خاله جون آماده باش 19
–
آزیتا : اووووووههههه .. وحید جون … خیلی کیف داره .. هرچی بیشتر کیرت رو توی کونم حرکت میدی بیشتر حال می کنم . بیشتر .. بیشتر .. زود باش . بازم تند تر تند تر …
-آزیتا .. چقدر تو گرمی .. داغ داغی … هم خودت داغی و هم منو داغ می کنی .. خیلی داغم .. خیلی .. خیلی ..دستامو می ذاشتم روی کون آزی ولش می کردم .. از تکون خوردن و لرزش اون خوشم میومد ..
-بزنش .. بزنش .. محکم بزنش ..خوشم میاد .. بذار بیشتر حال کنم ..
ولی قبل از این که بزنم کونش طوری کیرمو قفل کرده بود که بازم آبشو چلوند . قدرت مکش کونش خیلی زیاد بود . داشتم به این فکر می کردم که این خاله آزیتا همیشه همین طور حشریه و می خواد تا این حد عشقبازی داشته باشیم که دیدم یهو پرید و اومد رو من .. این بار کونشو گذاشت سر کیر من و تا بخوام بفهمم چی به چیه کیر شل شده منو روی کسش طوری تنظیم کرد که در جا و خیلی نرم فرو رفت توی کسش .. کون دادن اونو سیر نکرده بود -آیییییی وحید .. وحید .. بگو چرا این قدر اشتهای تو رو دارم . بگو .. بگو دیگه … بگو .. می خوام از فردا تو تمام سایتهای سکسی قصه عشق و سکس من و تو رو بنویسن . بنویسن خاله آزی عاشق خواهر زاده اش وحید شده .. دوستش داره و با خودش عهد بسته که تا آخر عمرش جز با وحید با هیشکی دیگه رابطه جنسی نداشته باشه … .. آزیتا از حشر زیاد قاطی کرده بود .. گاه موهای سر خودشو و گاه موهای منو می کشید .. یهو بدنشو داد بالا و کیرم از کسش اومد بیرون و اونم کسشو به سمت صورتم گرفت و یه بار دیگه فواره هوسشو رو صورتم خالی کرد ..
-اووووووهههههه وحید وحید من سوختم . سوختم . یادت باشه که آب کیرت رو رو تنم رو صورتم خالی نکردی … راستش دیگه حس کردم چیزی نمونده که خالی نکرده باشم . این دفعه باید خودمو خالی می کردم . حالا اون پیش خودش فکر می کرد که نکنه به من بر خورده باشه که چرا آب کیرمو روی صورتش یا سینه هاش و یه قسمت دیگه از بدنش خالی نکردم . انگاری دوست داشت به هر شکلی هر مدل سکسی رو آزمایش کنیم .
-آزی جون همون که توی دهنت ریختم و همه رو نوش جون کردی دیگه کفایت می کنه … به من بگو وحید ..من آمادگیشو دارم تا صبح تا هر وقت مامان بر گرده خونه با تو باشم . تازه مامان هم اگه بر گرده بازم می تونم پیش تو بخوابم . ما اصلا کاری به کار اون ند اریم . اگه دیدی امشب خیلی بی حال بودم واسه این بود که خستگی مهمونی رو تنمون نشسته بود و قهر و آشتی با تو هم یه خور ده رو اعصابم راه رفته بود …
اون یکریز داشت حرف می زد و من مات و بهوت بهش خیره شده بودم . این همه حال داده بود و آبمو خالی کرده بود و آب خودشم ریخته بود تازه می گفت که چون فعالیت روزانه اش زیاد بوده نتونسته اون جور که باید و شاید پر شور و حال باشه . واقعا که دیگه این از اون مدلاش بود .. واسه این که من در مقابل حرکتش کم نیاورده باشم و منو خیلی شل و سست احساس نکنه فوری کیرمو گرفتم طرف دهنش ..
-بازش کن ساک بزن . می خوام بکنمت …
-اوخ جوووووووون .. فکر کردم خسته شدی می خوای بخوابی … جوووووووووون …
طوری بهم حال می داد که کیرم دوباره شق شد . تا اینو حسش کردم کیرمو کشیدم و اونو در یه حالت سگی قرار دادم و کیرمو محکم و یه ضرب فرو کردم توی کسش .. بعد درجا کشیدم بیرون و همونو فرو کردم توی کون خیس خورده اش .. چه حالی بهم می داد این حرکت و چه حالی می کرد اون ! به هر دو مون مزه می داد . آزی همین جور جیغ می کشید و می گفت حالا بگوچیکار کنم . من میشم اسلیو و تو بشو میستر من , ارباب من .. منو بزن … همه جا منو به دنبال خودت بکشون . هر چی تو بگی گوش می کنم . محکم تر بزن منو . چرا جر نمی خورم ;! چرا جرم نمیدی ; آخخخخخخخخخ … کیر می خوام وحید ..من بازم می خوام . می خوام . اوووووووففففف نمی ذارم هیشکی تو رو از من بدزده . فرنگیس کور خونده . خودم با دستای خودم خفه اش می کنم . ..
معلوم نبود یهو چی شد پرید رفت رو فرنگیس . انگار کانالها قاطی کرده بود . ..
-کبودم کن .. گازم بگیر … وحید این قدر بی حال نباش .. موهای سرمو بکش … من که خودم نمی تونم بکشم .. راستش دلم نمیومد این کارو انجام بدم ولی اون آدمو وادار به چه کارا که نمی کرد ! …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی