خواهرزن جنده
سلام این داستان مال ۱۴۰۰
من سعید هستم ۲۹ ساله از تهران قدم ۱۸۸ وزنم ۸۰ کیلو سایز کیرم ۱۷ سانته ولی کلفت.
دوسال بود ازدواج کردم با دختری به اسم مریم.
مریم هم زیبا بود هم فیس بچه گانه داره سینهها مریم ۷۰ هستند.
من مغازه دارم مریم زنگ زد گفت ادکلن من تمام شده تو مسیر برام بگیر البته بیشتر از هشتا ادکلن داره هیچ ادکلن های منم که خوشبو هستند می دزده چون عاشق ادکلن.
بهم گفت اون ادکلن که برای خودت خریدی من بردمش تمام شده برام بگیر.
خلاصه بگذریم تو مسیر بعد از مغازه رو بستم رفتم درب لوازم آرایشی دوستم که ازش ادکلن میگرفتم.
از ماشین پیاده نشدم تو مغازه رو دیدیم خواهر زنم مینا با یک پسری دوتایی میگن و میخندن معلوم بود که پسره آمده بود براش ادکلن بگیره.
خوب تحت نظر گذاشتم تا ببینم مطمئن بشم .
مینا شوهر داشت پس این کیه باهاشه ؟
صبر کردم تا رفتن دوتایی دست تو دست همدیگه.
از ماشین پیاده شدم رفتم تو مغازه لوازم آرایشی پیش دوستم سلام کردم و احوالپرسی ولی فکرم مشغول بود.
امیر فروشنده گفت نبودی یک دختر و پسر قبل تو اینجا بودن پسره یک ادکلن ۵ میلیونی خرید برای دختره البته دختره هر دفعه یکی رو میاره اینجا حسابی تیغش میزنه.
من چشمام چهارتا شد.
حالا اون نمیدونست این جنده خواهر زن منه البته چقدر خودشو برام میگرفت.
ادکلن خریدم و رفتم خونه دادم به مریم تشکر کرد ولی من تو فکر بودم بهم گفت امشب چته ؟
گفتم هیچی خستم.
رفتم رو تخت دراز کشیدم و فکر میکردم که این فقط تیغ میزنه یا بهشون میده ؟
با خودم گفتم مگه میشه یک نفر تیغ بزنه و نده.
داشتم فکر میکردم که با چه ترفندی برم براش که ترتیبشو بدم.
به امیر پیام دادم هر وقت آمد طرفت یک اطلاعی بده.
امیر گفت چرا ؟
گفتم میخوام ببینم این چقدر زرنگه چه شکلیه.
گفت باشه.
چند روز گذشت امیر پیام داد بیا با یک مردی آمده.
نمیدونستم برم تو مغازه سر مچشو بگیرم یا تعقیبش کنم ؟
گفتم اگر رفتم سر مچشو بگیرم ممکنه مسئلهای بشه بزار تعقیب کنم.
دیدم از مغازه آمدن بیرون منم تو ماشین خودم نشسته بودم امیر پیام داد داداش نیومدی رفتن.
سوار یک پژو پارس سفید شدن و رفتن منم از دور تعقیب کردم رفتن منطقه جنت آباد تو کوچه در ساختمان باز شد رفتن داخل.
منم تو ماشین نشستم تا ببینم کی میان بیرون.
دیدم مینا تنها زد بیرون تعجب کردم ظاهراً مرده نرسوندش آمد سرش پایین از جفت ماشین رد شد متوجه من نشد البته من پشتم رو به ساختمان بود از تو آینه داشتم میدیم.
ماشین روشن کردم رفتم باهاش جفت کردم صداش کردم تا منو دید برق ازش پرید.
گفت سعید تو اینجا چیکار میکنی و آمد سوار شد.
گفتم تو اینجا چیکار میکنی ؟
گفت آمدم خونه دوستم لیلا.
خندیدم و متوجه شد.
گفت چیه کجاش خنده داره ؟
گفتم همون لیلا با پژو پارس که برات لوازم آرایشی و ادکلن خرید ؟
گفت منو تعقیب کردی ؟
گفتم یا اون یکی لیلا که چند روز پیش باز برات ادکلن خرید ؟
ظاهراً شما خانوادگی ادکلن دوست هستید.
گفت چیزی به خواهرم یا به شوهرم بهزاد نگی.
گفتم بستگی به خودت داره.
گفت چی میخوای ؟
گفتم همونی که به همه میدی ؟
گفت به خواهرم خیانت نمیکنم.
گفتم به شوهرت چی به بهزاد هم خیانت نمیکنی ؟
گفت باشه کی و کجا ؟
گفتم همین الان سویت میگیرم.
