خانوما ساکت 21
–
این بار هم مثل دفعه قبل بوسه گرمی داشتیم بوسه ای که طبق معمول کیرمو زود تر از جاهای دیگه به جنب و جوش وا داشته و آماده به خدمتش کرده بود ولی هنوز واسه قضاوت زود بود . باید این زنو آماده تر و پخته ترش می کردم . -ببینم تو هنوز یاد نگرفتی که با یه لیدی چطور بر خورد جنتلمنانه داشته باشی ;/; –خب خودت چی ;/; خودت فکر نمی کنی که این جوری زیر گوش یه جنتلمن زدن از یک لیدی بعیده ;/; این بار طوری با هوس بغلش زدم که سینه هاش رو سینه ام بگرده -نههههه نههههههه هوتن .. نکن این کارو خوبیت نداره .. -انوشه عزیزم نترس .. اینجا فقط منم و تو . همیشه با یه بوسه شروع میشه . با یه التهابی که آدمو می سوزونه -نهههههه نههههه هوتن . تو مثلا ایمان داری . می ترسم . من می ترسم .. -ترس از چی از این که به حرف دلت گوش بدی ;/; باشه هر چی تو بگی . من نمی خوام به زور تو رو وادار به کاری بکنم . اصلا معلوم نبود داره چیکار می کنه .. مدام می خواست ازم پذیرایی کنه .. دستشو میذاشت جلو صورتش .. تو فکر فرو می رفت و خودشو سرزنش می کرد . منو دیگه گیج کرده بود . نمی دونستم از فیلمشه یا راستی راستی عذاب وجدان گرفته یا این که خیلی هم هوس داره و نمی دونه که با گرما و داغی حشر و شهوت خودش چیکار کنه . وقتی دستشو از رو صورتش بر داشته نگاه بهش انداختم سرشو پایین انداخته بود . یه لحظه که سرشو بالا گرفت و چشام تو چشاش افتاد هم عذاب وجدانو درش دیدم و هم هوس و اشتیاق به ادامه کار رو . باید یه کاری می کردم که غلبه با هوس باشه . -انوشه واسه چی ناراحتی . ما که کاری نکردیم . این یه نیازه . نیازی که اگه نتونی رفعش کنی و خواسته ای که اگه نتونی به خودت جواب بدی اون آزارت میده . -من می تونم این خواسته امو یه جور دیگه ای بر آورده کنم و ..-اما در زندگی تنوع لازمه . این که بدونی جسمت روحت به چه چیزی نیاز داره . ببینم تو می تونی هر روزیه مدل غذل بخوری ;/; می تونی ولی اون لذتی که خوردن غذاهای متنوع به آدم میده فرق می کنه . پس سعی نکن خودتو از واقعیت دور نگه داشته باشی .. یه مشت حرفای الکی و بی سر و تهی تحویل انوشه می دادم که خودمم حالم داشت از این فلسفه بافی خودم بهم می خورد ولی از اونجایی که می دونستم زنا خیلی حساسند و با آهنگ ملایم کلام رام میشن منم خیلی آروم رفتم رو بحث و مغلطه بافی و فکر کنم که تونسته باشم مخشو کار بگیرم . این بار رو کاناپه طوری خودمو بهش نزدیک کردم که حس کردم بخوبی آماده شکار شدنه . اون به روبرو نگاه می کرد و هنوز متاثر بود ولی من خودمو یه پهلو کرده و دستمو طوری دور کمرش حلقه زدم که دستاش دیگه نمی تونست حرکتی داشته باشه که بخواد بذاره زیر گوشم . دیگه این دفعه امونش ندادم .همراه با لبی که رو لبش گذاشتم دستمو هم از زیر بلوزش رسوندم به سینه هاش و خیلی نرم با سینه و سوتینش ور رفتم . چشاشو می بست و باز می کرد و من فقط به چشاش خیره شده بودم تا حرکت بعدی خودمو تنظیم کنم . می دونستم باید چه جوری اونو میخش کنم طوری که اگه خودمم خواستم از جام پاشم و برم اون این اجازه رو به من نده . واسه من زن کم نبود و این که بخوام خودمو یه جورایی ارضا کنم ولی هر گلی یه بوی خاصی داشت و سکس با هر کسی لذت خاصی می داد . گاییدن یه همکار زن .. پس از این که زنها و دخترای مختلفی رو کرده بودم در نوع خودش می تونست جالب باشه . دیگه داشتم از ناز کردناش خسته می شدم ولی باید صبر و تحمل می کردم تا شیرینی سکس من با انوشه ناز و جذابم بیشتر شه . -هوتن ..آهههههه هوتن .. نههههه نهههههه .. هنوزم میگم نه… -ببین عزیزم .. چشات میگن آره .. لبات که همون اول گفتن آره .. نوک سینه هاشو میون دو تا انگشتام می گردوندم و می گفتم اینا هم میگن آره .. گرمای تنت میگه آره و فقط یه جای دیگه مونده که اونو امتحانش نکردم -نهههههه این کارو نکن .. خواهش می کنم . دستمو گذاشتم رو شلوار کشی اون . دستمو پسش می زد و من دوباره همون دستشو می ذاشتم جایی که زیرش اون زمرد در غلاف قرار گرفته قرار داشت . همون گنج پنهانی که باید آزادش می کردم تا واسه دقایقی مال من شه . همون کوسش که می دونستم حالا چقدر داغ داغ و خیس خیسه و هوس کیر منو داره و این جوری داره خودشو بیشتر قانع می کنه تا در اختیار من قرار بگیره .. دستمو بردم بالاتر بالای شلوارش و گذاشتم داخل . دستم رسیده بود به پاهای لختش -بهت میگم این کارو نکن هوتن . نکن .. نکن خواهش می کنم . زشته .. زشته ولی من گوشم به این حرفا بدهکار نبود . رفت مثلا بهتر کنه ..داغ تر کرد . دستشو گذاشت رو شلوار و کوسگاه خودش . طوری که دستش به دستم فشار آورده و تماس بین کوسش و دست من بیشتر می شد . -خوبه انوشه . دستتو همین جور داشته باش و رو شلوارت که بمالی دست منم با فشار کوستو می ماله -آههههه نههههه -آررررره . ببین شورتت همه خیسه . خیس خیسه …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی