خانوما ساکت 12

پس بسوز بسوز بسوز .. -اگه بسوزم پس آبم چی ;/; -اون یه جاییه که نمیسوزه . اون همیشه اون خاصیت تر بودن خودشو داره . وای که نازو ادایی داشت این میترا خانوم . سوتینشو انداختم یه گوشه ای و آروم آروم لختش کردم . اونم با دستای جادویی و خوشگل خودش در حال در آوردن لباسام بود . اون انگشتای مانیکور زده شو گذاشتم تو دهنم و می لیسیدمشون . همه جاش خوشگل و بلورین بود . سفید مثل یاس . خوشگل تر و خوش پوست تر از دخترش . شاید دختره به باباش رفته بود و بی خود نبود که مامان دنبال خوشگذرونی و هوسبازی بود . حتما مدام در شکار مردای خوش تیپ بود . .یواش یواش لبامو رسوندم به کوسش و قبل از این که اولین لیس زدنها رو رو کوس ناز و خیسش شروع کنم بهش گفتم یادت باشه میترا جون من رحم ندارم اگه بشنوم بازم سر و گوشت می جنبه نه تنها  از کیر خودم محرومت می کنم بلکه زندگی تو رو هم خراب می کنم . من به مینا قول دادم که مشکل روحی اونو حل کنم . -اووووهههههه روان شناس من ! تو هم منو در مان می کنی و هم دخترمو می دونم . پاهاشو به کیرم مالید و گفت من اینو دارم مال بقیه چه به دردم می خوره . -نمی دونم عزیزم . در هر حال اینو الان بهت گفته باشم که یه وقتی از این در که رفتی بیرون همه چی از یادت نره . -مطمئن باش که از یادم نمیره . من یه جورایی دارم عاشقت می شم . -به همین سادگی ;/; یقین دارم که این اسمش عشق نیست . می تونی اسمشو بذاری یه نوع هوس . -هرچی اسمشو بذاری من تو رو می خوام تو رو می خوام . دستشو گذاشت رو سینه ام و منم خودمو رو تخت ولو کردم و اونم اومد رو من قرار گرفت . تا رفتم کوسشو بخورم جهتو عوض کرد و دهنشو انداخت رو کیر من . مثل دیوونه ها در حال ساک زدن اون بود و گاهی هم ساکیدن رو با گاز زدن اشتباه می گرفت ولی من تو ذوقش نمی زدم . . یه جای کار که دیدم کیرم داره می سوزه اونو از دهنش کشیدم بیرون و افتادم رو کوسش . کوس تپل و ورم کرده این خوشگل حشری رو با تمام وجودم می لیسیدم و نمی ذاشتم پاهاشو به این طرف و اون طرف پرت کنه . -هوتن هوتن زودباش کیرتو بده کیرتو بده .. صبرم دیگه تموم شده .. زودباش .. می خواستم تشنه ترش کنم و قدرت خودمو بیشتر به رخش بکشم . گریه اش آورده بودم . مثل دختر بچه ها ناز می کرد و خودشو واسم لوس می کرد . مشتاشو گره می کرد و به کمرم می زد . آخرش دلم واسش سوخت و لبمو از رو کوسش ور داشته و بهش گفتم حواست هست ;/; -آره آره صد دفعه گفتی من حواسم هست . می دونم اگه کوچکترین خطایی کنم از این نعمت محرومم می کنی . ولی تو هم باید حواست باشه که هفته ای حداقل یه بار باید بهم برسی . تو دلم گفتم با کمال میل ولی پیش اون سیاست خودمو حفظ کرده و گفتم اگه دختر خوبی باشی حتما . چیکار کنم واسه این که یک روان شناس و دبیر خوب باشم و به مشکلات همه رسیدگی کنم باید پی همه این چیزا رو به تن خودم بمالم . -یعنی این قدر سکس و عشقبازی با من  واست سخته ;/; تو به زور داری این کارو انجام میدی . حس کردم که دیگه نباید زیادی اونو دلسردش کنه . -کیرشقمو روبروی صورتش گرفته و گفتم اگه دوست داری بفهمی که سختمه یا نه از این بپرس . این داره بهت میگه که منم هوس دارم و دارم باهات حال می کنم -جون من ;/; -جون تو -پس بکن توووووووو … امونش ندادم . طوری کیرمو کردم تو کوسش که زبونش برای دقایقی بسته شد . کمرمو تا اونجایی که می شد می دادم عقب و با فشار می کردم تو کوسش . جیغش رفت آسمون . بالاخره سکوتو شکسته بود . -دردت میاد ;/; کیرمو بیرون بکشم ;/; -نهههههه نههههه جررررررم بده کوسسسسسم با این کیررررررررره که داره حال می کنه . همونیه که یه عمری آرزوشو داشتم و تازه بهش رسیدم . -بازم خوبه که که عاشق و دلخسته این کیر شدی . -هوتن اگه شوهر نداشتم ازت خواستگاری می کردم . جوابت چی بود ;/; -خب من بهت می گفتم آره ولی از کجا می دونی من یه مرد شیطونی نیستم . -صبر کن تو چشات نگاه کنم . در حالی که کیرم تو کوسش بود و تا سر حد جنون داشت بهش کیف می داد با یه خماری خاصی بهم گفت از اون شیطونا هستی چشات داره میگه که به یکی دو تا قانع نیستی -ولی از این به بعد فقط تو رو میخوام و تو رو دارم . -من شما مردا رو می شناسم خیلی خود خواهین -هرچی هستم فقط یادت باشه چی گفتم .. -می دونم هوتن چی گفتی . خیانت نکنم ولی خیانت ببینم . .. این میترا دیگه داشت با این منطق بازیهای خودش اعصابمو خرد می کرد . دو تا پنجه هامو گذاشتم دو طرف پاش اون قسمت بالای رونش و با سرعت بیشتری به گاییدنم ادامه داده ضرباتمو محکم تر به ته کوسش می زدم می خواستم جیغشو بیشتر در بیارم و مثلا تنبیهش کنم که این قدر به من گیرنده . ولی این جوری که معلوم بود اون با این کارام بیشتر داشت حال می کرد . -کونتو جر میدم میترا .. -خیالم نیست . هرکاری می کنی بکن . -شیطون می خوای عصبی ام کنی ;/; -هوتن جون تو که خودت از اول سکس عصبی هستی .. این زن دیگه چه جورش بود . به موقع آروم می شد و به موقع پر جنب و جوش و می دونست چه جوری باهام برخورد کنه و دلمو به دست بیاره . تن و بدن خیلی باحالی داشت … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا