تولدی دوباره 12
–
زن میانسال دست از جیغ زدن ور نمی داشت و چه حالی می داد اون . -حالا چی میگی خوشگله . زنم تو خارجه و تو هم شوهر نداری . -حلاله حلاله .. بکن کوسسسسمو بده کیییییرررررتو .. آخ که منو کشتی هادی جون چه خوب شد پسرمو عروسم نیستن . اونا اگه بیان من چیکار کنم . من چه خاکی تو سرم بریزم . – یه کاریش می کنیم کوکب ناز من .. ستاره خوشگله من .. یه خورده به خودت برس جوون تر جوون تر شو .. بیشتر باهات حال کنم . صفا کنم .. این بار پاهاشوانداختم رو شونه هام و کمرشو طوری بالا دادم که کوسش روبروی دهنم قرار گرفت . -خیلی حال میده کوکب جون . چه کوسی .. چه عسل خوشمزه ای . کناره های کوسشو بین زبون و سقف دهنم قرار داده و با یه اصطکاک عجیبی اونا رو تو دهنم می گردوندم . -وااااااییییییی دکتر فشارم قلبم وایییییی . دست از مکیدن کشیدم .. -نه نه نه دوباره بکن چرا ولم کردی . من میگم ول کن تو نکن . منو بکن میک بزن . کوسمو بخور جوووووون اون موقع که جوون تر بودم پدر چنگیز باهام از این کارا نمی کرد .. -حالا من دارم واست از این کارا می کنم . من قدر کوستو می دونم . من باهاش حال می کنم . وقتی دوباره قسمتی از کوسشو بین سقف دهن و زبونم قرار دادم دیگه نتونستم حرفی بزنم . دوباره به مرزجنون رسیده بود و هوس هر چه دست و پا می زد من اعتنایی نمی کردم . محکم با دو تا دستام به پاهاش فشار می آوردم که تکون نخوره ترسیدم که پاهاش بشکنه . خسته ام کرده بود . آخرش کوسشو از دهنم بیرون کشیده و سرش داد زدم . -چه خبرته هم می خوای حال کنی و هم می خوای لگد بزنی . خودت لذت نمی بری ;/;.. یه خورده به خودت مسلط باش -چیکار کنم هادی جون دست خودم نیست . منو جوونم کردی . چند سال داشتم به خودم ظلم می کردم .-اگه بر گردم انگلیس می خوای چیکار کنی -دکتر جون من اهل نامردی نیستم . اون موقع که شوهر داشتم هیشکی غیر اون منو نگاییده بهش وفا دار بودم حالا هم تو رو دارم .. بالاخره سالی یه بار که واسه سر کشی میای .. سالی یه بارم من میام انگلیس …. به زور جلو خنده خودمو می گرفتم . -کوکب جون سالی دو سری خوبه ;/; -من که اگه شبانه روزی زیر کیر تو باشم سیر نمیشم ولی چاره چیه .. مجبورم بسوزم و بسازم .. انگشت تو سوراخ کونش کردم . گشاد بود و معلوم بود پدر چنگیز از اون کون دوستا بوده . این کوکب هم از اون مادر قحبه ها بود . -هادی جون دوست داری بذاری تو کونم بذار من حرفی ندارم . پدر خدا بیامرز چنگیز هر کاری کرد بهش کون ندادم -معلومه کوکب جون انگشت کردم توش فهمیدم -آره دکتر جون خیلی دردم گرفت واسه این که تو ناراحت نشی چیزی نگفتم . -قربون تو کوکب نازم بشم من . -من که دیگه نمی تونم به تو یکی نه بگم . فدات میشم . کون چه قابلی داره . جون بهت میدم .. این سوراخی که من می دیدم بیشتر از هزار دفعه گاییده شده بود .. امونش ندادم . کیرم اونقدر راحت و نرم رفت تو کونش که دیگه نمی تونستم بگم چه جوری دارم کیف می کنم .. فقط داشتم حس می کردم که دارم قدرت جنسی فوق العاده ای پیدا می کنم . یعنی به خاطر قرصه یا این چسبندگی منظم و به اندازه ایه که در اثر تماس استاندارد سوراخ کونش با کیر من به وجود اومده ;/; شایدم هردو تا کوکبو رو ی تخت خوابونده بودمش و دستامو رو کونش قرار داده و کیرمو محکم تا ته کونش می کوبیدم .. آبم می خواست بیاد و دکترا گفته بودند تحت هیچ شرایطی اگه آبم داره می ریزه جلو ریزش اونو نگیرم چون بعدا مشکلات جبران ناپذیری به خصوص برای من که تحت در مان بودم به وجود میاره . ملاحظه اونی رو هم که زیر کیرم خوابیده به هیچ وجه نکنم که یک لحظه غفلت موجب پشیمانیست . آبم داشت می ریخت تو کون داغ مادر چنگیز . جاااااااان این جوری تو کون آب می ریزن .. از همه آبایی که رفت تو کونم داغ تر بود . عجب سوتی داده بود . دودل بودم حالشو بگیرم یا نه که خودش فهمید بند آب داده و گفت منظورم از همه آب هایی که تا حالا رفته توی کوسم داغ تر بود … کیرم چند سانتی کوچیک شده بود . اونو به طرف دهن کوکب نزدیک کردم تا واسم ساک بزنه .. -بخورررششششش تا دراز تر شه .. اگه دوست داری بکنمش تو کوست بخورش ساک بزن . -تا فردا هم واست ساک می زنم . هنوز کو تازه اول راهیم . هنوز خارش کوسسسسمو نگرفتی … با یه تکنیک های خاصی کیرمو ساک می زد که سریعتر از اونچه که انتظارشو داشتم به اندازه قبلی خودش رسید . این بار رو زن همسایه دراز کشیده و کیرمو فرو کردم تو کوسش . هر چی دلش می خواست گاییدمش . طوری هم اونو می کردم که کمرم درد نگیره و با بوسیدن لبها و بازی کردن با سینه هاش حشرش حشریش کردم و راه دیگه ای نداشت جز این که به اوج لذت برسه … منم با این که زیاد آب پشت کیرم جمع نشده بود ولی با لذت هر چه تمام تر همون چند قطره رو هم خالی کردم . خوشحال بودم از این که حس می کردم توانایی ام داره بیشتر میشه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی