خاطرات سکسی ما (۴)

…قسمت قبل

سلام
امیدوارم از خاطرات قبلی خوشتون اومده باشه
این قسمت نگار میخواد براتون بنویسه
بله نگارم، خواستم یکم براتون تنوع بشه و اینبار از زبون من خاطرات رو بشنوین
همونطور که میدونید فانتزی های ما شروع شده بود و ادامه پیدا میکرد
یکی از دوستهای مجردم که اتفاقا بارها با شروین تری سام کرده بودیم یبار بهم پیشنهاد داد باهاش برم خونه دوست پسرش، گفت اسمش پدرام و با یکی از دوستانش شایانه
درینک میخوریم و دور همیم اگر هم دوست داشتی با شایان سکس میکنی
موضوع رو با شروین درمیون گذاشتم شروینم با شرط اینکه اون شب اونم با سمیرا تنها باشه قبول کرد
روز موعود فرا رسید با فهیمه دوستم رفتیم خونه پدرام، یه ویلا سمت لواسون بود و مشخص بود خیلی اوضاعشون خوبه
در که باز شد پدرام و شایان رو دیدم، همون لحظه اگر دوست داری که فهیمه بهم گفت برام یقین شد، دو تا پسر خوش تیپ و خوش هیکل
خلاصه بگم رفتیم نشستیم و همه جور بساط عشق و حال هم آمده بود، زدیم و خوردیم و کشیدیم که پیشنهاد دادن بریم استخر، منم میدونستم برنامه استخر هست و یه مایو دو تکه فوق سکسی با خودم آورده بودم، رفتیم استخر و کلی بازی کردیم و شوخی که دیگه اوضاع پدرام و فهیمه داشت خطرناک میشد که پدرام فهیمه رو برد تو ویلا، من اومدم برم که شایان گفت صبر کن تو کجا میخوام بهت شنا یاد بدم
خلاصه میگم، رو آب خوابیده بودم و دو دست شایان زیرم بود که کمک کنه زیر اب نرم، یه دستش رو باسنم که دیدم هی میمالونه منم خب دروغ چرا خوشم اومده بود
پدرام یهو دید جیزی نمیگم بغلم کرد و چسبوند لبه استخر
لعنتی سینه هات داره دیووونم میکنه، میتونم شیر بخورم؟
لبام رو گذاشتم رو لبش و یه لب ازش گرفتم
مثل وحشیا سوتینم رو کشید پایین و شروع کرد به خوردن سینه هاک که دیگه حسابی خیس شدم یهو دیدم مایوم رو داد عقب و کیرش رو دراورد تو همون استخر کرد تو کسم، یه آهی کشید و گفت جون لعنتی، عاشقتم چه خوبی تو بچه، مخصوصا که فهیمه گفته شوهرم داری
دستم دور گردنش بود پاهام دور کمرش قلاب و داشتم از کیرش لذت میبردم که تو همون حال ارضا شدم
سینه و لبام و میخورد و محکم تلمبه میزد
یکم بعد برم گردوند، مایوم رو کامل درآورد و گفت در بیار این لعنتی رو جنده راحت جرت بدم
کیرش خیلی بزرگ بود و قوس دار منم پشت کردم کونم رو کامل دادم عقب و شایانم میکرد
داشت دیوووونه میشد منم همینطور میکرد و میگفت
شوهرت میدونه کیر تو کسته؟
از این به بعد نگار منی
امشب تا صبح میمونی میکنمت
بگو میمونی
که گفتم میدونی که باید برم متاهلم
گفت بیخود کلی خرجت کردم که یه بار بکنمت؟
در حالی که لذت میبردم یکم بهم بر خورد، پیش خودم گفتم دو سیخ کباب و یه سفره مگه چه خرجیه
زیاد گیر نکردم و گفتم لذتش رو ببرم که شایان دیدم دو بر کمرم رو محکم گرفت چسبوندم به استخر یه دادی زد کامل ارضا شد تو کسم
دیوونه چیکار میکنی؟ چرا ریختی تو
ببخشید نمیتونستم دربیارم خیلی لذت بخش بود
دیدم کاریه که شده و قرص میخورم فوقش
از استخر اومدم بیرون رفتم تو ویلا دوش بگیرم که دیدم پدرام داره با فهیمه سکس میکنه
توجه نکردم و رفتم دوش بگیرم که شایان هم پشت سرم اومد تو
دوباره بهم چسبید و گفت من از تو به این زودیا سیر نمیشم، کف حموم خوابوندم و پاهام و داد بالا شروع کرد به خوردن کسم
یکم که خورد پاهام رو جفت کرد داد بالا و شروع کرد محکم کردن
میگفت هر زمان بخوام میای جنده
این کس اختیارش دیگه دسته منه
من هم بهم بر میخوره هم با این حرفاش تحریک میشدم
تو همین حال بودیم که پدرام اومد تو حموم، لخت لخت بود، گفتم الانم فهیمه میاد
وقتی پدرام اومد سمتم و دیدم تصمیم داره بیاد اونم سراغم و فهیمه هم نیومد فهمیدم که قراره دو نفری بگان منو
پدرام خیلی عصبانی بود و اومد جلو صورتم و کیرش رو آورد دم دهنم و گفت بخورش جنده
دیگه بهم برخورد و دیدم دارن از حدشون خارج میشن، بلند شدم و گفتم خجالت نمیکشید عین جنده ها رفتار میکنید
که پدرام با عصبانیت خندید و گفت ده تومن پول دادم بیای اینجا با شایان بکنیمت، جنده نیستی؟
اینو که گفت یهو خونم به جوش اومد، داستان چیه؟
فهیمه اومد تو حموم و گریه کنان گفت نگار تو رو خدا بزار باهات سکس کنه
داستان از این قرار بود که فهیمه از پدرام برای سکس پول می گرفته یبار عکس منو پدرام دیده از من خوشش اومده گفته ده تومن میدم اگر نگار رو بیاری
فهیمه گفته نگار جنده نیست باید با طرفش حال کنه، گفته بیار اون با من
وقتی ما اومدیم فهیمه گفته با شایان سکس کرده دیگه با تو نمیکنه که شایانم عصبانی اومد تو حموم
داستان ده تومن رو که شنیدم تقریبا فهمیدم داستان چیه
با این حال پدرام و تو این وضعیت دیدم اگر بگم نه بیخیال نمیشه
تو همین فکرا بودم که پدرام منو خوابوند رو زمین تا اومدم مقاومت کنم دیدم کیر بیست سانتی پیمان کامل تو کسمه و داره تلمبه میزنه، دیگه داده بودم ولی از فهیمه متنفر شدم سر این کارش
حالا پدرام داشت میکرد و من کیر شایان رو ساک میزدم که پدرام گفت جوووون، همونی هستی که دوست دارم و محکم میکرد
مثل یه حنده لای این دو تا بودم و همه مدله منو گاییدن
تو حالت اخرم زانو زده بودم که دو نفری باهم ارضا شدن و ریختن رو صورتم
هم حسابی حال کردم و هم وقتی دیدم بعنوان یه جنده پولی اونجام حالم بد شده بود، تا شب موندیم اونجا و پدرام یبار دیگه باهام سکس کرد
بعدش فهمیدم پدرام فتیش سکس پولی داره و بینهایت آدم ثروتمندیه
داستانم با پدرام اینجا تموم نشد که اگر مایل باشید در ادامه میگم چه اتفاقاتی افتاد
تا بعد
خدانگهدار

نوشته: شروین نگار

دکمه بازگشت به بالا