تری سام اجرا شد

نمی‌دونم این حسم از کی و چجوری به وجود اومد حتی نمی‌دونستم که آیا واقعیه یا نه .
حتی اینجا توی شهوانی در موردش چندین تاپیک زده بودم
به خاطر تاپیک هام هم حشری میشدم هم یک حس عذاب وجدان میومد سراغم ، بله من راجع به کاکولدی صحبت میکنم.
چند وقتی بود این حس بیشتر شده بود و خیلی قلقلکم میداد که اجراش کنم ولی میترسیدم. نهایتا چند بار به آپلود عکس در اینجا یا فرستادنشون برای شماهایی که عضو شهوانی هستید بسنده میکردم که همون موقع ها هم حس حشری میشدم هم عذاب وجدان پیدا میکردم .
وقتی می‌دیدم پسرها و مردای دیگه برای نرگس من چه به به و چهچه راه مینداختن یا اشتیاقشونو به کردنش نشون میدادن یا ازش تعریف میکردن، دروغ چرا خوشم میومد.
حقم داشتن تعریف کنن ازش.
یک دختر خوشگل با سینه های ۷۵ و باسن و رون پر و واقعا سکسی آرزوی هر مردیه.
بگذریم کم کم بریم سراغ اصل داستان.
یک روز با علی قرار گذاشتیم من و نرگس و علی و مبینا یک روزه بریم بیرون و یک ویلا اجرا کنیم و یک شب کنار دریا باشیم و بعدش برگردیم ، صبح همون روز وسیله هارو جمع کردیم من و نرگس باهم راه افتادیم و قرار شد علی و مبینا هم با هم بیان.
وسطای راه که بودیم علی زنگ زد گفت سامان داداش ما نمیتونیم بیاییم شرمنده که پرسیدم چی شده گفت مبینا کار پیش اومده براش نمیتونه بیاد گفتم خودت چی گفت خودم کار ندارم بخاطر مبینا نمیتونم بیام که گفتم خودت بیا اشکالی ندارد خلاصه چند بار گفتم تا راضی شد.
اون لحظه به هیچی فکر نکردم و چیزی تو سرم نبود فقط نمی‌دونم چرا دوست داشتم علی هم بیاد.
نرگس گفت مبینا نمیاد؟ جواب دادم که نه نمیاد پرسید خب چرا اصرار کردی علی بیاد گفتم نمی‌دونم شاید چون دلم سوخت دوست نداشتم بخاطر مبینا اموزش خراب بشه که با یک آها تمومش کرد.
رسیدیم دم ویلا و رفتیم تو و وسایل رو گذاشتیم و هوا خیلی گرم بود بعد یک ساعت گفتم نرگس بیا بریم استخر میچسبه تو این گرما که گفت باشه برو میام.
من رفتم تو آب و لباسمو کندم و یکم که موندم کم کم آب باعث شد کیرم یک کوچولو سیخ بشه. اون افکار دوباره به سراغم اومد و داشت دوباره پررنگ تر میشد تو همین افکار بودم که دیدم نرگس با لباس زیر اومد تو آب گفت چیه غرق افکار شدی بعد یک خنده ریزی کرد و گفتم هیچی ، توهم چقدر سکسی شدی شیطون
آروم آروم رفتم سمتش و گردنشو گرفتم و لباشو بوسیدم و گردنشو هم نوازش کردم‌و‌بوسدیم .
تو همین حین پرسید راستی نمیدونی علی کی میاد؟
با شنیدن اسم علی کیرم بیشتر از قبل سیخ شد با فکر اینکه یک پسر به غیر از من بدن ناز نرگسو‌ ببینه
چیزی نگفتم دست انداختم از پشت بند سوتینشو باز کردم وسینه هاشو که نصفش تو آب بود و شروع کردم میک زدن
یک خنده ای کرد و گفت نکن دیوونه یهو دیدی علی بیادا گفتم خب بیاد ایرادش چیه
یکم تعجب کرد از حرفم گفت ایرادش چیه ؟؟
گفتم آره دختر به این نازی دلبری سکسی و هاتی
فیض میبره
حرفمو جدی نگرفت و شاید پیش خودش فکر کرد خبر دارم علی دیر میاد اما خبر داشتم که علی پشت بند اون حرفم که گفتم بهش بیاد راه افتاده و باید نزدیک باشه.
داشتم همینجوری گردنشو و ممه هاشو می‌خوردم و میک میزدم که دیدم علی جلو در استخر ایستاده و داره مارو نگاه می‌کنه یک لحظه همینجوری موندم و نمی‌دونستم باید چیکار کنم اما در آنی تصمیم گرفتم دلو بزنم به دریا و یک بارهم که شده یک نفر از نزدیک بدن ناز نرگسو‌ ببینه.
