خانه ای بدون زن (۲)
..قسمت قبل
پارت دوم
راوی مهرداد
صدای ناله هام اتاق رو برداشته بود تیرداد ثانیه ای از لبام فاصله نمیگرفت، در گوشم میگفت نمیذارم هیچکس اذیتت کنه، تو داداش خودمی، مال خودمی، تیرداد به پشت دراز کشیده بود و منم روی شکمش بودم و سینه به سینه هم بودیم و همدیگه رو میبوسیدیم، تلمبه های منصور تو کونم خیلی ملایم بود، با منصوری که اون روز دیده بودم زمین تا آسمون توفیق داشت، خودش رو خم کرد و سرش رو به دم گوشم رسوند و لاله گوشم رو تو دهنش گرفت، و با زبونش شروع کرد به لیسیدنش، دهنش و از گوشم جدا کرد و با زبونش پشت گردنم کشید و اومد پایین، با پایین اومدن بوسه هاش به سمت کونم کیرش از توم بیرون اومد، به سوراخم که رسید شروع کرد به خوردنش، سعی میکرد زبونش رو تا جایی که میتونه ببره تو و با زبون عقب جلو کنه، صدای آه و ناله من که از سر لذت بود شدت گرفته بود، تیرداد هم از فرصت استفاده میکرد و سینه هام رو تو دهنش گرفته بود و میمکید، تو همون حالت با دست دور کمر منو گرفت و به همون حالت چرخوند جای من و با خودش عوض شد حالا تیرداد روی من خیمه زد و پاهای من دور کمرش حلقه شد، منصور هم اومد سر من رو روی پاهاش گذاشت، حس عجیبی بود یه کیر زیر سرم بود و یه کیر لای پاهام، اونم کیر غریبه نه پدر و برادرم، تیرداد کیرش رو روی سوراخم تنظیم کرد و خیلی آورم اومد تو کونم، مدام به چشمام نگاه میکرد و منو زیر نظر داشت که هر موقع اذیت بودم دست نگه داره، ولی چون قبلش بابا کونم رو افتتاح کرده بود کیر تیرداد رو راحت تر تونستم تحمل کنم و چیزی جز لذت برام نداشت، تلمبه زدن هاش رو شروع کرد ولی خیلی آروم و ملایم، منصور که با دستش داشت صورتم رو نوازش میکرد انگشتش رو جلوی دهنم آورد و روی لبم گذاشت منم لبم رو باز کردم و انگشتش رو شروع کردم به خوردن انگشت شصتش تو دهنم میچرخید و بعد از اون انگشت فاکش رو خوردم، بعد که دید دارم لذت میبرم، دو تا و بعد سه تا انگشت وسطش رو تو دهنم گذاشت و سعی کرد بیشتر فرو ببره تو دهنم و نزدیک حلقم بشه، دستش رو از دهن من در آورد و برد سمت دهن تیرداد و تو دهن تیرداد گذاشت، با دستش سر تیرداد رو نزدیک آورد و شروع کرد به لب گرفتن ازش، وقتی منصور روی زانو وایساد که از تیرداد لب بگیره سر من روی تخت افتاد و کیر منصور از زیر سرم در اومد و روی صورتم داشت تاب میخورد با دست گرفتمش و تکونش دادم، تنظیمش کردم روی دهنم، شروع کردم به ساک زدن براش، یه کیر توی کونم و یه کیر توی دهنم، صدای آه های منصور بود که این سری اتاق رو گرفته بود، پاهاش رو یکم از هم باز کرد و کیرش بیشتر اومد تو دهنم، یه جورایی تا آخر حلقم داشت میرفت، خودش هم خم شد و کیر منو تو دهنش گرفت و شروع کرد به ساک زدن، تو دهنم داشت تلمبه های عمیق میزد، تا ته گلوم میرفته و برمیگشت، از طرفی هم سرعت تیرداد تو تلمبه زدن بیشتر شده بود و عملا داشت ارضا میشد، خودم هم خیلی تحریک شده بودم و چیزی به ارضا شدنم نمونده بود، منصور یهو کیرش رو ته حلقم نگه داشت و یهو ارضا شد ته حلقم و همش رفت پایین و مجبور شدم قورتش بدم، تیرداد هم کیر منو تو دستش گرفت و شروع کرد به جق زدن برام صدای ناله های من و نعره کشیدن های خودش با هم قاطی شده بود که با آخرین تقه ای که زد کیرش رو نگه داشت و یه نفس عمیق کشید و کیر من که تو دستش بود شروع کرد به پاشیدن آبم، جهش آبم انقدر زیاد که تو صورت خودم ریخت، من که دیگه حالی برام نمونده بود، و فقط داشتم نفس میکشیدم و از حجم لذتی که یه جا برام اتفاق افتاده بود داشتم کیف میکردم، تیرداد که حال منو دید گفت اینم اون سکسی که آرزوش رو داشتی، خودش هم سرش رو آورد جلوی صورتم و زبونش رو روی گونه هام دقیقا جایی که آبم پاشید کشید و رد آب رو گرفت همه رو با زبون جمع کرد و تو دهنش نگه داشت و به من نشون داد و قورتش داد.
