خاطرات سکسی ما (۳)
…قسمت قبل
نمیدونم اگر فکر میکنید دروغه چرا میخونید که فحش بدید؟ اونا که میگن دروغه و اتهام جلقی بودن رو میزنن از نظر من اینقدر تو جلق گیر کردن خودشون که اینجور فانتزیها براشون دروغ و رویاس، نه عزیزان همه مثل شما جلقی نیستن و عرضه ی فانتزی اجرا کردن دارن،
یا اونایی که به این داستانها میگن بیغیرت و فحش میدن، بیغیرتی اجرای فانتزی با همسرت نیست، بیغیرتی اینه شما بشینی زنت اشغال رو ببره سر کوچه، بیغیرتی بد صحبت کردن با زنته، کتک زدنشه و گرنه لذت بردن با همسر بیغیرتی نیست، بیغیرت اونه که خودش همه غلطی میکنه و زنشو محدود میکنه
بگذریم، اینو نوشتم واسه یه عده از دوستان که فانتزی براشون رویاس و به این داستانها میگن بیغیرتی
قسمت یک و دو رو خوندید، فانتزی هامون با نگار شروع شده بود و روز بروز بیشتر هم عاشق هم میشدیم، هر کدوم هر کاری می خواستیم با اطلاع هم میکردیم و خیلی هم چشم جلقی ها در بیاد خوش میگذشت
حمید رو براتون تعریف کرده بودم که کی بود
طبق گفته های نگار حمید با نگار زیاد سکس میکردن گذشته، که یک روز تصمیم گرفتیم با حمید اشنا بشم من
نگار با حمید تماس گرفت و قضیه رو بهش گفت حمیدم خیلی خوشحال شد که دوباره میتونه نگار رو ببینه
با حمید قرار گذاشتیم ادرس گرفتیم و رفتیم خونش
وارد که شدیم دیدیم حمید یه مهمان دختر هم داره که برامون جذاب تر شد، البته دختره تو جریان نبود و باید آماده اش می کردیم، نگار و حمید برنامه رو چیدن و به من هم اعلام کردن
بطری بازی
بازی رو که شروع کردیم حمید اعلام کرد که هر چی حکم شد باید انجام شه
بازی شروع شد اول حکم های تنبیهی و کم کم سکسی شد، یکی یکی لباسها از تن دراومده بود من و حمید با شورت نگار و مهناز دوست دختر حمید با شورت و سوتین، بگذریم که چقدر مهناز ناز و نوز کرد تا لخت شه، من باید مهناز رو تنبیه میکردم که گفتم باید برای حمید ساک بزنه، با کلی ادا مهناز قبول کرد و شروع کرد به ساک زدن برای حمید، داشت ساک میزد که نگارم اوند جلو و اونم شروع کرد به ساک زدن برای من، یکم که گذشت نگار رفت سمت حمید و تو ساک زدن شریک مهناز شد، چند دقیقه بعد منم اضافه شدم، حالا نگار واسه حمید و مهناز برای من ساک میزدن، که حمید گفت من این جنده خانوم رو میبرم تو اتاق شما هم هرکاری دوست دارید بکنید، نگار رو لخت بغل کرد و برد تو اتاق، حالا من داشتم کس مهناز رو میخوردم که یه صدای اخ بلند از نگار شنیدم، فهمیدم که حمید شروع کرده به کردنه نگار، دل تو دلم نبود این صحنه رو ببینم، منم مهناز رو بلند کردم و باهم رفتیم تو اتاق که دیدم نگار خوابیده حمید پاهاشو حفت کرده داپه بالا بطوری که زانو های نگار میخورد رو صورتش و داره محکم نگار رو میکنه و نگار هم داره ناله میکنه تو همون لحظه کم مونده بود ارضا شم که منم مهناز رو خوابوندم کنار نگار و شروع کردم کردن مهناز، دو دقیقه نشد که ارضا شدم و ابمو ریختم رو شکم مهناز، مهناز بلند شد خودشو تمیز کنه که نگار داگ استایل شد و حمید میکردش، نگار اشاره کرد برم جلوش، حلوی نگار خوابیدم نگار برام ساک میزد و حمیدم نگار رو مثل سگ میکرد نگارم همینطور که کیر منو میخورد ناله میکرد، بعد نگار تو همون حالت من اومد نشست رو کیر من، دوباره کیرم راست شده بود نگارم اون کون خوشگلشو که تخصص داره قشنگ رو کیرم میچرخثند که دیدم حمید از پشت چسبید به نگار، سینه هاش رو میمالوند، که نگار گفت میخوام حمید تو هم بکن تو، حمید هم از پشت کرد تو کون نگار، کسایی که این تجربه رو دارن میدونن تو این حالت کس تنگتر میشه و لذت صد برابر، حالا نگار وسط من و حمید بود و دو تایی محکم داشتیم نگار رو جر میدادیم که حمید ارضا شد نگار گفت بریز توش، منم شهوتم به صد رسیده بود تو این لحظه که ارضا شدم و منم ریختم تو کس نگار، نگار بیهوش افتاده بود رو من و صورتم رو اروم بوس میکرد، خیلی لذت بخش بود، نگار بلند شد رفت دستشویی، حمید هم اونور تخت غش کرده بود، بلند شدیم یه چیزی خوردیم انرژیمون برکرده
نیم ساعتی نشستیم و بعد اماده خواب شدیم، من و نگار پیش هم و مهنازم پیش حمید خوابید، صدای مهناز رو میشنیدم که دو باره داره سکس میکنه اینبار با حمید، دوباره راست کردم و منم دوباره از شرمندگی نگار دراومدم، همو بغل کردیم و یه خواب عاشقانه کردیم،
اگر دو ست داشتین بگید که بازم از فانتزی هامون براتون بگم
حالا جلقی های فانتزی ندیده میتونن دوباره فحش بدن
خوش باشید
نوشته: سعید
ادامه…