جندهی خانوادم شدم (۲)
…قسمت قبل
این داستان صرفا برای لذت بردنه
منو انداخت روی تخت هنوز لباس کارش تنش بود کراوات شل کرد اومد دامنمو زد بالا شورتمو دراورد رفت بین پاهام کوسمو میخورد زبونش میکشید روچوچولم بعد میک میزد ناله میکردم
سر بابا رو فشار میدادم رو کسم اونم برام میخورد ناله هام بیشتر شده بود زبونش توکسم میکرد داشتم میمردم دستشو اورد بالا انگشتاشو تو کسم کرد چوچولمو میک میزد
عادتشو میدونستم باید یه بار دهن ارضا میشدم بعد باکیر
انگشتاشو حلو عقب میکرد چوچولمو میک میزد
یهو ایستاد به پشتش نگاه کرد رسول تو آستانه در ایستاده بود
بیچاره شکه شد سریع بلند شد من همونجوری دراز کشیده بودم سینه هامو میمالیدم
رسول پسرم…
خواست ادامه بده که رسول پیک تو دستشو سر کشید اند طرف من انگار بابا رو اصلا ندیده بود
باهرزگی سینه هامو میمالیدم زل زده بودم بهشون کاش نقشمون میگرفت
رسول نشست سر تخت دستشو کشید رو کسم
_پس رابطه پدر دختری این شکلیه
بابا چیزی نگفت فقط ایستاده بود رسول برگشت به بابا گفت
میخوام رابطه خواهر برادری رو ببینی
سرشو اورد جلو لبمو میبوسید انگستشو کرد تو کوسم
بابام شکش بیشتر شد
ناله میکردم رسول بلند شد بهم گفت بلند بشم بلند شدم رفتم طرف بابا یه لحظه فکر کردم از شک مستیش پریده تو چشام زل زد هنوز خمار بود دلم براش قنج میرفت دستشو گرفتم گذاشتم رو سینم که از لباس درآورده بودم لبشو بوسیدم مزه مشروب از معاشقه لبامون حس میکردم
سینمو میمالید رسول از پشت امد گردنمو میخورد کونمو چنگ میزد
بالاخره بابا لباشو از لبم برداشت سینه هامو میچلوند حس کردم رفتارش خشن تر شده نوک ممه هامو میکشید رسول از پشت خودشو بهم میمالید کیر گندش خوب حس میکردم
بابا ازچلوند سینم دست کشید بندای تاپمو باز کرد رسول هم تایید دامنمو پایین کشید حالا لخت بود دوتاشون بهم چسبیده بودن منو دستمالی میکرد
رفتیم سر تخت من دراز کشیدم رسول پاهامو داد بالا شروع کرد به خوردن کوسم وحشیانه میخورد چوچولمو با دندوناش میگرفت ناله میکردم بابا داشت لباساشو در میاورد به مانگاه میکرد مثل مار به خودم میپیچیدم
رسول انگشتاشو کرد تو کوسم همون تو تکونشون میداد کشیده شدن انگشتاشو به دیواره کسم با تمام وجود حس میکردم کلی اب ازم امده بود کوسم صدای شالاپ شلوپ میداد
بابا لخت شد اومد لب تخت خودمو کج کردم تا به کیرش برسم
تا چشمم به کیرش افتاد چشمم گشاد شد کیرش از همه وقت بزرگتر شده بود حتی از دفعه اولی که بهش کس دادم
کیرشو گذاشتم دهنم میک میزم سعی میکردم بکنم کامل دهنم اما رسول داشت باکسم ورمیرفت اه ناله هام شدت گرفت بابا عصبی شد اومد رو تخت کیرشو چپوند دهنم رسما داشتم خفه میشدم بعد کشید بیرون دوباره کرد دهنم حس کردم داره حسودی میکنه برای همین کیرشو میک زدم سعی کردم بفهمه بهش توجه دارم دهنم تا آخر باز میکردم تا کیرشو فشار بده تو دهنم عق میزدم تا نفس تازه میکردم کیرشو میکرد دهنم رسول پاهامو بیشتر بالا دادچون بخاطر بابا دید نداشتم کیرشو رو کوسم حس کردم داشت میمالوتد به چوچولم دلم میخواست زودتر ببره تو دستمو بردم پایینو کیرشو خواستم هدایت کنم تو کوسم اما نزاشت عصبی بودم تشنه کیر میدونستم میخواد التماس کنم بابا بالاخره اروم پاشد
نفس نفس میزدم رسول همچنان کیرشو میمالید به کسم
باعجز ناله کردم رسول بکن توم داداش توروخدا کیرمیخام
لبخند خبیسانه زد افتاد روم کیرشو نکرد تو کوسم فقط روی کسم میکشید شروع کرد به خوردن سینه هام کیر بابا تو دستم بود براش جق میزم
اونم لبامو میبوسد زبونامون بهم تاب میدادیم
که یهو رسول کیرشو بدون مقدمه کرد توکسم جیغ بنفشی زدم همونحوری کیرشو نگهداشت توم چوچولمو تند تند میمالید بدنم بدجور لرزید ارضا شدم هنوز هیچ تلمبه نزده بود کیرشو کشید بیرون هردو داشتن بهم نگاه میکردن یه چیز بینشون مشترک بود باید اول منو ارضا میکرد بعد که بی حال میشدم دوباره نیفتادن به جونم تا خودشون ارضاع بشن تواین مدتم من چند بار آبم میومد
قبل سکس قرص خورده بودم کلی دارو تقویت جنسی تا بتونم به جفتشون سرویس بدم
بیحال بودم بدنم میلرزید بابا اومد خوابید رو تخت منو کشید رو خودش کیرشو تنظیم کونم کرد با دو حرکت کردش توم
رسولم امد رومون کیرشو کردتو کوسم هماهنگ تلمبه میزدن
داشتم زیرشون ازلذت جون میدادم باکیزاشون کوسو کونمو پرخالی میکردن ناله هامون شدیدتر شده بود
تمام تنمون عرق کرده بود رسول پاهامو بالا نگه داشته بود بابا سینه هامو میچلوند تو همین هین جیغ زدم دوباره ارضا شدم اما اونا قسط نداشتن تموم کنن باهام جاهاشون عوض کردن دوباره شروع کردن به کردنم
بدنم بی حس شده رسول تو کونم تلمبه میزد کیرش از مال بابا بزرگتر بود یه خورده اذیت میشدم بابا توکوسم تلمبه میزد سینه هامو میخورد اونقدرداغ شده بودیکه خیس عرق بودیم حس میکردم از گرما پوستم داره میسوزه
بالاخره ناله های رسول رنگ دیگه گرفت فهمیدم داره آبش میاد همزمان با رسول بابا به نفس نفس افتاد اول رسول ارضا شد کونمو پر آب کرد بابام بعد از چند بار تلمبه زدن خودشو خالی کرد تو کسم اون شب لخت خوابیدیم دستاشون رو بدنم حرکت میدادن در حال که ابشون از کوس کونم میریخت بیرون.
نوشته: هلوی خیس