تیرداد و منصور کنارم دراز کشیدن و من دیگه خوابم گرفته بود و چشمام رو هم رفت…
_مهرداد، مهرداد پاشو لنگ ظهره، چقدر میخوابی
+چیه تیرداد ؟
_پاشو داداشی چقدر میخوابی، بابا گفت از سر شب خوابیدی
+الان بیدار میشم
_حالت خوبه مریض که نیستی ؟
+نه اوکیم الان بلند میشم
_باشه صبحانه آماده ست، تا من چای میریزم بیا صبحانه بخوریم
باورم نمیشد همه اتفاقاتی که افتاده بود خواب بود، یه خواب که اصلا نمیدونم خوب بود یا بد، ولی هرچی بود من که خیلی لذت بردم از دیدنش، دقتی دستم رو گذاشتم روی شلوارکم خیس شده بود از آب منی ام.
رفتم شلوارک و شورتم رو عوض کردم و دست و صورتم رو شستم و رفتم برای صبحانه منصور هم گفت که نگران شده و فکر کرده قرص خواب آوری چیزی خوردم، که گفتم نه فقط چون دیشب خیلی خسته شده بودم خیلی خوابیدم و خیلی حرف نمیزدم و همش داشتم به سکس دیروز بابا و پدرام و خوابی که دیدم فکر میکردم، باید میفهمیدم که چطور پدرام تونسته مخ منصور و تیرداد رو بزنه و مجبورشون کنه که مدام باهاش سکس کنن.
به پدرام پیام دادم و برای بعد از ظهر که بابا و تیرداد باشگاه بودن قرار گذاشتم، ولی آدرس دقیق بهش ندادم، سر کوچه بغلی رو آدرس دادم و گفتم که میام دنبالش، بعد از اینکه بابا اینا از خونه رفتن بیرون از یخچال چند تا موز برداشتم و با شیر ریختم تو مخلوط کن و دو تا لیوان پر خوردم، یه لیوان هم آماده کردم که موقعی که خواستم برم دنبالش بخورم، حس عجیبی بود که داشتم خودم رو برای این آماده میکردم که کون یه پسر بزارم، اونم پسری که دو سال از خودم بزرگتره، پسری که تا الان فقط به چشم یه برادر و یه رفیق بهش نگاه میکردم، پدرام از حدود شیش هفت سال پیش که اومد برای بابا کار کنه جاش رو تو دل خانواده ما باز کرده بود و شده بود عضوی از خانواده ما، ولی حالا با همه این اتفاقات دیگه نمیتونستم به پدرام به دید جنسی نگاه نکنم، برای اینکه وقت بگذره رفتم حموم و یه دوش گرفتم، همش تو ذهنم این پرسش تکرار میشد که چطور باهاش سکس کنم؟
قطعا کسی مثل پدرام که کل امورات زندگیش از راه سکس میگذره هر نوع سکسی قابل انجامه، پس شاید بشه از طریق کمی سادیسم و مازوخیسم وارد عمل شد، ساعت رو که نگاه کردم نیم ساعتی تایم داشتم، لباس پوشیدم و مرتب کردم و از خونه اومدم بیرون، یه جایی سر کوچه خودم رو قایم کردم و منتظر شدم تا بیاد وقتی رسید بهم پیام داد و منم گفتم ده دقیقه دیگه میرسم، کلاه کپی که داشتم رو گذاشتم و از دور دیدمش یه طوری راه رفتم که مثلا ندیدمش و از عمد خوردم بهش، اومدم ازش معذرت خواهی کنم که مثلا ندیدمش و تعجب کردم که پدرامه، با هم سلام و احوالپرسی کردیم و گفتم من دارم میرم خونه تنهام بیا بریم یه چیزی دور هم میخوریم، هی داشت تعارف میکرد و نمیومد، سرش رو گرفتم و در گوشش گفتم مگه منتظر یه پسر نیستی که کونت بزاره من همونم
با تعجب تو چشمام نگاه کرد و یه نه کش دار گفت که گفتم آره حالا بیا بریم
دنبالم راه افتاد و اومد، نه راه پس داشت نه راه پیش
وقتی رسیدیم بهش گفتم بشین یه چیزی بیارم بخوریم، از یخچال شربت لیمویی که درست کرده بودم رو آوردم که یکم خنک بشیم من خودم چون قبلش سه لیوان شیر موز خورده بودم یه جرعه بیشتر نخوردم، یکم نشستیم به حرف زدن و اینا
_اصلا فکرش رو هم نمیکردم که یه روزی تو بخوای باهام سکس بکنی ؟
+چرا مگه من چمه ؟
_چیزیت نیست فقط فکر نمیکردم از سکس گی خوشت بیاد
+والا بچه ها انقدر از کونت تعریف کردن و میگفتن که سکس باهات چقدر حال میده، هوس کردم یبار تجربهش کنم
_کدومشون میگفت؟
+مگه فرقی هم میکنه تو که همه باشگاه رو مورد عنایت قرار دادی
_راستم میگی فرقی نمیکنه
+خب حالا نظرت راجع من چیه، از من خوشت میاد؟
_راستش رو بخوای من با پسرای کم سن تر از خودم سکس نمیکنم، ولی تو هم چهره مردونه خوبی داری هم اینکه قد و هیکلت مثل یه آدم بالغ شده تو این چند سال، به همین خاطر دوست داشتم باهات سکس کنم ولی چون داداش تیرداد بودی نمیشد بهت نخ داد
+پس که اینطور
_حالا تو بگو، چرا با اکانت ناشناس بهم پیام دادی؟
+منم فکر کردم که اگه بدونی منم بخاطر تیرداد و منصور جرات نداشته باشی سمتم بیای
از روی مبل بلند شد، و آروم سمتم اومد، لبش رو روی لبم گذاشت، و لبم رو بوسید، در گوشم گفت پس بیا از این فرصتی که داریم استفاده کنیم، به شرطی که چیزی به تیرداد و منصور نگی منم گفتم مثل یه راز بین خودمون میمونه.
دستش رو گرفتم و بردمش سمت اتاق خودم، برگشت بهم گفت امروز تو رئیسی هر طور خواستی منو بکن، گفتم حتی اگه بخوام خشن هم باشم مشکلی نداری ؟
که گفت اگه کثیف کاری مثل شاش و گوه در کار نباشه مشکلی نداره، اینم بهش گفتم که اولین سکسم هست و ممکنه بخاطر بی تجربه بودنم اذیت بشه،
روی تخت نشستم و بهش نگاه کردم و بهش گفتم که لباساش رو در بیاره ولی شورت رو نگه داره، داشتم نظاره میکردم، یه پسر ۱۷۰ سانتی مو مشکی با موهای کمی بلند که ازپشت بسته بودش، برآمدگی سینهش رو دوست داشتم، و تناسب بدنش مورد پسندم بود و از شکاری که کرده بودم راضی راضی بودم، با یه لبخند گفت که ارباب مهرداد میخواد لباساش رو از تنش در بیارم ؟ منم با سر تایید کردم و اومد جلو که لباسم رو در بیاره، تیشرتم رو از تنم در آورد سرش رو به سمت سینهم برد و نوک سینهم رو توی دهنش گرفت، موهاش رو کشیدم و سرش عقب بردم و یه سیلی محکم زدم تو گوشش، برق از سرش پرید …
+بهت اجازه دادم سینه هام رو بخوری توله سگ ؟
اشک از چشمش سرازیر شد و دستش رو روی صورتش گرفته بود
+نشنیدم ؟
_نه ارباب اجازه نداده بودید
+پس هیچ گوهی نمیخوری تا بهت نگفتم، شیر فهم شد ؟
_بله ارباب
+حالا شد توله سگ من
حاضرم قسم بخورم که خودمم این ورژن از خودم رو ندیده بودم تا حالا، چه برسه به اینکه کسی دیگه منو اینطوری دیده باشه، احساس میکردم دارم تمام عقده های بچگیم رو سرش خالی میکنم، مثل زمانی که تو مدرسه بی دلیل با بچه ها دعوا میکردم و میزدمشون.
دروغ چرا حرصم گرفته بود از اینکه پدرام میتونه با منصور و تیرداد سکس داشته باشه اما من نه، چرا چون چیزی به اسم خون ما رو به هم وصل کرده بود و شرع و عرفی که گفته بود سکس با اعضای خانواده حرامه.
+شلوارم رو در بیار ولی شورتم رو نه
_چشم ارباب
خیلی آروم کارش رو به درستی انجام داد،
کش موش رو از روی سرش باز کردم و سرش رو جلوی صورتم آوردم، لبش رو بوسیدم و در گوشش گفتم تا موقعی که حرف گوش کن باشی از با من بودن لذت میبری، قول میدم بهت.
به اندازه یه مشت از موهاش رو گرفتم و بهش گفتم که بهت اجازه میدم از شورتم به بالا رو به سلیقه خودت بلیسی، ولی اگه لذت نبرم روزگارت رو سیاه میکنم
سرش رو به کنار صورتم رسوند و زبونش رو کشید روی لاله گوشم و با زبونش داشت قلقلکش میداد، حس خوشایندی داشت برام، به عنوان اولین سکس داشت خوب پیش میرفت، زبونش رو از زیر گوشم به سمت گردنم کشید و روی گلوم رو بوسه های ریز میزد، و به سمت سینه هان حرکت میکرد، به سینهم که رسید نوک سینهم رو تو دهنش گرفت و می مکید گاهی اوقات هم شیطنت میکرد گاز های ریزی میگرفت ولی چون داشتم لذت میبردم کاری به کارش نداشتم، گذاشتم یه دل سیر سینه هام رو بخوره مثل بچه ای که از سینه مادرش شیر میخوره و تا سیر نشده ول کنش نیست، ولی دیگه بس بود براش موهاش رو گرفتم و سمت زیر بغلم بردمش و گفتم فقط بو بکش، نفس کشیدنش زیر بغلم حس جالبی داشت، بهش اجازه دادم که شروع کنه به لیس زدن، من باید همون ۶ ماه پیش که باشگاه رفتن رو شروع کردم پدرام رو میکردم نباید این همه صبر میکردم، حس فوقالعاده ای داشت اینکه با زبون دقیقا جایی رو بخوره برات که به ذهنت هم نرسه انقدر میتونه تحریک برانگیز بوده باشه، از صدای آه های که میکشیدم متوجه لذتی که میبرم شده بود،
_ارباب از بردهش راضیه ؟
+فعلا آره اگه غلط اضافه ای نکنی راضی ام
_اگه ارباب از من راضی باشه اجازه میده برده همیشگیش باشم ؟
+اگه کارت رو درست انجام بدی راجع بهش فکر میکنم، ولی برده ای که من میخوام فقط برای سکس نیست، میفهمی که چی میگم ؟
_بله ارباب
+خوبه که میفهمی، حالا ادامه بده