زنگ زدم چند تا جا طرف های ستارخان از تو برنامه دیوار سویت گرفتم رفتیم آنجا بین راه هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد تا رسیدیم سویت گفتم مسافر هستیم برای دو سه ساعت میخوایم استراحت کنیم بعد بریم شهرمون طرف قبول کرد ولی پول یک روز کامل از ما گرفت یک میلیون بعد رفتیم داخل سویت نگاهی انداختم دوربینی چیزی نباشه دیدم چیزی نیست مینا بی صدا نشسته بود رو مبل بهش گفتم چرا اینجا هستی بیا بریم رو تخت بلند شد آمد منم لباس هامو درآوردم اونم لخت شد با شورت و سوتین چه بدنی داشت مینا قد بلند بود و اندازه سینه هاش ۸۰ بود و بدنش خوب بود.
با شرت و سوتین مشکی چرمی دراز کشید بهش گفتم خواستی بری پیش لیلا خوب از قبل ست کردی خندید گفت قانوش اینه منم شرتم درآوردم رفتم سمتش رفتم تو بقلش شروع کردم باهاش لب گرفتن اونم همکاری کرد همینجوری که لب میگرفتم سوتین زدم بالا سینه هاش افتادن بیرون و شروع کردم به خودن سینه هاش و دستم بردم زیر شرتش کس خیس بود حالا شهوت بود یا به قبلی داده بود نمیدونم شرتش درآوردم گفتم برام بخورش آمد شروع کرد به خوردن کیرم میک میزد کیرم شق شده بود بهش گفتم بخواب اونم خوابید کیرم گذاشتم تو کسش مثل آب خوردن تا آخر رفت توش چندتا تلمبه زدم دیدم حال نمیکنم ساک میزد بهتر بود بهش گفتم از پشت میخوام اولش گفت نه و مقاومت میکرد منم پشتش کردم تف زدم به کیرم البته از کس خودش هم چرب بود گذاشتم تو سوراخش سرش رفت داخل یکم آخ و اوخ کرد خوابیدم روش گرفتمش آروم فشار دادم تا آخر جاش کردم داخل کونش و تلمبه میزدم همش هی میگفت یواش پاره شدم ولی من حالیم نبود و میزدم و چنگ میزدم به سینه هاش همینجوری ده دقیقه تلمبه زدم آبم داشت میومد کیرمو تا آخر فشار دادم داخش آبم ریختم توش بلند شدم از روش بهم گفت کسکش پارم کردی بهش گفتم از بسکی کست گشاد بود حال نداد چیکار کنم گفت تازه از برنامه آمدم گفتم با یکی دوتا برنامه آدم اینجوری گشاد نمیشه رفتم خودمو شستم و آمدم دیدم داره شرتش میپوشه گفتم نه نپوش نگاه کرد گفت چرا گفتم تا دو ساعت دیگه اینجا هستیم من تمام نشده گفت بی جا کردی من نمیتونم گفتم اصلا هنوز میخوام شرتش درآورد گفت بیا زود تمومش کن باید برم خونه تا بهزاد نیومده رفتم رو تخت دراز کشیده گفتم بیا بخورش و شروع کرد به خوردن چون آبم اومد بود طول میکشد تا کیرم بلند بشه ولی چون دومین بار بود نمیدونست که باید نیم ساعت زیر پام بخوابه یکم طول کشید تا کیرم شق شد گفتم مدل داگی شو دولا شد تف زدم به کیرم گذاشتم تو سوراخ کونش این دفعه بهتر بود با دست پهلو هاش گرفتم و تلمبه زدن همینجوری چند دقیقه میزدم از نفس افتادم خودش هم میگفت تمامش کن گفتم بزار آبم بیاد چشم و و صدای آحش درآمد و من میزدم خوابیدم روش تا بیخ کونش تلمبه میزدم آبم داشت میومد پاهام میلرزدیدن آبم اومد بعد از کلی تلبمه زدن و به خودم فشار آمد دوباره ریختمش تو کونش و بی حال جفتش دراز کشیدم خودشم جون نداشت بلند شه چند دقیقه جفت هم دراز کشیدیم بلند شد رفت دستشویی و آمد گفت بریم گفتم بریم منم لباس پوشیدم از سوئیت زدیم بیرون سوار ماشین شدیم حرکت کردیم تو مسیر بهم گفت قرار نیست همیشه بهت بدم چون نقطه ضعفمو داری فقط همین یک بار بود بهش گفتم بی خود کردی هر وقت بهت گفتم میایی.
خندید رسوندمش بعد از اون روز هر کاری کردم که بیارمش باهاش سکس کنم نشد.
این بود قضیه خواهر زن جنده ما
نوشته: سعید