خاطرات من و بی افم
سلام امیدوارم حال دلتون خوب باشه
این داستان گی هست و اگه کسی دوست نداره اول گفتن لازم بدونم بگم .
خودم ۳۰ سالمه ورزشکارم فیت اسموت سفید و چشم رنگی .۱۲ سال پیش بود.با رفتم دنبال دوست دخترم از عروسی بیارمش و بریم یکم بگردیم که شانس من امنیت اخلاقی ما رو گرفت و به خاطر وضعیت حجابی مستقیم ما رو بردن آگاهی از سوالایی که پرسیدن متوجه شدن دوست دختر پسریه .زنگ زدن خانواده هامون و تعهد و دعوا و … از اون روز دیگه نه دنبال دختر رفتم نه میلی دیگه داشتم چون از اولم میلم به همجنس بیشتر بود یه مدت سینگل بودم و بعدش از طریق گروه تلگرام با یه پسر آشنا شدم ۲ سال از خودم کوچیکتر یعنی من ۱۸ سالم بود مال یکی از شهرا خرم آباد بود منم اصفهان بودم تقریبا ۲ ماه باهم چت کردیم و وابسته هم شدیم و ت. اینمدت حسابی به هم عکس و فیلممیدادیم پوزیشن من تاپ بود اونم بات .بعد از دو ما تصمیم گرفتم برمپیشش ی روز رفتم ترمینال یه بلیط گرفتم و رفتم شهرشون نزدیکا عصر بود هوا تاریک بود رسیدم اومد استقبالم دیدم از جواد بگم یه پسر ترنس فوق العاده خوشگل و سفید با بدنی دخترونه و عالی تیپشم گویای حسش بود و همین باعث شده بود همیشه باعث اذیت و آزار بقیه قرار بگیره از این جهت از هم شهریا خودش فراری بود و برا همین با من اوکی شده بود خلاصه اومد دنبالم و رفتیم هتل شناسنامه دادم و گفتم دانشجوام اومدیم ثبت نام فعلا جا نداریم چون سن و سالی نداشتیم اینجور گفتیم که شک نکنن جواد هم شناسنامه اش صادره از تهران بود و تازه اومده بودن اونجا به خاطر شغل پدرش .یه اتاق دو تخته گرفتیم و رفتیم داخل و تشنه هم دیگه سریع در رو قفل کردم و افتادیم رو تخت شروع کردیم به لب خوردن و یکی یکی لباس در آوردن تو یه چشم به زدن دوتای لخت لخت بودیم و در حال عشق بازی آب عشقی جفتمون در اومده بود و تو اوج لذت بودیم یع. نیمساعت دیگه تحمل نداشتم گفتم میشه برگردی گفت تا حالا هارد نداشتم اذیتم نکن زیاد فقط گفتم باشه برگشت و یه ۵ دقیقه ای براش خوردم سوراخشو حسابی زبون زدم و لیسیدم اونم کیف کرده بود با انگشت بازش کردم که دیدم دیگه وقتشه سایزم ۱۵ و کلفته کلشم قارچی گذاشتم درش و یواش اومدم بکنم دیدم جیغش در اومد بیخیال شدم و لاپای شروع کردم کردن از بس نرم و لطیف بود لاپایشم عالمی داشت .دوباره اومدم بکنم تو دیدم جیق میزنه گفتم یکم تحمل کن خوب چقدر سوسولی که ناراحت شد گفت باشه بکن منم یواش یواش سرشو جا دادم و بیشتر نکردم ک ادیت بشه شروع کردم جلو عقب کردن تا جا باز کنه و دیدم داره اذیت میشه ریختم ابمو توو برش گردوندم که ارضاش کنم دیدم کلی اشک ریخته و بالشتو گاز گرفته بوده کلی ناراحت شدم و از خودم بدم اومد بهش یکم یوس کردم و بغلش کردم از دلش در آوردم گفتم چجوری ارضا کنم برات بخورم دیدمگفت من فقط باید جق بزنم خودمم فقط باید بزنم تو فقط کیرتو بذار تو دهنم تا من جق بزنم انجام دادم اونم ارضا شد و افتادیم تو بغل هم خیلی تمیز کار بود گفت من باید سریع برمحموم بدممیاد با هم رفتیم حموم و داخل حمام هم با کف و صابون یه سکس مفصل کردیم و اومدیم خوابیدیم نصفه شب باز دلمخواست بیدارش کردمبر خلاف میلش اومد جلو و یه سکس حسابی دیگه کردیم آبم دیر تر اومد و خیلی فاز داد تا صبح ۳ بار سکس کردیم دیگه چشمام درد گرفته بود صبح یه دوش گرفتیم و رفتیم تو شهر گردش و تفریح شبش باز ۳ بار سکس کردیم و پس فردا صبح مناومدم اصفهان خیلی از هم خوشمون اومده بود تکپر هم شدیم و الان ۱۲ ساله با همیم .منتها تا وقتی مجرد بودم ما کل روز در ارتباط بودیم و بی اجازه هم دیگه آب نمی خوریم تا من ازدواج کردم و ۳ سال بعد از من اونم به زور ازدواج کرد که اگه دوست داشتید و نظرات مثبت بود از سفرا و رابطه بعد از ازدواج براتونمیگم امید وارم خوشتون اومده باشه .
نوشته: علی