سرش رو بالا آورد و لبم رو تو دهنش گرفت، زبونش داشت تو دهنم میرقصید و دستش روی سینه و عضلات شکمم میچرخید، دستم رو به سمت کمرش بردم و شورت رو از پشت توی دستم گرفتم و با اون یکی دستم لبه های شورت هفتیش رو لای چاک کونش انداختم و شورتش رو به سمت بالا کشیدم، با صدای آخش متوجه شدم که داره به تخمهاش فشار میاد، به همین خاطر لبش رو بین دندونام گرفتم و نگذاشتم سرش رو عقب بکشه، یکم نگه داشتم و با دستم که آزاد بود شروع کردم به اسپنک کردنش، نمیتونستم ببینم سرخ شده یا نه ولی سعی میکردم تا جایی که میتونم محکم بزنم، صدای آخ های خفه ای که تو اون حالت میگفت باعث میشد بیشتر تحریک بشم، لبم رو از لبش جدا کردم که بتونم چشم هاش رو ببینم، شهوت تو وجودش داشت موج میزد، و معلوم بود که داره چشم انتظاری میکشه که به کیرم برسه، یه لبخند زد و زبونش رو روی نوک دماغم کشید و خودش رو کشید پایین دقیقا روی شکمم، از زیر سینه هام شروع کرد به لیسیدن تا روی نافم، کمی بالاتر از نافم رو خیلی عمیق مکید ولی گاز نمیزد بعد از چند لحظه یکم فاصله گرفت و با خنده گفت ارباب یه یادگاری برات گذاشتم، سرم رو خم کردم و یه نگاه انداختم دیدم روی شکمم رو کبود کرده، خندیدم و بهش گفتم چون توله سگ خوبی هستی این سری کاری بهت ندارم ولی سری بعد بدون اجازه کبود کنی معلوم نیست چی سرت بیاد، هر چند با این کارش باعث شد که یه هفته تو خونه رکابی بپوشم که منصور و تیرداد متوجه نشن، ولی به یه سکس خیلی خوب می ارزید، زبونش رو روی نافم گذاشت و دور تا دورش رو مثل پرگار یه خط خیس کشید و بعد زبونش رو توی نافم کشید، داشتم موهاش رو که به هم ریخته شده بود رو مرتب میکردم و یه طرف صورتش نگه می داشتم، زیر چونهش رو گرفتم زاویه دیدش رو به سمت خودم تنظیم کردم و گفتم چون پسر خوبی بودی الان میتونی از نوک پا تا به بالا رو بخوری و بلیسی، ولی دستت به شورتم هم نباید بخوره، اگه کارت رو درست انجام بدی اون جایزه ای که میخوای رو بهت میدم، چشماش داشت از خوشحالی برق میزد.
پایین تخت نشست و انگشت های پاهام رو سمت دهنش برد، اول خیلی زیاد بوش میکرد و دماغش رو بین انگشت بزرگم میکشید، بوییدنش که تموم شد دونه دونه انگشت هام رو تو دهنش گرفت با زبون همه رو میخورد، در حالتی بودم که دستام رو ستون کرده بودم و داشتم نگاهش میکردم و از لذتی که داشت بهم میداد لبخند میزدم، با دیدن لبخند من در همون حال که چهار تا انگشت پام تو دهنش بود یه چشمک انداخت و زبونش رو روی پام به سمت ساق هدایت کرد خیسی زبونش و حرکتش روی موهای پام به شدت داشت تحریکم میکرد، کف پاهام رو تو دستش گرفت و به جهت های بیرون از همدیگه چرخوند که عضلات پشت ساق پام مشخص بشه، با بوسه های ریز و ممتدی که داشت و گاهاً خیسی زبونش داشت منو به اوج میرسوند، وقتی که پشت زانوم رو لیسید خنده وجودم رو گرفت، نه بخاطر اینکه قلقکی باشم بلکه به این خاطر که قسمت های از بدنم رو داشتم کشف میکردم که تا حالا به مخیلهم هم نمیرسید که میتونه لذتبخش باشه، از همون جا رد زبونش رو مثل قلمو نقاشی روی کشاله رونم کشید، از این کارش خیلی خوشم اومد، به همین خاطر عمداً سکوت کردم که این کار رو تکرار کنه چون قدم بعدی کیرم بود که داشت شورتم رو سوراخ میکرد از حجم متورم شدن، بعد از اینکه حسابی پاهام رو خورد موقعی که اومد سرش رو بالا بیاره و نگاهم کنه، دماغش به کیر شق شدم خورد، میخواست ازم فاصله بگیره که خیلی سریع با دستم به موهاش چنگ زدم و دماغش رو به شورتم چسبوندم که بو بکشه، پاهام رو روی شونه هاش گذاشتم، و از مچ به هم قفلشون کردم و فشارشون دادم، گردنش که تحت فشار بود هر لحظه بیشتر قرمز میشد
با تحکم بیشتری ازش پرسیدم: تو توله سگ کی هستی ؟
_شما ارباب، شما
