دختری که بلاخره کون پسر رو کرد

سلام(((:
یکی از فانتزیای من همیشه کردن پسر بود و خیلی اوقات سرکوبش کردم و بهش فکر نمیکردم اما بالاخره فرصتش جور شد… بزارید براتون تعریف کنم(جریان واقعی)
یکی از پسرای همکلاسیم(دانشگاه) از ساب بودنش خبر داشتم چون منم سوییچم‌و راجب این چیزا با هم صحبت کرده بودیم من فقط بهش گفته بودم ک منم مثل خودش باتم… اسمش مثلا آ عه. آ یکم ازم بلندتر بود اما بدن لاغری داشت و یکمی سبزه بود موهای کوتاه و اخلاقای بامزه ای داشت. روز تولدش اول همین ماه( مرداد) من و بقیه همکلاسیا دعوت شدیم خونه ش و ازاونجایی که من خوابگاهیم(و قاعدتا تابستون خوابگاه ندارم) و یه شهر دیگه م (با شهر دانشگاهم یه ساعت اختلاف دارم) باید میموندم خونشون یا نصفه شب برمیگشتم پس با خانوادم حرف زدم و اجازه گرفتم که بمونم شبو… بهترین تصمیم((: تولد که تموم‌ شد حدود دوازده و نیم یک همه رفتن خونه هاشون و من و خودش موندیم مستتتتت و پاره. نمیدونم چیشد موقع جمع کردن ظرفها و مرتب کردن خونه یهو بحثامون رفت سمت سکس و این جور تمایلات و من دلمو زدم ب دریا یجورایی و بهش گفتم اگه دوست داره میتونم براش انجام بدم(((: بله جدی جدیییی این حرفو زدم((((((((: اونم جوابمو نداد. گذشت رفتیم تو اتاقش که بخوابیم روشو برگردوند از من و لخت شد که شلوارک بپوشه یکم تردید کردممم اما خب اون میدونست که من تو اتاقم و با این حال کونشو بمن نشون داد پس یعنی موافقه؟؟ رفتم ایستادم پشتش و از لای پاش تخماشو گرفتم دستم خواست تکون تکون بخوره که فشارشون دادم بین انگشتام که گفت اخ اخ باشه باشه. تو دلم قند آب میکنند حس میکردم فانتزیام بهتر از اون چیزی که توی ذهنم بوده هم داره اجرا میشه… دستمو گذاشتم رو کمرش و خمش کردم پایین و دستشو گرفت به قفسه داخل کمد. این که چهرشو نمی دیدم خجالت رو کمتر کرده بود. داخل روناشو گرفتم پاهاشو از هم فاصله دادم و به اون کیر کوچیک و دو تا زنگوله ایی که حالا ولشون کرده بودم نگاه کردم. خیلی ویوی جذابی بود… اروم جوری ک دردش نگیره نوک شومبولشو گرفتم و از پشت اوردمش بالا لای تخماش که حس کص داشتن بهش دست بده و یکی از دستامو محکم همین شکلی روش گذاشتم که حالتش تغییر نکنه. چون دستام خیلی گرمه معمولا حس کردم داره شومبول کوچولوش زیر دستم بزرگ میشه منم با فشار بیشتری چسبوندمش به تخماش که فکر راست شدن به کله ش نزنه… من که دیلدو ندارم خب هیچوقت! ولییییی با ی نگاه اینور اونور شونه یه موهاشو دیدم تو قفسه کمد بهش گفتم بم بدش و سرشو بالا نیاره اونم مثل یه ساب خوب حرفمو گوش کرد. با دست از ادم ازش شونه رو گرفتم دستش کوتاه بود ولی کلفت بود یکم تف زدم بش و با ته دسته سوراخ کونشو ناز میکردم
کم کم نفساش داشت سنگین تر میشد و وول میخورد بین دستام که خیلی ترن انم کرده بود. شروع کردم یکمشو دادن توش و با آه و ناله ی اولش و نازی که داشت خیس خیس شده بودم گفت بیشترش کن منم خواستم اذیتش کنم و خیلی یهویی دو سه سانت دیگه فشار دادم توش اونم از دردش پرید و ایستاد یهویی مجبور شدم شومبولشو ول کنم و دوباره کمرشو خم کنم
این سری یکم تف اضافش کردم تا همونجا ک رفته بود ولی نکشیدمش بیرون میخواستم سوراخ تنگش عادت کنه و بعد اروم اروممم بیشتر بردمش تو و بعد چن ثانیه کامل میتونستم جلو عقبش کنم و ب صدای سکسیش گوش بدم(((: دست چپمو بردم پایین و همینجوری که داشتم جلو عقب میکردم دسته رو اروم اروم ب تخماش ضربه میزنم… حتی نذاشت چند ثانیه بگذره از شروع ضربه زدنا و سریع آبش اومد رو شلوارش ک درآورده بود(((((: بعد از اون تا صبح لخت بغلش کردم و زانومو لای پام گذاشته بودم زیر تخماش(: بهشت لنتی، بهشت. صب ساعت ۷ پاشدم با سردرد بد و اسنپ گرفتم تا ترمینال و رفتم خونه وقتی خواب بود چون می ترسیدم باهاش سوبر حرف بزنم
امااا ساعت ۱۱ اینطوریا یه پیام تشکر برام فرستاده بود و این که جبران میکنه!!(: همین

نوشته: مری

دکمه بازگشت به بالا