خارتو , گل دیگران 114
–
جاوید و جمشید به خوبی با هم هماهنگی داشتند . جاوید از پشت کرده بود توی کس ماندانا و جمشید هم در حال کردن کس ویدا بود .. دو تایی شون یه چشمکی به هم زدند .. جمشید یه اشاره ای به جاوید زد که قوطی کرم رو از کنار پاش برسونه به اون . دو تایی شون چند تا انگشتشونو آغشته به کرم کردند بدون این که به اون دو تا زن چیزی بگن . قصد داشتن که در یک لحظه با هم کارشونو شروع کنن . می دونستن که زنا از کون دادن هراس دارن و درد شدیدی روباید تحمل کنن . جمشید یه سری واسه جاوید تکون داد و این بار دو تایی انگشتای کرم مالیده رو به کون طرفشون فرو کردند . ویدا و ماندانا که هنوز ازلمس کیر پسرا توسط کسشون لذت می بردن دوزاریشون افتاد که تا لحظاتی دیگه باید کون بدن . تا بخوان فکر کنن که کونشون تا چه اندازه خیس خورده و چرب و روون شده فشار کیر رو روی سوراخ کونشون حس کردند . ماندانا : پسرا کون دادن هم واسه خودش حالی داره . فقط یه خورده یواش تر که ما تا سه روزی مهمون شما هستیم اون وقت اگه یه طوری بشیم شما خودتون ضرر می کنین . جمشید که دیگه حسابی داغ شده بود و عنان اختیار از کفش رفته بود دستاشو گذاشت زیر وسط بدن ویدا و کونشو آورد بالا .فقط واسه یه دقیقه داشت اون استیلو نگاش می کرد و با اون حال می کرد . جاوید هم همین کارو با ماندانا انجام داد . ظاهرا کون ماندانا کمی سنگین تر بود . با این حال فکر لذت بردن از این کون نیروی پسرا رو چند برابر کرده بود .. زنا هم خودشونو سبک کرده بودند که فشار زیادی به کمر پسرا نیاد .
ماندانا : اوووووووههههههههه …. اوووووهههههههههه جاوید جاوید .. عشقم .. کونمو بکن زود تر … زود تر . می خواد باهات حال کنه . با کیر تو .. بذارش اون داخل .. اگه بدونی کونم چقدر حسادتش می شد وقتی که کیر از داخل کس رد می شد و یه سلامی بهش نمی کرد .
جمشید که با سر کیرش در حال مالوندن کون ویدا بود گفت
-مانی جون ! من کیر بی ادب ندارم . کیر من همون اول به کون تو سلام کرده .
ماندانا : کونم فدای کیرت .. اون حالا داره جواب سلام تو رو هم میده . ما وقت زیاد داریم هر وقت جاوید جون کارش تموم شد به کیرت بگو بیاد و جواب سلامشو تحویل بگیره .
جاوید یه قسمت از کیرشو فرو کرده بود توی کون ماندانا و با لذت کیرشو توی کون اون حرکت می داد ..
جاوید : جمشید جون تو هنوز سیر نشدی از بس به کون ویدا جون خیره شدی . الان که کارم تموم شد می خوام بیام اون طرف به کون ویدا جون عرض ادب کنم و تو هم باید بیای این سمت و جواب سلامتو بگیری
ویدا که تازه کسش رفته بود با کلفتی کیر جاوید حال کنه فشار کیر رو روی کونش حس می کرد .. جمشید دستاشو گذاشته بود رو سینه های ویدا اونو به سمت خودش فشرد .. ویدا با چرخشی که به کونش می داد جمشید رو حشری تر می کرد . حالا جمشید دو دوستی کمر ویدا رو نوازش و مالشش می داد . جاوید تقریبا نصف کیرشو کرده بود توی کون ماندانا ولی از اون جایی که سوراخ کون ویدا تنگ تر نشون می داد جمشید به زحمت یک سوم کیرشو کرده بود توی کون .
ویدا : مانی جون در چه حالی ; خیلی دردت میاد ;
جاوید : نصف کیر من رفته توی کونش . بایدم خیلی درد بکشه …
ویدا : زن داداش منو این جوری نگاه نکن صبرش خیلی زیاده .
ماندانا : فدات شم . من که از این دو تا آقایون جز حال دادن چیز دیگه ای ندیدم . حال کنین بچه ها . راهمون آزاده . دیگه دختر که نیستیم استرس داشته باشین .
جاوید هم دو تا سینه های ماندانا رو گرفته بود بین دو تا دستاش و اونو در یه مسیر دایره ای می گردوند . جمشید حس کرد که کیر کلفتش توی کون ویدا دیگه تاب نداره و هر لحظه امکان این که آبش بیاد هست . و این اطمینانو داشت که بازم اشتها داره . هنوز زود بود که بخواد خسته و زده شه . جمشید یه اشاره دیگه ای به جاوید زد .. جاوید : میگم خانوما شما تا حالا فیلمای سکسی رو دیدین که دو تا مرد با یه زن حال می کنن ;
ماندانا : ما سه تا و چهار تا و پنج تا به بالا مرد رو هم دیدیم که با یه زن حال می کنن . سه تا کیر توی کس و کونشون .. دو تا توی دهنشون .. چند تا ازاین مردا هم افتادن به جون سینه ها و کمر اون زنا . خلاصه یه حالی دادن به این زنا .. من که خوشم اومد . اون زن هم حتما خیلی حال کرده ..
جمشید : اگه موافق باشین شما رو هم به نوبت دو تا به یکی بکنیم ..
ماندانا : وااااااااووووووو خیلی عالی میشه . معرکه هست . البته اگه شما خسته نشده توانشو داشته باشین .
جمشید : من و جاوید شیریم .. ویدا : اینو که خیلی خوب متوجه شدیم .. شما هم شیرید هم شمشیرید . البته شمشیر های تیزی دارین …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی