خیانت بده همه هم قبول دارن اما…..
نمیدونم چرا وارد این مسیر شدم:
هیچ وقت حتی فکرشم نمی کردم که روزی خیانت کنم یا با مرد دیگه ای سکس داشته باشم چون در نظرم این کار خیلی زشت و نادرست بود و همیشه نسبت به این مسئله گارد می گرفتم و می گفتم زنهایی که چنین کارهایی می کنن کلا نطفشون مشکل داشته وگرنه چرا باید چنین کاری کنن؟
دو سال از ازدواجم با سعید می گذشت زندگیمون خیلی خوب بود و منم هیچ مشکلی نداشتم برادر شوهرم آرش و همسرش ماهرخ باعث آشنایی من و سعید شدن و حتی بخشی از جهیزیه هم که خانواده ما نتونست فراهم کنه ماهرخ و آرش دادن یه جورایی خیلی بهشون مدیون بودم تا اینکه ماهرخ سرطان گرفت چون ما توی یه شهر کوچیک بودیم ماهرخ برای درمان به خونه پدرش که تهران بود رفت اولش آرش هم باهاش رفت اما چون آرش کارمند بود باید برمیگشت سرکار و ماهرخ تهران موند یک ماهی گذشت منم چند باری خونشون رفتم تا خونه زندگیشونو تمیز کنم و حتی یه غذا برای آرش بپزم اوایل چند بار به خونمون اومد برای غذا اما بعدش دیگه نیومد واسه همین من میرفتم خونشون 3 ماه گذشته بود وضعیت واقعا بد بود ماهرخ اون طرف زجر می کشید و آرش هم اینطرف یه چند بار شاهد عرق خوردن و مست کردن و گریه کردن آرش بودم میگفت مست میکنم یادم بره این شرایط گندو یه بار که رفتم خونشون می خواست عرق بخوره نذاشتم هر کاری کرد نذاستم میترسیدم معتادش بشه شیشه رو گرفتم ببرم بیرون بشکنم که گرفتم منم تقلای زیادی کردم اما خوردم زمین برگشتم روی کمر خوابیدم و با یه دستم عرقو گرفته بودم و با پاهام جلوی آرشو گرفته بودم که پامو گرفت و افتاده بود روم میگفت بدش ندا وگرنه جرت میدم گردنشو گرفتم بهش گفتم اگه مردی جرم بده که دستشو گذاشت لای پام و کوسمو میمالید منم بی هیچ اعتراضی توی چشاش نگاه می کردم گفت یه جوری جرت میدم سعید جرت نداده باشه شلوار و شورتمو کشید پایین و پامو داد بالا و شروع کرد خوردن کوسم
میگفت جانم چه کوس خوشگلیه از کوس ماهرخ کوچیکتره سعید عجب چیزی داشته این کوسو نباید کرد باید روزی 3 بار صبحانه ناهار شام بخوریش که یهویی زن آیفون رو زدن ماهرخ بود و مادرش که می خواستن آرش بره کمکشون کنه و چمدانها رو بیاره بالا آرش رفت پایین و منم خودمو جمع و جور کردم و بطری شراب هم گذاشتم توی کیفم تا ببرم بندازم سطل آشغال اونا اومدن و گفتم ماهرخ جان توی این چند وقت تا اونجایی که در توانم بود خونه رو تمیز نگه داشتم ناهار درست کرده بودم که برای چند روز آرش باشه که همون روز 4 تایی به عنوان ناهار خوردیمش و ماهرخ و مادرش کلی تشکر کردن و منم اومدم خونه
نمیدونم چرا آرش اون حرفو زد و چرا من اون جوابو بهش دادم اما گفتم ولش کن حالادکه ماهرخ اومد و همه چیز درست شد خودش حواسش به آرش هست یه هفته ای موندن و من و سعید هم یه بار با هم رفتیم عیادت ماهرخ اما آرش دیگه اون آرش سابق نبود همه جا با نگاهش دنبالم بود رفتم توی اتاق تا لباسم رو درست کنم که اومد از پشت بهم چسبید گفت جرت میدم مطمئن باش گفتم آرش تو رو خدا الان یکی میاد و ولم کرد و رفت یکی دو هفته گذشت که ماهرخ دوباره حالش بد شد و رفتن تهران نزدیکای ظهر بود که آرش اومد خونمون سعید هم خونه نبود و همیشه 6 عصر به بعد میومد و من تنها بودم تا اومد داخل خونه گفت یا میری اون بطری رو میاری یا بطری خودمو میکنم توی کوست گفتم به خدا انداختمش سطل آشغال گفت پس خودت خواستی و دستمو گرفت بردم توی اتاق خواب و انداختم روی تخت و لخت شد و کیرشو گذاشت دهنم و گفت بخورش تا کوستو جر بدم کم کم راست شد لختم کرد و گفت اینجوری شو به حالت 69 شدیم اون کوس منو می خورد منم کیر اونو بلند شد کیرشو گرفته بود میگفت ببوسش و منم می بوسیدمش که پامو باز کرد و کیرشو کرد توی کوسم گفتم آییی گفت هنوز جرت ندادم مونده تا جر بخوری و شروع کرد توی کوسم تلنبه زدن انقدر حس خوبی داشت که چشامو بسته بودم و لذت میبردم که سیلی محکمی به صورتم زد و گفت جر می خوری؟ داره پاره میشی؟ گفتم آره تو مرد منی تو جرم دادی بازم جرم بده جرم بده آرش اول من ارضا شدم بعد آرش ارضا شد و آبشو ریخت توی کوسم.