پاهام رو آزاد کردم و موهاش رو کشیدم و سرش رو روبهروی صورتم نگه داشتم، در همون حالت که روی زانو ایستاده بود، بهش گفتم یه سوال ازت میپرسم میخوام راستش رو بگی بهت قول میدم جوابت هرچی باشه به سکس امروزمون و دوستی که داریم ربطی نداشته باشه، اصلا سکس امروز رو هم اگه دوست نداشتی نادیده میگیرم و مثل دو تا دوست به دوستیمون ادامه میدیم، باشه ؟
_باشه ارباب
+توله سگ الان به عنوان رفیقت دارم ازت سوال میپرسم
_باشه مهرداد جان بپرس
+از این نوع سکس و اصلا از من خوشت میاد؟ اگه بگی نه همین جا تمومش میکنم و به روح مادربزرگم اصلا هم حرفی در موردش باهات نمیزنم، ولی اگه دوست داری میخوام به عنوان یه رفیق و پارتنر پیشم باشی نه به عنوان کسی که با سکس پول در میاره چون از این حس بدم میاد که فکر کنم کسی به خاطر پول باهام سکس کنه
_مهرداد عزیزم اول از خودت بگم، همون اول هم بهت گفتم تو چهره قشنگی داری چهره قشنگ مردونهت و حتی هیری بودن بدنت، در کنار چشم های طوسی رنگت برام خیلی جذابه، اونقدر جذاب که میتونم بگم هیچ پسری به اندازه تو برام جذاب نبوده، این نظرم مال زمانی بود که تورو از دور میشناختم، ولی وقتی بیشتر شناختمت، اخلاق و مرام و معرفتت رو دیدم بیشتر برام خواستنی تر شدی، از طرفی هم از تیرداد شنیدم که میخواستی بوفه رو بگیری و به خاطر من منصرف شدی و من رو به خودت مدیون کردی
+این ربطی نداره
_چرا داره، نشون میده که چقدر پسر با معرفتی هستی که از خودت زدی که من کارم رو داشته باشم، و همین روحیه حمایت گرت منو شیفته خودش کرد، تا اینجای کار نظرم راجع به خودت بود
_در مورد سکس هم من اینو به هیچکس نگفته بودم، من یه مقداری تمایل به اسلیو بودن یا همون برده بودن دارم، البته فقط برای کسایی که برام دوست داشتنی باشن، سکس خشن تا حالا زیاد داشتم ولی کسی که طوری باهام رفتار کنه که من رو مال خودش بدونه نبوده تا حالا، نمیخوام مثل یه آشغال که فقط وسیله ای برای ارضا غریزه شون هستم باهام رفتار کنن، ولی من همیشه کسی رو میخواستم که به لحاظ روحی بتونم بهش تکیه کنم، و تو بغلش آروم بگیرم ولی همچین آدمی پیدا نکردم، امروز وقتی بهم میگفتی چکار کنم چکار نکنم خیلی خوشم اومد از طرفی هم که آزادم گذاشتی و حق انتخاب بهم دادی لذت بردم، چون ارضا شدن برات مهم نبود لذت بردن جفتمون برات مهم بود، من از موقعی که سکس رو شروع کردم آرزوی یه همچین سکسی رو داشتم، و حالا تو داری باهام انجامش میدی، من ازت میخوام که بعد از این هم باهم باشیم، نه به عنوان دو تا دوست معمولی بلکه به عنوان دوستایی که میتونن نیاز های جنسی و عاطفی هم رو برطرف کنن،
دستم رو از روی موهاش برداشتم و دور گردنش پیچوندم، خودم رو به پشت روی تخت انداختم و پدرام هم تو بغلم افتاد، دستم زیر سرش بود و صورتش از خنده گل انداخته بود، بهش گفتم توله سگ خودمی تو، مال خودمی بدون اجازه من حق نداری آب بخوری فهمیدی ؟ چه برسه به اینکه با کسی سکس کنی،
_باشه قربونت برم
+خدا نکنه جیگرم
_اجازه میدی لبت رو بخورم
+به شرطی که قول بدی بعدش سکس رو تموم کنی
_ولی تو گفتی که به شورتت دست نزنم
+قفل شورتم با بوسیدن لبم باز میشه دیگه
_من قربون لب سرخت بشم
لبم رو خیلی مشتاق تر از قبل بوسید، این بار بیشتر از دفعه قبل همراهیش کردم و زبونمون تو دهن همدیگه میچرخید و طعم دهن همدیگه رو میچشیدیم، دستش رو از روی سینه هام به سمت شکمم کشید، با پشت انگشتش برای اینکه تحریک پذیریم رو بیشتر کنه روی عضلات شکمم میکشید و به پایین میرفت، از روی شورت با انگشتش کیرم رو که به بغل شورتم بود نوازش کرد، با یه لبخند موزیانه ای گفت که اجازه هست. وقتی تایید من رو که سر نشون دادم دید با دستش شروع کرد به ماساژ دادنش،
_بهت نمیومد کیرت انقدر بزرگ باشه
+خب خیلی هم بزرگ نیست فقط ۲۰ سانته
