حسین و دختر همسایه

سلام من ۲۲ سالمه و اسمم حسینه (مستعار) قدم ۱۷۵ و وزنم حدود ۶۵ اینا خوب بریم سر اصل مطلب ما یه همسایه داشتیم که یه دخترداشتن تک بود اسمشم نازنین ( مستعار) بود ما ام بچه بودیم منم وقتی دکتر بازی میکردیم شلوارو در میاوردم و دستمالی میکردم تا یجایی که دیده بودم تو فیلم زنا شیک میزدن بهش گفتم پشتتو اینجوری تکون بده شلوارشو در آورده بودم که با شورت شیک بزنه آقا این الکی تکون میداد که ای داد مامانم رسید دخترو شلوارشو پوشوند برد پیش‌مامانش که بیخیال بود چیزی نگفت چیزی نگفت یعنی به کسی نگفت چون بچه بودیم منم یه سیلی خوردم و تمام بعد ها که ۱۶ سالم شد دیگه سکس و اینا بلد بودیمو خلاصه هرزگاهی با نازنین حرف میزدیم که بحثامون رفت سمت سکس و اینا خلاصه ما یه زیر زمین داریم زیر خونمون و به بهونه مغازه رفتن رفتیم اونجا حرفه ای نبودیم ولی خلاصه پریدم بغلش و سینه های متوسطش میخورد به سینه های و ماچ و موچ خابوندمش رو یه تیکه پارچه شلوارو در آوردم و تاپشو در آوردم خودمم لخت شرو کردم کصشو خوردن که اولش بدم اومد چون خیس بود یکم خوردم دادم اونم بخوره که دندون میزد گفتم بسه خلاصه بهش گفتم پرده داری دیگه گفت آره ولی مهم نیست منو تو که قراره ازدواج کنیم منم ترسیدم گفتم فردا پس فردا کار به شکایت و مصیبت نرسه بگه پردمو زده و… گفتم از کون خوبه گفت نه درد داره التماس کرد از کص بکن منم با هزار جور ترس شروع کردم خیس کردم اولش نمیرفت تو بعدش یکم فشار زیاد دادم دیدم صدای نازنین در اومد جیغ زد گفتم آروم که آبرومون رفت بعد دیدم کم کم صداش کمتر شد و داشت لذت میبرد منم داشتم غش میکردم اولین بار داشتم نازنین همبازی بچگیم و کسی که دوستش داشتم میکردم و خلاصه کردیم تو کص داغش که پردشو زدم با همون پارچه تمیز کردیم تو دستشویی زیر زمین کیر و کصمونو تمیز کردیم دوباره رفتیم سرکار خلاصه کردم یه دیقه نشد آبم اومد سریع دراوردم ریختم رو ممه هاش و دوباره تمیز کردم کیر و ممه رو دوباره کردم ایندفعه حال نداشتم ولی خوب بود خلاصه کردیم بعد اومدن دومین بار آبم پوشیدیم رفتیم بالا گفت بیا خونه ما کارت دارم منم نمیدوستم ولی رفتم اقا رفتیم خونشون به مامانش گفت که یه چی بگم عصبانی نمیشی و به کسی نمیگی منم هی علامت بده چشمک بزن و داشتم میمردم از ترس و گفت مامان منو حسین سکس کردیم مامانش گفت چرا بدون اجازه میگفتید شاید یه راه حل دیگ ای پیدا میکردیم که پردتو نگیره و اولش گفتم ادم بیخیالیه مامان نازنین و گفت باشه از این به بعد نیاز داشتین به من بگید خونه خالی کنم . خلاصه شربت اورد گفت خوش گذشت حالا منم داشتم آب میشدم نازنین گفت خوب بود واسه اولین بار . بعدها هر موقع واسه مثلا سیب زمینی پیازی چیزی مثلا یدونه لازم بود ازش میگرفتم میرفتم تو خونشون میدم نازنین یه تاپ پوشیده بدون شلوار و شورت تو خونه میگرده و مامانشم همونطور فقط شورت داشت آوردم نازنین گفت دوباره بیا بالا گفتم باشه سیب زمینی گذاشتم رفتم بالا گفتم چیه گفت میایی سکس کنیم گفتم مامانت خونست نازنین گفت اشکال نداره میریم اتاق به مامانش گفت گفتش که باشه برید راحت باشه چیزی لازم بود بگید نازنین اوکی داد و رفتیم آقا این دفعه رفتیم رو تخت دیدم اتاق پره شورته و سوتینه و لباسای سکسی و توری پرسیدم مال کیه گفت مال مامانمه تعجب کردم و رفتیم رو کار بودیم که مامانش در زد و رفتیم زیر پتو دیدم کاندوم آبو قرص اورژانسی و اسپری تاخیری اورده و این دفعه دیدم شورت نداره یه کس تپل و کون گنده خلاصه نازنینو کردم و آبمو تا ته خالی کردم توش این دفعه بهتر از دفعات قبل بود چون تاخیری زده بودم و حال میداد و اینجوری بود که حداقل ما هفته ای ۵ بار سکس می کردیم و مامانم میپرسید میری بالا چیکار هردفعه بهونه مختلف و میرم پشت بوم و… و خلاصه که یروز نازنین گفته بود بیا خونه رفتم دیدم نازنین داره میره گفتم چیشده گفت که کار دارم سریع باید برم منم گفتم باشه یکم نشستم دیدم مامانش با یه شورت توری و با یه کراپ بود ( خیلی باما راحت بودن ماام باهاشون راحت بودیم مثلا خونه ما اومدنی من باشورت میبودم یا مثلا مامانم تو خونه با ما با شورت و سوتین و آبجی بزرگمم همینطور ) که گفت پایه ای گفتم چی گفت سکس من با اضطراب سرمو انداختم پایینو چیزی نگفتم دیدم داره میاد شلوارمو در اورد و ساک زد که آبمو خورد و شورتشو دراورد و کراپشم دراورد و اومد نشست رو کیرم با کص تپلش و یکم داد زد و تا ته کرد توش و خلاصه کردیم و اسپری تاخیری زد تا آبم داشت میومد مجال نداد دربیارم و ریخت توش تا ته و گفت چیکار کردی و پاشد قرص خوردو گفت بریم حموم منو برد حموم و شستیمو اومدیم بیرون تا نازنین اومد دیدم جفتمون لختیم گفت چه خبره مامانش توضیح داد نازنین گفت باشه ولی دیگه تکرار نشه اونم اومد یه معجون خوردیم و لخت شد و کردیم کردیم کردیم تا واویلا بابای نازنین اومد دید نازنین زیر منه و اومد تو درو بست و ما رفتیم اتاق گفت چه خبره داد و بیداد مامانش و نازنین براش توضیح دادنو یگم اروم شد و لباسام با ترس پوشیدم گفت گمشو دیگه تکرار نمیشه وگرنه خودم میکنمت و دیگه هفته بعد نازنین پیام داد بازم دیدم اینا لختن خلاصه این دفعه با خیر خوشی آبمو ریختم تو نازنین و اومدم بیرون رفتم پایین هواسم نبود لباسامو گرفته بودم دستم رفتم خونه واویلا لخت رفتم تو مامان و ابجیم بودن گفتن چه خبره چیکار کردی بعد فهمیدم واویلا لباس نپوشیدم به آبجیم گفتم که اینجوریه اونم سوتین نداشت و بغلم کرد و سرمو کرد تو ممه هاش رفت به مامانم توضیح دادو اونم چیزی نگفت و دیدم آبجیم اومد تو اتاقو درو بست گفت داداشی کیرت چقدره منم خجالت کشیدمو گفت بگو دیگه گفتم نگاه کن نمیدونم ( زیاد بزرگ نبود حدود ۱۲ ۱۳ سانت ) بعد دیدم اماده ساک شد و خورد و خورد و شورتشو دراورد دیدم بهشت قایم کرده زیر شورت و گفت بخور گفتم خوشم نمیادسرمو بزور کرد تو کصش و گفت بخور اینم خیس بود زیاد نخوردم گفت بکن گفتم پردت چی گفت یه دوست پسرکصخلی داشتم پردمو گرفت و منم خوشحال شدمو تاخیری زدو کردم کردم تا صداش رفت توحال مامانم شنید یه دفعه بدون شورت و سوتین پرید تو اتاق دیدم عهه مامان اومد آبجیم سریع منو کرد زیر خودش( جثه بزرگی داره) بعد گفت من خواستمو اینا اونم گفت آبجیته خاک تو سرت و درو بست و ادامه دادیم انگار تو بهش بودم بعد از اینا که دیگه همه کیرمو دیده بود و منم کس همشون دیگه خونه اونام لخت می رفتیم طبقه بالا وبا نازی میرفتیم اتاق و سکسو عشقو حال تا رفتم خواستگاری نازنین و اینا قبول کردن خلاصه ازدواج کردیم و هر موقع دلم بخواد میکنمش راستی یه پسر یه ساله ام داریم و با نازی هماهنگیم که کلا تو خونه لخت باشیم تا پسرم چشم و دل سیر باشه و هرموقع بخواد با نازی سکس کنه تا مثل من نره دختر مردمو نکنه و همین

نوشته: من و نازنین

دکمه بازگشت به بالا