گفت حالا برو بطری منو بیار گفتم بطری دیگه خبری نیست گفت پس کوست باید جای بطریو بگیره منم سکوت کردم و چیزی نگفتم، لباس پوشیدیم و اومدیم توی هال نشستیم و ماهواره روشن کردم و زدم تا آهنگ پخش کنه که اومد نشست کنارم و بغلم کرد نشوندم روی پاش و ازم لب می گرفت گفتم توی این یه هفته سکس نداشتی با ماهرخ؟ گفت نه، دلم براش سوخت گفتم پس سکس امروز بهت حال داد؟
گفت خیلی تا کی می تونم کوستو جر بدم؟ سکوت کردم اونم سوالشو دو بار دیگه تکرار کرد منم باز سکوت کردم که موهامو توی دستش گرفته بود و در گوشم سوالشو تکرار می کرد که گفتم تا هر وقت که بخوای آرشم گفت پس تو هم دوست داشتی؟ گفتم خیلی لذت بخش ترین کیری بود که توی کوسم جاش داده بودم گفت لذت بخش ترم میشه از اون روز سکس های زیادی با آرش داشتم تا اینکه یک سال بعد ماهرخ فوت کرد یه سالی از فوت ماهرخ میگذشت که به آرش پیشنهاد دادم با خواهر کوچیکم مینا ازدواج کنه گفت بشرطی که جر دادن کوس تو همچنان ادامه داشته باشه گفتم نترس اون تا ابد ادامه داره و آرش با خواهرم مینا ازدواج کرد حتی خودم شب عروسی پشت در اتاق حجلشون نشستم بعد که آرش اومد بیرون گفت مثله کوس خودت بود کوچولو و خوشگل چه حالی میده از الان دو تا کوس کوچولو خوشگلو میکنم راست میگفت تا دو سال بعد از ازدواجشون منو آرش با هم سکس داشتیم تا اینکه گیر داده بود که بیا با خواهرت با هم بکنمتون چه اشکالی داره؟
هر چی گفت قبول نکردم تا اینکه شروع کرد به آبروریزی دراوردن و مینا فهمید که منو آرش با هم سکس داریم و می خواست طلاق بگیره که بهش قول دادم که دیگه با آرش کاری ندارم بعد از چند ماه آرش بهش گفته بود باید بیای سه تایی سکس کنیم که مینا گفته بود به شرطی که هرچی داریو بنامم کنی بعدش هر چی تو بگی، آرش هم همه چیو به نامش کرده بود اما من قبول نکردم که چنین کاری کنم و گفتم که باردارم و می خوام زندگیمو کنم این کارو کردم تا آرش ول کنه و برن دنبال زندگیشون آرش بعدش بهم داد گفت من همه چیزو به مینا دادم تا به تو برسم گفتم تو منو داشتی خودت خواسته بیجا داشتی گفت حاضری بازم ماله من باشی و دو تایی سکس داشته باشیم؟ گفتم از اولشم من عاشق سکس دو نفره با تو بودم خودت خرابش کردی گفت قبول تا ابد سکس دوتایی گفتم اینو هستم الان 12 سال از اون ماجرا میگذره و هنوزم با آرش سکس دارم.
در نهایت به یه چیزی رسیدم کسی که میگه خیانت بده و صد تا حرف دیگه درست میگه اما مطمئن باشید خودش تا حالا طعمشو نچشیده وگرنه خودش از همه زنهای خیانت کار بدتره بخوام اعتراف کنم دیگران شاید فقط یکی دو بار خیانت کرده باشن اما من چندین ساله هر وقت که بخوام با آرش سکس می کنم حتی زمانی که حامله بودم و حتی الان که یه پسر 4 ساله دارم.
این کوسی که لای پای زنهاست خیلی حساسه طعم کیر مردا خیلی خوب یادش میمونه و وقتی طعم کیری رو بچشه و لذت ببره دیگه ول کنش نیست حالا اسمش هر چی میخواد باشه خیانت یا هرچیز دیگه اون می خوادش کوسم کیر آرشو میخواد حتی اگر دوباره خواهرمم بفهمه بازم نمیتونم ازش بگذرم.
حرف منو زنهایی که خیانت کردن میفهمن وگرنه الان باقی زنها و همه مردها میخوان فقط فحش بدن…
مهم نیست، مهم اینه که تا الان لذتهای زیادیو با آرش و سعید تجربه کردم درسته دوتا برادر هستن اما بین سکس آرش با من و سعید با من زمین تا آسمون فرق هست و انصافا آرش لذت بخش تره اما سعید هم خوبه ازش راضیم اما هنوز می خواد تا به پای آرش توی سکس کردن برسه در واقع سعید عاشق خیلی خوبیه و آرش سکس کننده خیلی خوبی و هر دوشونو خیلی دوست دارم. کاش میشد یه زن دوتا شوهر داشته باشه آرش و سعید بهترینن برای من.
به امید روزی که هر زن بتونه دو تا شوهر داشته باشه ♀️ ♀️ ♀️ ♀️
نوشته: ندا