خاله جون آماده باش 20

موهای نیمه بلند و مشکی و صاف خاله خوشگلمو می کشیدم تا اون با جیغ های بنفش هوس آلودانه اش لذتشو دو چندان کنه .. موهاشو طوری می کشیدم که اون چاره ای نداشت که سرشو به سمت عقب بکشونه .  و در همین حالت که کیرم توی کسش بود و دستم در حال کشیدن موهاش,  لبامو گذاشتم رو لباش . یه دست دیگه رو هم آزاد کرده و با اون سینه هاشو فشار می گرفتم … .. و ساعتی بعد دو تایی توی بغل هم خوابیدیم .. چقدر راحت خوابیده بود . منم با این که خیلی خسته بودم احساس سبکی می کردم . .. دیگه من و خاله با هم جور جور شده بودیم . یکی  دو بار هم مهمونی ها رو با هم بودیم و اون طوری رفتار می کرد که فرنگیس و یکی دو تا از دوستاش متوجه شدن که اون حکم معشوقه منو د اره و دیگه نمیاد سراغم … یه روز که از سر کار بر گشتم دیدم مادرم میگه همین روزا  یه عروسی افتادیم ..

دکمه بازگشت به بالا