_از ۱۶ سانت بیشتر رو میگن سایز بزرگ اونوقت تو به این هیولا میگی جوجه
+نگو که تجربه این سایزی رو نداشتی ( چون کیر بابام رو دیدم که داشت کونش رو میکرد، از کیر من بزرگتر بود )
_نمیگم نداشتم داشتم، ولی دوست دارم تا آخر تو حلقم باشه
+خودت خواستی ها
_میشه تا ته بکنیش تو حلقم ؟
بلند شدم و پایین تخت ایستادم، بهش اشاره کردم که جلوم زانو بزنه، موهاش رو گرفتم و سرش رو جلوی کیرم تنظیم کردم، وقتی شورتم رو پایین آوردم کیرم با شدت خورد تو صورتش، با لحن خیلی شادی یه جون کشداری گفت و کیرم رو تو دستش گرفت، سر کیرم رو تو دهنش گذاشت، آب دهنی که تو دهنش بود سر کیرم رو کامل پوشش داد و یه لایه لزجی رو روش کشید، زبونش رو دور تا دور کیرم چرخوند و بعد تا نصف کیرم و بلعید، مشخص بود که بیشتر این رو به راحتی نمیتونه تحمل کنه، اولش بهش سخت نگرفتم و گذاشتم تا میتونه با بزاق دهنش کیرم رو لزج کنه، کیرم رو از دهنش در آورد و باقی موندهش رو که وارد دهنش نشده بود رو از بغل لیسید، وقتی که کامل همه جای کیرم خیس از آب دهنش شده بود دستم رو تو موهاش کردم و یه مشت ازش رو گرفتم کیرم رو روی لبش تنظیم کردم و یه جا همه رو فرو کردم ولی تا ته نرفته بود تو و حدود ۴ سانتی ازش مونده بود، ولی مشخص بود که به ته دهنش رسیده، چند لحظه نگه داشتم و کیرم رو بیرون کشیدم، وقتی نفس تازه کرد دوباره کیرم رو وارد دهنش کردم، اما اینبار دستام رو پشت سرش گذاشتم و کیرم رو تا توی حلقش فرستادم، طوری که یک ذره هم از کیرم بیرون نبود، چند ثانیه که گذشت چشم هاش قرمز شد و داشت تقلا میکرد که سرش رو جدا کنه، سرش رو که ول کردم چند تا نفس عمیق کشید و خندید
ازش پرسیدم که چطور بود ؟ اونم با یه عالی بود دوباره خیز برداشت سمت کیرم، این بار پشت سرش رو به تشک تخت چسبوندم و پاهام رو از روی شونه هاش رد کردم و سرش رو بین رون های پام قرار دادم کیرم رو روی دهنش نگه داشتم و خودم رو روی تخت خم کردم، با خم شدنم کل کیرم فرو رفت توی دهنش، از اونجایی هم که سرش بین رون پام بود عملا هر تقلایی که میکرد کار به جایی نمیبرد، دستاش روی کونم رو فشار میداد و سعی میکرد خودش رو جدا کنه از روی تخت که بلند شدم، دیدم صورتش پر از اشک شده دستم رو روی صورتش کشیدم و اشک هاش رو پاک کردم و لب هاش رو بوسیدم
+اگه داری اذیت میشی دیگه ادامه ندیم
_نه لطفا، این فوقالعاده پست، میخوام بیشتر انجامش بدم، انقدر که دیگه نای نفس کشیدن نداشته باشم
+باشه پس روی تخت دراز بکش
سرش رو روی لبه تخت تنظیم کردم و روی دهنش فرود اومدم تو این فاصله که داشت خوب پیش میرفت شورتش رو که هنوز تو پاهاش بود رو بالا کشیدم، کیرش از زیر شورت تو دستم بود و تخم هاش مشخص بود، با دست دیگهم یدونه زدم روی تخم هاش، بدجوری به خودش پیچید و دندوناش رو روی کیرم فشار داد، سرش رو بیرون کشیدم خم شدم سمت صورتش و یه سیلی زدم تو صورتش و گفتم دفه دیگه بخوای گاز بگیری سالم نمیزارمت، با اشکی که از گوشه چشمش سرازیر شد حرفم رو تایید کرد، دوباره تو دهنش فرود اومدم اما ایم دفه شروع کردم تو دهنش تلمبه های عمیق زدن، راه نفس کشیدن رو ازش گرفته بودم و دائماً داشتم تلمبه میزدم با هر تلمبه بیشتر به خودش میپیچید و دستش روی سینه هام تقلای بیشتری میکرد که منو کنار بزنه، برام جالب بود که یه آدم میتونه از درد و رنج کشیدن تو سکس لذت ببره و تحریک بشه، کیرش از شدت راست بودن زیاد شورت رو کنار زده بود سرش اومده بود بیرون، سرش رو آزاد کردم و روی تخت صافش کردم و بغلش کردم، چشم های اشک آلودش رو پاک کردم، میشد گفت کاسه خون بود، رگ های گردنش متورم بود و صورتش به قرمزی میزد، خودم خیلی نگران وضعیتش بودم، درسته که خودش خواست ولی منم باید مواظبش باشم و زیاده روی نکنم.
