توش نکرده ارضا شد

سلام آقا اینه که میخوام بگم جدی هست پس نیای تهش کسشر بگی
من تقریبا ۱.۵ سال رو توی کار ماساژ بدن بودم توی تجریش کار میکردم
پول خوبی هم داشت مثلا طرف کمر درد بود میومد پیش ما مثل معجزه بود ها این که میگم راسته
آقا خلاصه گذشت و گذشت تا اینکی یک روز یک خانوم آمد به شماره تلفن مغاز زنگ زد و گفت من یکی رو میخوام برا ماساژ و پول خوبی هم میدم آقا صاحب کار مون از این آدم های مذهبی کسشعر بود و گفت ما اینجا پرسنل زن نداریم و اصلا ما خونه طرف نمیریم و این رو هم بگم که بند خدا صاحب کار مو میگم حتی مجوز هم داشت بهش میگفت دست خدا چون به هر بدنی دست میزد دیگه مثل بنز کار میکرد. خلاصه که این کصکش به زن جواب رد داد زن بنده خدا هم خوب آدم بود دیگه فقط نباید که مرد ها از این نعمت برخوردار باشن که من تو همین فکر بود که آخه چرا نباید زن هم این لذت رو ببر و خلاصه گذشت و این که ما تو اون مغاز یا بهتر بگم کارگاه ۴ نفر بودیم که بند بعد از صاحب کار بودن یعنی کارم من هم حرف نداشت خیلی هم سرم شلوغ بود خدایی یعنی از دو هفته قبل جا رزرو می کرد پیش من چون خدای دل به کار میدادم طرف تا راه میرفت میدونستم مشکل چیه و باید کجا رو ماساژ بدم خلاصه که تعریف از خود نباش یک روز همون خانومی که تماس گرفت امد اونجا از شانس من صاحب نبود بند خدا گفت من چند روز پیش تماس گرفتم شما به من جواب رد دادی. و این حرفا من گفتم بله درست یادمه اون صاحب کارمون بود. بند خدا دوباره همون درخواست رو داشت.
آخه من هم دلم خیلی براش سوخته شمارمو بهش دادم گفتم هر روز
که وقت داشتی بهم زنگ بزن میام. خدایی خیلی خوشحال شد و گفت پولی خوبی میدن همیطور هم شد . این کسکش های همکارمون که شاهد منظر بودن. دیگه هی ثانیه ها رو می‌شمردند که کصکش بزرگ صاحب کارم بیا برن پیشش خایمالی کنن خلاصه من گفتم ببینید بچه کونی ها بخدا قسم کسی پیش آقا حمید صاحب کار لب تر کنه رو همین تخت میکنمش و در کونش روغن زیتون میزنم کیف کنه خلاصه اینا خالی کردن چیزی به کسی نگفتن خوب گذشت چهار روز بعد زن بهم زنگ زد و گفت بیا من هم اون روز به بهونه مریضی سرکار نرفتن رفتیم پیش زن ببین منو کاری ندارم ولی چیز حقی بود کس بود . اصلا هیچ جوری نمیشد ببینیش نکنیش. اول بهم یک لیوان آب شربت داد. بعد کمی با هم حرف زدیم گفت من برم تو اتاق آماده شم. گفتم برو فقط این که من پسر هستم که تورو اذیت نمیکنه دیگه درست. منظورم این بود که خوب خجالت نکشه. گفت نه بابا این چه حرفی. رفت یک ربع بعد گفت بیا رفتم تو اتاق یا بهشت کص خلاصه که غرق در نور کون این زن شده بودن زن هم ۳۰/۳۵ بیشتر نبود. به پشت خوابیده بود. رفتم اول ماساژ پوست رو. روی این پیاده کردم خواستم یکم بدنش رو آماده کنم. کمر رو حسابی ماساژ داد رفتم که یکمی هم گردن رو ماساژ بدم رو گردنش یه خالکوبی هم داشت پروانه بود خلاصه که خیلی باحال بود آقا این کیر من شق شد بود آخه من اصلا زن رو ماساژ نداده بودم. این‌قدر بدن نرمی داشت که نگو. پسر کیرم شده بود ۱۹/ سانت هی می‌خورد رو باسنش از رو شلوارم بعد خواستم یکم هم کونش رو ماساژ بدم پسر تا رفتن توی کون این جنده خانوم یه ۱۰ دقیقه همینطوری داشتم ماساژ میدادم که تق ارضا شد ببین کلا کصش و شورتش خیس شده بود بی‌ناموسی در لحظه ارضا دست منو محکم فشار میداد و ناله می‌کرد پسر دلم میخواست کیرم رو در بیار بزارم دهنش که سریع پاش شد و شروع کردن به معذرت خواهی و این حرف ها منی که کلا هواسم به کصش بود که آب هی ازش می‌چکید. بعد من رفتم تو پذیرایی این هم رفت حموم که خودش رو جمع جور کنه بعد از ۲۰ دقیقه آمد و دوباره شروع کرد به معذرت خواهی من هم گفتم ولش کن عیبی ندارم سر بحث باز شد و کم کم رفتیم تو بحث سکس که، خیلی غیره منظره گفت تو که با ماساژ اینجوری ارضام کردی دیگه با کیرت چیکار میکنی
من کلا جا خوردم آخه اصلا انتظار نداشتم اینو بگه پسر چشمام خمار شده بود بدونه هیچ لحظه توقف پریدم روش. لباش رو گرفتم. دست بردم سینه هاش گرفتم یه ماساژ کوتاه دادم اینقدر این جنده ناله میکرد که نگو رفتن رو کصش دلم خیلی میخواست که کص رو ماساژ بدم برا همین به خواستم رسیدم با دو انگشت کردم توش بعد با زبون هم کصش رو شروع کردم به خوردن کیرم رو کردم توش بهتر لحظه زندگیم بود شروع کردم به تلمبه زدن و تو همین حین هم لباش رو میخوردم و داگی خواندمش یه چندتا سیلی محکم زدم به کونش که جیغش در آمد دهنش رو گفتم که کردم توش و بعد از خلاصه که دوبار ارضا شد و من هم کم کم داشت آبم میومد ریختم توش آبم رو پسر یک ساعت تمام با هم داشتم ور میرفتیم حسابی خسته شده بودم. بعد از اون ماجرا کلی بهم زنگ میزد یعنی هر روز زنگ میزد بیا.
و اینکه من با دختر ها ماجرا زیادی داشتم خواستید اون ها رو هم میزارم

نوشته: ایلان ایکس

دکمه بازگشت به بالا