دادن اجباری
سلام دوستان
این داستانی که براتون مینویسم مربوط به اولین سکس تریسام منه. من با یه پسری دوست بودم به اسم عارف که خیلی دوستش داشتم و بخاطر علاقه زیادم بهش راضی شدم تو سن ۲۷ سالگی از جلو باهاش سکس کنم. از هیکلم بگم سینه هام ۹۰ و کونم گرد و تپلم. یه شب عارف بهم زنگ زد گفت خونه ی رفیقمم و مست کردم بیا پیشم منم که شرایط نداشتم شب برم جایی بمونم بهش گفتم نمیتونم بیام گفت باشه صبح بیا گفتم پس دوستت چی اون که خونست به شوخی گفت من تو رو میکنم اونم منو میکنه منم خندیدم گفتم مسخره جدی باش اونم گفت جدی گفتم و خندید منم گفتم مسته یه چیزی میگه واسه خودش خلاصه قرار شد ۷ صبح برم پیشش. خیلی حشری بودم و صبح پاشدم حسابی شیو کردمو یه نیم تنه مشکی با یه لگ سبز پوشیدم و البته یه ست لوازم bdsm که یه قلاده و دستبند و نقاب و شلاق بود هم با خودم بردم چون من و عارف عاشق سکس خشنیم. خلاصه رفتم خونه ی دوست عارف دیدم دوستش که اسمش امین بود خوابه روی کاناپه عارفم یه سفره پهن کرده بود وسط پذیرایی و بساط مشروبش به راه بود هرچی گفت بخور من نخوردم چون از مشروب کلا بدم میاد هرچی اصرارش کردم دیگه نخوره گوش نداد با اینکه اونقدر مست بود که تلو تلو میخورد و چشاش به زور باز میشد. بعد از اینکه سفره رو به زور جم کردم دیدم عارف داره رفیقشو بیدار میکنه منم از خجالت داشتم میمردم چون با لباس لختی جلوی دوستش بودم دوستشم خیلی عادی و صمیمی برخورد کرد تا خجالت من بره ولی یهو همونجور که امین جلومون نشسته بود عارف گفت کیرمو دربیار بخور من داشتم آب میشدم رفیقشم متوجه شد رفت تو اشپزخونه تا من یه کم اوکی شم من سختم بود واقعا تا حالا تجربه نداشتم جلوی کسی سکس کنم چه برسه که بخوام یکیم بیاد وارد سکسمون شه. عارف کیرشو دراورد و به زور وادارم کرد براش ساک بزنم منم پشتم به اشپزخونه بود و مجبور شدم خم شم ساک بزنم واسش یهو حس کرد امین پشت سرمه دیدم عارف تو گوشم گفت بهت دست بزنه؟ منم یهو داغ کردم گفتم باشه ولی حس بدی داشتم یه حس خیانت و عذاب وجدان چون عارف حساس بود روم همیشه. امین شروع کرد از روی لگم بوس کردن کونم و مالیدن کصم دیگه بدجور داغ کردم امین از پشت دستشو برد زیر نیم تنم و شروع کرد مالوندن سینه هام منم که روی سینه هام حساسم دیونه شدم با حرص ساک میزدم واسه عارف که امین اروم لگمو دراورد و از روی شرت داشتم کصمو میمالوند یهو عارف بلندم کرد خوابوندم روی کاناپه و تو چشمام نگاه کرد وقتی چشاشو دیدم و دیدم داره با جدیت نگام میکنه گفتم وای نکنه همش داشت امتحانم میکردو الان بام تموم میکنه تو اوج لذت همش حس خیانت داشتم اما دیدم عارف دستشو برد زیر شرتم انگشتشو کرد تو کصمو اروم اروم جلو عقب میکرد امینم سینه هامو از تاپم دراورد و دوتایی شروع کرد خوردن سینه هام دیگه رو ابرا بودم حسابی خیس کردم و نالم بلند شد امین همش تو گوشم حرف میزد که باعث میشد حشری تر بشم کلا مشخص بود توی سکس حرفه ایه هی میگفت حال میکنی؟ منم میگفتم اره اما همش نگام به عارف بود بعد دوتاشون لخت شدن واای کیر امین عالی بود دراز ولی نه اونقد کلفت و خیلی تمییز بود اما کیر عارف کوتاه تر بود و چون خیلی مست بود همش شل بود کیرش و نمیتونست درست سیخ بشه. عارف گفت برم ستم رو بیارم منم رفتم تو اتاق نقابمو زدم دستامو بستمو قلادمو گذاشتم و اومدم بیرون عارف چون اولین بار بود ستمو میدید خیلی حشری شد نشوندم بینشون و شروع کردم واسه هر دوش ساک زدن عارفم هی کیر امینو از دهنم درمیاورد کیر خودشو میکرد تو دهنم و شلاق میزد رو کونم ولی نه زیاد محکم بعد خوابوندم کیرشو کرد تو کصم امینم اومد سینه هامو میخورد و ازم لب میگرفت و بهم لذت میداد اما عارف سریع ابش اومد بعد عارف بلند شد رفت توس تراس سیگار بکشه از توی تراسم نگاهمون میکرد امین کصمو گذاشت لبه مبل و شروع کرد تند تند تلمبه زدن اخ با اینکه کیرش دراز بود و چون اوایل اوپن شدنم بود و یه کم درد داشتم اما بلد بود چجور بکنتم کمرشم سفت بود هرچی تلمبه میزد ابش نمیومد عارفم اومد داخل و نگامون میکرد فقط منم نگام به عارف بود هم لذت میبردم هم خجالت میکشیدم ازش بعد اومد قلادمو کشید تا کیرشو ساک بزنم امینم اروم تر میکردمو سینه هامو میخورد بعد عارف کیرشو کرد تو کصم و تلمبه میزد امین بیچاره هم مجبور شد دوباره به من لذت بده همش حواسش به من بود تا اذیت نشم بعد عارف دوباره سریع ابش اومد و بیحال افتاد رو زمین امینم که خیالش راحت شد عارف دیگه نمیاد سمتم کیرشو کرد تو کصمو تند تند میکردم هرچی ناله میکردمو با دستام میخواستم بفرستمش عقب ول نمیکرد تا ته میکرد تو کصم منم دستام بسته بود نمیتونستم کاری کنم اما همزمان لذتم میبردم دیگه انقدر تند تند تلمبه زد تا ابش بعد از دو ساعت سکسمون اومد و همشو پاشید روی شکمم. بعد با خجالت رفتم دستشویی خودمو شستم و لباس پوشیدم و رفتم خونه بعد از اون خیلی حس عذاب وجدان داشتم ولی عارف بازم گفت بیا بریم خونه امینینا اما من با تندی بش گفتم نمیخوام و نرفتم و بعد از اونم عارف باهام دیگه سرد شد منم که تحمل سردیشو نداشتم باش کات کردم.
نوشته: س.د