+پدرام خوبی گلم ؟
_نفسش رو جمع کرد و با خنده گفت تا حالا بهتر از این نبودم فوقالعاده بود
+مطمئنی ؟
_آره مهرداد عالی بود
+ولی من هنوز برام قابل درک نیست که تو چطور میتونی از درد کشیدن لذت ببری و تحریک بشی، تمام این مدت که داشتی تقلا میکردی کیرت مثل سنگ بود
بخاطر اینه که از درد کشیدن تو سکس لذت میبرم
وقتی داشت حرف میزد تصویر منصور جلوی چشمم بود که چطور با قدرت تمام تو کون پدرام تلمبه میزد و پدرام از سر لذت آه و ناله میکرد، داشتم به این فکر میکردم که احتمالا منصور هم مثل من آدم خشنی نیست و مثل من به خواست خود پدرام بوده، تصور اینکه منصور رو تو یه سکس عاشقانه ببینم باعث میشد حسابی تحریک بشم،
_کجا داری سیر میکنی ؟
+راستش داشتم به این فکر میکردم که چطور باید بکنمت؟ چون من تا حالا کسی رو نکردم
_خب اینکه فکر کردن نداره تو هر پوزیشن که بخوای من بهت میدم
+خب من نمیدونم به کدوم پوزیشن علاقه دارم، فقط میدونم امروز کاری باهام کردی که فکر کنم اگه یه ساعت هم بکوب تو کونت تلمبه بزنم بازم آبم نیاد
_خب بهتر، اگه تو بکن من باشی من حاضرم به جای یه ساعت ۳ ساعت زیرت کون بدم
به کیر نسبتاً کلفتش دست کشیدم و گفتم امروز حق نداری به این بچه دست بزنی خودش باید کارش رو انجام بده
از بغلش جدا شدم و سمت پاهاش رفتم و شورتش رو از پاهاش در آوردم و کنار بقیه لباسا انداختم، کیرش اندازه نرمالی نداشت که طبیعی باشه حدودا ۱۷ سانت میشد ولی خب برای اون سایز زیادی کلفت بود
+مطمئنی که سایز کیرت نرماله ؟
_راستش رو بخوای کیرم اینقدر نبود، کوچیک تر بود و البته نازکتر، وقتی کار ماساژ و سکس رو شروع کردم، یه سری از مشتری هام ازم میخواستن که بکنمشون، ولی خب سایزم حدودا ۱۴ سانت بود و خوب برای اونا چون سایز بزرگتر میخواستن کافی نبود، به خاطر همین تصمیم گرفتم یه وکیوم بگیرم و ازش استفاده کنم تا سایز رو بزرگتر کنم
+مشخصه که تاثیر هم داشته، ولی من فکر میکردم فقط کون میدی
_من دوطرفه ام مرداد، هم از کردن لذت میبرم هم از دادن، یه سری آدما که اصلا فکرش رو هم نمیکنی میان ازم میخوان که بکنمشون
در همین حین که داشت صحبت میکرد منم از کشوم کرم لوبریکانت و کاندومی که چند روز پیش گرفته بودم رو در آوردم و آماده کردم، کاندوم تاخیری بود ولی چیزی در این مورد بهش نگفتم، کاندوم رو کشیدم روی کیرم، پاهاش رو بالا بردم، خودش پاهاش رو تو دستش نگه داشت، لوب رو روی سوراخش ریختم و با انگشت فاک به تو هدایتش کردم و به سمت دیواره ها چرخوندم، انگشت من برای کونی که روز قبلش کیر منصور چشیده بود کوچیک به نظر میرسید به همین خاطر دونه دونه به تعداد انگشتام اضافه کردم دو تا و سه تا رو راحت جواب داد، ولی صداش روی سه تا انگشت خیلی شهوت ناک بود، انگشت چهارم رو که میخواستم اضافه کنم صدای آهش به جیغ خفیفی تبدیل شد، چون نمیخواستم اذیتش کنم اصراری به وارد کردنش نداشتم، روی کاندومی که روی کیرم بود رو هم مجدد لوب ریختم که روون تر باشه پاهاش رو روی شونه هام گذاشتم و سمت صورتش خم شدم، کونش هم راستا با کیرم قرار گرفته بود، سر کیرم رو روی سوراخش تنظیم کردم و با یه تقه محکم همش رو توش جا دادم، برای اولین ضربه میدونم که زیاده روی کردم ولی برای جواب سوال هایی که ازش داشتم باید بیشترین لذت ممکن رو بهش میدادم، و اونم سکس با کمی چاشنی درد بود، صدای فریادش اتاق رو پر کرد، دستم رو جلوی دهنش گرفتم و تقه های بعدی رو هم با همین روند پیش رفتم، صدای ناله هاش بخاطر دستم کمتر شنیده میشد، سرم رو به سمت گردنش بردم و با زبونم روی گلوش رو لمس میکردم، زبونم رو روی ريشش حرکت دادم و به سمت لبهاش کشیدم، لب بالاش رو توی لبهام گرفتم و زبونم رو وارد دهنش کردم، صدای ناله های از سر دردش به آه های از سر لذت تبدیل شده بود، پس سکس اینطوریه و میتونه انقدر جذاب باشه، حسی که داشتم تجربه میکردم فوقالعاده بود، داشتم کون کسی رو میکردم که کیوت ترین پسر باشگاه بود، موهای موج دار بلندش، چشم و ابروی مشکی رنگش، بدن شیو شده و تمیزش، بدن ورزشی که داشت، همه باهم یه پکیج کامل بود برای اینکه لذتم رو به صد برسونه و از کردنش حس خوشایندی داشته باشم، بعد از کلی تلمبه زدن تو اون پوزیشن پاهاش رو از روی شونه هام برداشتم و به پهلو خمش کردم و خودم پشتش دراز کشیدم و فرو کردم، هر چند این پوزیشن برای دخول عمیق مناسب نبود ولی میتونستم در حین سکس کمی استراحت هم بکنم، دستم روی سینه هاش کشیدم و نیپل هاش رو فشار میدادم، دستم رو از روی شکمش به سمت کیر و بیضهش کشیدم و تخم هاش رو تو مشتم گرفتم، با کمی فشار خودش رو جمع