که دوسداشتمو سه باری باهاش سکس کرده بودم ولی همیشه تو فکر گروپ بودم.
این دوستش که میگم اسمش النازهستش که اندامه خوب قیافه خوب بریم سره داستانمون‌
تقریبا یه ماهی میشه ک ما رفته بودیم سره خونه زندگی خودمونو یه شب پایه تلویزیون بودیم که گوشیه ریحانه زنگ خورد و دوستش النازجون بود بعد از کلی حرف زدن برای شام فردا دعوتش کرد و قرار شد شب بمونه فرداش از اینجا بره سرکار ک نزدیکش باشه.منم با شنیدن این خبر هم خوشحال شدم نقششو کشیدم که ترتیبشونو بدم.با الناز هماهنگ کردم.خلاصه من ساعتهای ۷اینا بود با عرق و مزه اینا رسیدم خونه سریع رفتم دوش گرفتم تمیز کردم اومدم ساعت۸اینا بود النازجون رسید و.تقریبا ساعت های ۱۰ اینا بود ک بساط عرق و راه انداختیمو منم ک فقط فکره گروپ تو سرم بود برای ریحانه سنگین تر میریختم تا مست شه خلاصه اینو بگم ک الناز یه شلوارک تا بالا زانو با یه تاپ پوشیده بود ک بنده سوتینه صورتیش معلوم بود ریحانه خانومه مام یه شلوارک لی جذب با یه تاپ بدون سوتین من ک شق درد گرفته بودمو داشتم میمردم
ساعت ۳ اینا بود ک گفتم دیگه بریم بخوابیم الناز جون گفت میخواید بخوابید یا شیطونی با هم خندیدیم و رفتیم تو اتاق من و ریحانه شروع کردیم به لب بازیو ممه خوری ک یکم صدامون رفت بالا یهو در اتاق بازشو الناز اومد تو ریحانه بهش تو مستی گفت تو اینجا چی میخوای برو بیرون از اتاق که الناز گفت خب دلم خواست صداتونو شنیدم سریع از ریحانه لب گرفتم و گفتم عشقم چی میشه مگه یه شبه دیگه اولش ناز کرد و قبول نکرد الناز گفت فقط نگاه میکنم
که ما باز شروع کردیمو منم شروع کردم به کردن ریحانه یکم که گذشت الناز پاشید و رفت سراغ سینه های ریحانه ریحانه که هم مست بود هم غرق شهوت دیگه همکاری کرد دیهگ همونی شده بود ک میخواستم حالا شروع کردن به لز کردن اخ که چقد حال میکردم اینارو میدیدم که باهم دیگه عشق میکنن سریع اونارو به حالت۶۹ کردم شروع کردم به کردن الناز دیگه داشتم از خوشحالی میمردم ریحانه ام از زیر خایه هامو میخورد بعد ریحانه رو بلند کردم شروع کردم از کون کردنو النازم گفت منم ازکون بکن خلاصه تاساعت ۶صبح من این دوتا عشق رو کردم.فرداش که خواستم برم دیدم ریحانه خوابه النازم داره حاضر میشه بره سرکار که گفتم میرسونمت ولی قبلش یه کله یه ربعه از کون کردمشو الناز گفت ریحانه زیاد پایه نیستو یکی از رفیقاشو اوکی میکنه تا حسابی حال کنیم الان تقریبا دو ماهه که هر جمعه کاره ما شده کردن الناز بایه نفره جدید حالا اشنا یا غریبه که الناز جون ردیف میکنه.شرمنده اولین داستانم بود نوشتم خوب یا بد شو ببخشید.دوستانی تجربه تریسام بادو زنو نداشتین حتما امتحان کنید

نوشته: سعید

دکمه بازگشت به بالا