دختر عمه‌ی مرموز

سلام
من نیما هستم داستانم برمیگرده به چند سال پیش که مجرد بودم و دختر عمم که اسمش مینا هست اونم مجرد بود.
مینا بچه طلاق بود و عمم بعد از طلاق ازدواج کرد و مینا چون از پدرش خوشش نمیومد همیشه خونه ما بود .
مینا لباسهای تنگ و چسبان می پوشید بدنی لاغر وپوستی جذاب داشت من هم اوایل عاشقش شده بودم تا اینکه یه تابستون مثل همیشه اومد خونه ما بمونه ،روزها ساعت خاصی می رفت بیرون و ظهر میومد خونه منم کنجکاو شدم ببینم کجا می‌ره ،یک روز طبق معمول که بیرون رفت تعقیبش کردم که متاسفانه متوجه شدم دوست پسر داره بعد از اون دیگه عشقم جاش رو به شهوت داد و دنبال راهی بودم تا باهاش سکس کنم اما اون نمی خواست کسی از آشنایان از دوست پسر داشتنش چیزی بدونن چون ما خانواده مذهبی بودیم ،خلاصه خیلی روی مخم بود تا اینکه تصمیم گرفتم توی عمل انجام شده قرارش بدم،یک شب که همه خوابیدند بیدار شدم و یواشکی رفتم سراغش دیدم کاملاً خوابه آروم دکمه های لباسش روباز کردم با صحنه‌ای رویایی روبرو شدم بدنی سفید با سینه های سفت حدود ۷۰ شهوت چشام رو کور کرده بود آروم آروم شروع کردم به مالیدن سینه هاش البته بگم کمی خوابش سنگیه گرمای سینه های سکسیش دیونم میکرد دل رو به دریا زدم رفتم آروم شروع کردم به خوردن سینه های خوش فرمش که یهو بیدار شد تا خواست صداش دربیاد جلوی دهنش رو گرفتم و گفتم من می‌دونم دوست پسر داری و ازت فیلم گرفتم اگه نمیخای آبروت بره صدا نده که با تکون دادن سر متوجه شدم آروم گرفته بعد بهش گفتم نمیخام به زور باهات سکس کنم ولی نمی تونم بیخیالت بشم اگه بذاری امشب باهات سکس کنم دیگه سراغت نمیام دیدم فقط نگام می کنه و حرفی نمی زنه فهمیدم قبول کرده لباسش رو در آوردم خودم هم لخت شدم و رفتم تو بغلش شروع کردم به خوردن سینه ها و گردنش که دیدم داره لذت میبره بعد رفتم سراغ کصش یه کص سفید بی مو شروع کردم به خوردن متوجه شدم تا الان از جلو نداده حسابی حشریش کردم بعد به پشت چرخوندمش یه کون سفید و ژله ای داشت روغن رو رفتم آوردم چربش کردم آروم گذاشتم دم سوراخ سفیدش و آروم آروم شروع کردم به تلمبه زدن کم کم تمام کیرم رو توش کردم وقتی دیدم دردش نیومد و راحت رفت توش فهمیدم از پشت می‌داده دیگه تند تند تلمبه میزدم کونش از بس که نرم و گرم بود زودم آبم اومد همشو خالی کردم توی کونش بعد دوباره شروع کردم به خوردن سینه ها و کصش تا اونم ارضا شد منم بوسیدمش و رفتم حموم .
امیدوارم جذاب بوده براتون

نوشته: نیما

دکمه بازگشت به بالا