کرد و همین باعث شد که کیرم بیشتر از قبل تو کونش بره، منم که از فرصت سوء استفاده کردم کنار پاش رو نگه داشتم که تکون نخوره و من تو عمیق ترین حالت اون پوزیشن واردش بشم، دستم دیگم که زیر سرش بود رو دور گردنش پیچیدم و به خودم چسبوندمش، سفیدی بدنش آدم رو جذب میکرد که بدنش رو بخوره، پشت گردنش رو که رو بوسیدم و زبونم رو به آرومی روش میکشیدم، لاله گوشش رو با زبونم قلقلک میدادم، بین استخون های کتفش رو بوسیدم و کتف سمت راستش رو تو دهنم عمیق مکیدم، دوست نداشتم ازش ذره ای فاصله بگیرم، هر چی شدیدتر می مکیدم ناله های پدرام هم بیشتر میشد، بعد از چند لحظه که ازش فاصله گرفتم یه کبودی روی کتفش به جا گذاشته بودم، در گوشش گفتم، تلافی کبودی که بالای نافم گذاشتی یه کبودی روی کتفت گذاشتم، فردا هم تو باشگاه حق نداری رکابی بپوشی، با سر حرفم رو تایید کرد و یه چشم گفت. تو همون حالت که تو کونش بودم به شکم درازش کردم و خودم روش قرار گرفتم، و کارم رو ادامه دادم، دستم رو از دور گلوش برداشتم و دو تا از انگشتام رو وارد دهنش کردم، خیلی حرفهای انگشتام رو میخورد و زبونش رو بینشون تکون میداد، بیشتر فرو بردم، سعی کردم به انتهای دهنش برسم ولی داشت به عق زدن میوفتاد، دستم رو در آوردم و دوباره دور گردنش پیچیدم، از تلمبه زدن دست کشیدم ولی کیرم رو توی کونش نگه داشتم، سرم رو به گوشش رسوندم
+یه سوال ازت بپرسم راستش رو میگی ؟
_آره خب
+به منصور و تیرداد هم دادی ؟
_نه چرا یه همچین فکری کردی ؟
کیرم رو تا لبه سوراخش بیرون کشیدم و محکم ترین تقه اون سکس رو وارد کردم و همزمان دستم که دور گردنش بود رو فشار دادم، آخ بلندی گفت با دست هاش میخواست دستم رو از گلوش فاصله بده،
+داری دروغ میگی پوفیوز، خودم دیروز دیدمت که داری با منصور تو اتاقش سکس میکنی، نشون به این نشون که ازت پرسید اون بهتر میکنه تورو یا تیرداد
_گوه خوردم مهرداد تو رو خدا، دارم خفه میشم
+بهم دروغ بگی زندت نمیزارم پدرام
دستم رو کمی آزاد کردم که راه نفس کشیدنش باز بشه
+اونا بهت درخواست سکس دادن یا خودت پیش قدم شدی ؟
_از سکس اول به بعد خودشون درخواست سکس میدادن، منم بخاطر اینکه بوفه رو نگه دارم قبول میکردم
+میگم کی پیش قدم شد
_من خاک بر سر، من بودم، گوه خوردم، نمیدونستم بابات و هر دو پسرش بای هستن
+چطوری ازشون خواستی ؟
_یه قرص تحریک قوای جنسی دارم پودر اونو کردم و تو یه نوشیدنی ریختم، موقعی که کسی تو باشگاه نبود و به صورت جداگانه به هر کدوم دادم، بعد به حدی تحریک میشدن که به هیچی جز ارضا کردن خودشون فکر نمیکردن، وقتی نوشیدنی رو میخوردن، بعد چند دقیقه تاثیرش شروع میشد و با هر دقیقه ای که میگذشت تاثیرش چند برابر میشد، منم تو این فاصله به هوای جمع کردن وسایل باشگاه جلوشون با رکابی شلوارک راه میرفتم و عمدا کونم رو در معرض دید می گذاشتم، بعدش هم که باهم سکس کردیم، بابا و داداشت برام جذاب بودن و فقط میخواستم طعم سکس باهاشون رو بچشم قسم میخورم که بعد از اولین سکسم با اونا خودشون بهم درخواست سکس میدادن
+اون قرص چیه ؟
_تو جیب شلوارم چندتایی دارم اگه بخوای میتونی برشون داری
+اونم به موقعش
دوباره کیرم رو فاصله دادم و با همون شدت قبلی تو کونش فرود اومدم،
+فعلا علل حساب یه چند وقتی حق نداری با منصور و تیرداد سکس کنی فهمیدی،
_آخه
+آخه نداریم توله سگ، میگم حق نداری باهاشون سکس کنی فهمیدی؟
_آره فهمیدم، دیگه باهاشون سکس نمیکنم
+خوبه اگه پسر حرف گوش کنی باشی شاید با تیرداد و منصور صحبت کردم که اون اتاق وسط دو تا سالن رو برای جنده بازی هات جور کنن
_راست میگی ؟
+گفتم اگه حرف گوش کن باشی
_باشه قربونت برم
شروع کردم دوباره تو کونش تلمبه زدن تو کل مدت سکس دیگه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد، ذهنم خیلی درگیر بود، درگیر منصور و تیرداد، فکر کردن بهشون باعث میشد که حس بهتری داشته باشم از اینکه تو این خونه تنها نیستم، حداقلش این بود که منصور و تیرداد به هر دو جنسیت تمایل داشتن و من فقط به جنس موافق. تلمبه هام رو محکم تر و سریع زدم و تو اوج بودم، با فکر به لحظه ارضا شدنم تو خواب هر لحظه داشتم به ارضا شدنم نزدیک تر میشدم، دیگه تحمل نداشتم با یه نفس بلند و یه تقه محکم ارضا شدم، و بی حال روی پدرام دراز بودم، نفس هام روی گردن و گوشش بود،
کنارش دراز کشیدم و تو بغلم کشیدمش، و سرش رو روی سینه هام گذاشتم،
تنها جمله ای که قبل از اینکه خوابم ببره یادمه که گفتم این بود که تو خیلی خوبی، به منصور و تیرداد حق میدم که دست از سرت بر نمیدارن
…
نوشته: Mili_vish
ادامه…