تو تله افتاد
یه روز گرم تابستونی سرکار مشغول بودم که خانمی مراجعه کرد تو نگاه اول چیز بدی نبود کاملا معمولی قد متوسط اندام نسبتا خوب که از روی لباس میشه متوجه شد و مشخص بود که کاملا مستاصل هست و از روند کار سر در نمی آورد طبق معمول رو حساب انسانیت شروع کردم به راهنماییش ولی کاملا گیج بود و انگار کاری از دستش بر نمیومد میخواستم بیخیالش بشم اما حس خوبی ازش گرفته بودم تو همون نیم ساعت برای همین دنبال خودم بردمش و تا حدود زیادی کارش رو راه انداختم و خودش پیشنهاد داد شمارمو بگیره ولی بهش ندادم و در عوض با اصرار شماره خودشو بهم داد و رفت چند دقیقه ای دوام آوردم و بعدش بهش زنگ زدم که شمارمو داشته باشه چون بخاطر یه سری مسائل دستم یه مدت از گوشت دور بود رفتم تو فاز کردن این کیس جدید…
خلاصه متوجه شدم که از شهر اطراف ماست یه سالیه با شوهرش قهره و جدا زندگی میکنه و در حال طلاقه یکی دو ماهی گذشت بدون اینکه تماسی داشته باشم تا یروز اتفاقی زنگ زدم و گفت که اومده تهران من سرکار بودم با این وجود بهش پیشنهاد دادم بریم بیرون وقتی قبول کرد دل تو دلم نبود و فقط نقشه کردنشو میکشیدم و اون اضطرابی که خودتون میدونید انگار تو دل آدم رخت میشورن سر کار و تا دو ساعت میتونستم بپیچونم ماشین رفیقمو قرض گرفتم و رفتم دنبالش تو راه سر صحبت و باز کردم و خیلی سوسکی پرسیدم بریم خونه???یهو جا خورد منم سریع بهونه یهودی تراشیدم که بیرون گرمه و میبیننمون و اینا که با خنده قبول کرد و از استرس منم کم شد چون ته خندش میدونست قراره بکنمش انگار و این بهم اطمینان خاطر بیشتری داد رفتیم خونه و اون از خستگی نشست لبه تخت یه نفره ای که تو حال بود یکم مشت مالش دادم و صحبت های کسشر و بی ربط میکردیم که کم کم شروع کردم حالت خوابوندنش رو تخت و دستم و میرسوندم تا زیر سینه هاش قبلا که کنار هم یکم راه میرفتیم متوجه درشت بودن سینه هاش شده بودم چون یکم تم از عمد تو راه رفتن بهم مالونده بود ولی احتمال می دادم سوتین اسفنجی بسته باشه برای اینکه مطمئن بشم با پررویی پرسیدم ممه هات واقعیه یا اسفنجی و همزمان مستقیم جفتشونو گرفتم تو مشتم که دیدم وای خدا همش مست یه لحظه اشک شوق تو چشمام جمع شد و اونم که مشت و مال من حسابی حال داده بود بهش هیچی نگفت و خوشش اومده بود کم کم دستمو به رونش رسوندم و از رو لباس میمالوندم که بهم گفت اوردی اینجا چیکار کنیم منم گفتم اوردم بکنمت چیه فکر کردی اومدیم صحبت کنیم? از همون روز اول که دیدمت رفتم تو کفت و حالا وقتشه…
برگشت رو شکمش خوابید و یه پیچی به خودش داد منم همزمان داشتم ماساژ میدادم که دستمو انداختم دور کمر شلوارش دستشو گذاشت روش و گفت پریودم نکن انگار دنیا رو سرم آوار شد گفتم ببین وقتم کمه باید برگردم سرکار تا اینجا اومدیم حالم خیلی خرابه یه حالی بده زود بریم واقعا هم حشرم آمپر چسبونده بود پرسید چیکار کنم گفتم لباسات و در بیار بقیش با من چندباری اومد نه بیاره و بهونه که با اسرار و اینکه وقتمون کمه راضی شد وقتی مانتو و سوتینش و در اورد محو ممه هاش شدم دوتا ممه سایز بزرگ خوش فرم رو یه بدن سکسی با نوک های صورتی تا چشمم افتاد گفتم کسکش کستم مثل ممه ات صورتی باشه دیگه ولت نمیکنم خندید و خ_واست بخوابه که گفتم شلوارتم در بیار و با زور و اسرار در اورد شورت و نوار بهداشتیش موند و از شانس عن من واقعا پریود بود ولی منکه دیگه این چیزا حالیم نبود خودمم تو یه چشم بهم زدن جلو چشماش لخت شدم و اون با لذت بهم نگاه میکرد کیرمو گرفتم دستم و بهش گفتم بخور گرفت دستش و یکم مالید و گفت نه من که دیگه مخم نمیکشید گفتم نه و کیر خر کسکش من اوردم بکنمت یا تو منو اوردی بکنی انقد ادا میای با اکراه خم شد سرشو نزدیک کرد یکم خورد و گفت آبت اومد و ایش و گفتم اون آب نیست ترشحه تو عمرت کیر ندیدی? اون شوهر کسکشت کیر نداشته بدونی چجوریه من تا توش نکنم که آبم نمیاد اینو که گفتم یه وایی کشید و فهمید کار بیخ داره یکم دیگه با بدختی کردم دهنش که اصلا حال نمیداد نمیتونست خوب ساک بزنه منم تا کیرم درست حسابی خورده نشه موتورم داغ نمیشه به هر حال گرفتمش و به شکم خابوندمش رو تخت و رفتم پشت کون سفیدش واقعا خوش فرم و سوراخ صورتی و صاف و صوف بود یکم کونشو مالوندم و به بخت بدم لعنت فرستادم از پریودیش کیرمو گرفتم دستمو تنظیم کردم رو چاک کونش و بالا پایین کردن تا زیر کسش که پشت نوار بهداشتی قایم شده بود و از منظره کونش لذت میبردم ولی پریودیش ته دلم و میزد یکم که کار رون شد با شکم خوابیدم روش و دم گوشش زمزمه های سکسی میکردم بلکه یه ته کونی بهمون بده ولی میگفت کلا سوراخاش چه جلو چه عقب تنگه و چون یکی دوساله سکس نداشته خیلی اذیت میشه و نمیتونه و از این کسشرا منم که مدام کیرمو عقب جلو میکردم و میمالوندم به کس و کونش و دیونه میشدم ولی لامصب تا توش نره و یه دل سیر نکنم آبم نمیاد تو همین حرفا بودیم که بهم گفت تو لاشی و منو آوردی بکنی و اینا که دم گوشش گفتم چون از اذیت های شوهرت گفتی من حرصم گرفته من اصلا دختر باز نیستم و زیاد دنبال این کارا نیستم واقعا ولی باید زن شوهر تورو بگام و همزمان کیرمو تو کسش فشار دادم و از همون عقب کردم توش با این جمله و فشار کیرم یه آهی کشید و همزمان که درد میکشید تو ابرا بود و حال میکرد بعد چند دقیقه ای که تو کسش عقب جلو کردم و یکم به خودش اومد هی اسرار و التماس که در بیار آبتو نریزی توش بچه دار نشم تو این شرایت و منم کیرمو در اوردم و دوباره گذاشتم لای چاک کونش و با ولع بیشتر و از روی نا چاری جلو عقب کردن و فحش زن دادن به شوهر کسکشش که آبم بیاد و بعد چند دقیقه اومد خودمون و تمیز کردیم دیگه مونده بود با وایتکس بشورم کیرمو و اون کاملا تو شوک بود از حشریت و ولع و کیر من که بعد ارضا هنوز مثل کیر خر گنده بود چون داشت دیر میشد سریتع رفتیم سمت محل کار من چون اونم همونجا کار داشت قبل خدافظی کردن هی میگفت تو ول میکنی من و دیگه پیدات نمیشه منم بهش اطمینان دادم تا یه کس و کون حسابی ازش نکنم ولش نمیکنم معلوم بود میخواد وابسته بشه براش یه کادوی کوچیک هم گرفتم و خدافظی کردیم
تو داستان بعدی اتفاق خیلی خفن تری میفته خوب لایک کنید مینویسم
نوشته: شاه ممد