نرگس که منو دید برگشت پشت سرشو نگاه کرد و هینی آروم گفتو‌ دستشو جلو سینه هاشو گرفت و خواست بره سمت سوتین که نذاشتم و چسبوندمش به خودم. علی یک سلامی کرد و گفت ببخشید بی هوا اومدم تو گفتم خوش اومدی گل پسر
بیا توهم بیا تو آب میچسبه تو این گرما که گفت نه مزاحم نمیشم گفت بیا باباجان تعارف نکن.
نرگس همون‌جوری تو بغلم بود و آروم گفت سامان من سوتین ندارم من بلند گفتم عشقم حالا که دیده دیگه بعدش علی خودش ممه ندیده نیست و یک چشمکی زدم به علی.
نرگسو‌ برگردوندم سمت خودم و دستاشو باز کردم و رفتم سمت سینه هاش گفت سامان چیکار میکنی ؟
من هیچی نمی گفتم و مشغول خوردن بودم و آروم آروم دستمو بردم سمت کصش و شروع کردم مالیدن
نمی‌دونم اون لحظه چی تو ذهنم می‌گذشت اما فقط میخواستم تا ته ماجرارو برم . میدونستم نرگس با خوردن انگشتهای پاش و مکیدن کصش خیلی حشری میشه همون‌جوری اروم آروم سعی کردم رو آب شناورش کنم و پاهاشو آوردم بالا و انگشتهای پاشو که واقعا هم نازه شروع کردم میک زدن.بعد رفتم بالا رونشو لیس زدن و رفتم سمت کصش
یکم کصشو خوردم و سرمو آوردم بالا دیدم علی همچنان خشکش زده گفتم بیا تو آب دیگه پسر که با این حرف انگار ناخودآگاه تی شرت و شلوارشو درآورد و اومد توی آب ولی نمی‌دونست چیکار کنه یک نگاه به نرگس انداختم دیدم تو ابراست فرصتو غنیمت شمردم و به علی گفتم بیاد و سر نرگسو بگیره زیر آب نره که اونم اومد و همین کارو کرد
چند دقیقه ای همینجوری کس نرگسو داشتم می‌خوردم که دیگه بلندش کردم بردم لبه استخر و از آب اومدیم بیرون انگار هممون مسخ شده بودیم کسی نمیدونست چیکار داره می‌کنه ولی انگار هر سه تامون راضی بودیم تا ته ماجرارو بریم .
نرگسو خوابوندم دم لبه استخر و کیرمو از تو مایو که داشت میترکید بیرون کشیدم و گذاشتم تو کس نرگس و هل دادم تو
هیچ‌وقت اینقدر حشری نبودم با تمام قدرت داشتم تو کصش تلمبه میزدم و به علی با سر اشاره کردم که دست به کار بشه .
اولش تردید داشت اما کم کم دستشو آورد سمت سینه هاشو شروع کرد مالیدنشون . کیر علی هم داشت شورتشو جر میداد درش آورد و الان دیگه کیرش دقیقا بالای صورت نرگس بود
نرگس یک نگاه به من کرد و منم با سر تایید کردم.
نرگس کیر علی رو گرفت و کرد تو دهنش
با دیدن این صحنه من این فوران کرد و نعره ای زدم و کنار نرگس افتادم
داشتم می‌دیدم که نرگس من ، همون دختری که بارها دیده بودم بقیه پسرها چقدر تو کفشن چجوری داره کیر رفیقمو میخوره . گفتم علی صبر کن
انگار دکمه استپ رو زده باشم یک دفعه هردوشون متوقف شدن. ادامه دادم نرگس هنوز ارضا نشده کار ناتمام منو تمومش کن .
علی پاشد اومد روبه روی کس نرگس زانو زد دستاشو گرفت و بلندش کرد برش گردوند و حالت داگی بهش داد. از پست کیرشو هل داد تو کس نرگس من
اخ که چی می‌دیدم دقیقا صورت نرگس روبروی من بود و علیو می‌دیدم که داره از پشت کس تنگ دوست دختر منو جر میده عین فانتزی که داشتم
رو ابرا بودم بهترین حالو داشتم
من بالاخره انجامش دادم…

امیدوارم کسانی که اینجا عکسای نرگسمو دیدن یادآوری شده باشه براشون و لذت برده باشن
راستش این داستان فانتزی من بود و واقعی نبود.
اما اسامی و حس من واقعی بود
حتی اونجا که گفتم از این سایت چند نفر اومدن پی ویم و عکس های نرگس و دیدن هم واقعی بود

نوشته: سامان

دکمه بازگشت به بالا