دختر همسایمون رو بردم باغ
سلام به همه دوستان اسم من شهاب هست ۲۷ سالمه و میخوام براتون خاطره خودم با دختر همسایمون رو براتون تعریف کنم. ما توی تهران زندگی میکنیم یه شهرک هست مثل اکباتان البته ما تو اکباتان زندگی نمیکنیم اینو برای این گفتم یه تصویر کلی از محل زندگیمون بیاد دستتون اونجا به صورت محوطه ای هست من توی شرکت کار میکنم از ۸ صبح میریم تا ساعت ۸ غروب بعد کار هم وایمیستم تو محوطه با بچه ها صحبت یا میریم اینور اونور قهوه خونه عرق خوری سیگار و از این چیزا که خودت خوب میدونید یه شب که با بچه واستاده بودیم چشمم خورد به یه دختره که تازه آمده بودن اونجا و از اونجا شد رفتم تو کارش تا مخشو بزنم و تو محرم تونستم باهاش رل بزنم اسمش آیدا بود ۱۹ سالش ناخن کاری میکرد چشمای درشت قهوه ای موهای نیمه رنگ کرده بلوند دماغ عمل کرده سربالا لبای ژل زده قد کوتاه نزدیک ۱۵۳ تپل سینه های ۷۰ و کون بزرگ دختری که بیشتر وقتی لباسای باز نیم یا تنه میپوشید و حتی باهام میومد سوار ماشین میشد با رفیقای میومد که بریم بشنیم با ما عرق و سیگار بخوره بکشه اما همیشه حواسش بود که پیش ما زیاد عرق نخوره که مست کنه و هوشیاریش از دست بده که ما باهاش سکس کنیم باهام بیرون میومد همه جا باهم میرفتیم با هم خیلی راحت بودیم اما درمورد مسائل سکس اینا هیچوقت بهم راه نمیداد حتی با اینکه دوست دخترم بود منم یروز بهش گفتم آیدا پنجشنبه میام دنبال خودمون دوتایی بریم باغ رفیقم که تو کرج هست مال دوستم بود در اصل یه باغ ویلا بود استخر هم داشت اویل تیر ماه هم بود و هوا برای شنا و آب تنی عالی بود من قبل اینکه برم دنبال آیدا از قبل رفته بودم همه وسایل رو تهیه کرده بودم از تنقلات جوجه بگیر تا قلیون عرق و ذغال حتی یه ۲ بسته کاندوم هم از قبل خریده بودم و تو جیب شلوارم جاساز کرده بودم من هم این کار هارو چهارشنبه شب انجام دادم که دیگه فردا قرار بود بریم چیزی یادم نره یا کم و کسر نباشه فردا ساعت ۱۰ به آیدا یه زنگ زدم گفتم بیا بیرون محوطه من تو ماشین منتظرم آیدا هم مثل همیشه بدون شال با یه عینک مانتو جلو باز و یه نیم تنه زیرش که نافش هم مشخص بود با یه شلوار لی تا بالای قوزکش یه کتونی سفید با یه جوراب مچی سفید امد سوار ماشین شد سلام چطوری عشقم چطوری چه خبر از این چیزا به هم گفتیم راه افتادیم تا برسیم با هم کلی تا اونجا صحبت کردیم بعد آیدا گفت شهاب عرق قلیون رو که یادت نرفته گفتم مگه میشه یادم بره بگذریم رسیدم دم در باغ منم کلید انداختم درو باز کردم ماشین رو انداختم داخل درو بستم با آیدا وسایل رو بردیم داخل ویلا آیدا تا دید استخر داره گفت شهاب نگفته بودی استخر هم داره گفتم شرمنده یادم رفته بود بگم آیدا رفت نشست کنار استخر کتونی جوراباش رو از پاش درآوردم پاهاش کرد تو استخر و خودش هم نشست لبه استخر گفتم لباس آوردی برای استخر گفت نه نگفته بودی که استخر هم داره منم گفتم لباس اضافه میخوای چیکار همونطور با لباس بپر تو آب گفت نه بعد من یدفعه مثل بمب پردیم تو آب و آب پاشید رو آیدا گفت خیسم کردی وحشی من گفتم اع نه بابا کجا خیس شدی بعد با دستم شروع کردم روش آب پاشیدن اونم فقط میگفت نکن گوشیم میسوزه بعد اینکه خیسش کردم گفتم الان تازه خیس شدی گفت اینطوری گوشی و عینک افتابیش رو درآورد گذاشت کنار بعد پرید تو آب و من هی سعی میکردم تو آب خودم رو بهش بمالم سریع میفهمید و خودش هی ازم دور میکرد فاصله بهم میداد بعد یه ۱ و ۲ ساعتی شنا امدیم بیرون که وسایل جوجه رو آماده کنم سرتون رو درد نیارم بعد خوردن نهار و یه چرت کوتاه شد غروب منو آیدا رفتیم که بشینیم پای عرق و قلیون اول قلیون رو آمده کردیم من یه نیم ساعت کشیدم بعد دادم آیدا بعد شروع کردم پیک ریختن هم برای خودم هم آیدا به سلامتی هم میزدیم من تا چهارتا پیک اول رو باهاش میخوردم اما از پیک های پنجم به بعد تا آیدا پیکش رو بره بالا من سریع به بهونه اینکه دارم میخوره میخرتمش تو باغ پشت سرم طوری که آیدا نفهمه دارم ادعای خوردن در میارم همینجوری پیک میخوردم آیدا هم همینجوری پا به پای من میخورد قلیون میکشید تا دیدم هم سردرد گرفت هم کامل مست مست شد و دیگه تو حال خودش نبود ترسیدم الان یا غش کنه یا اتفاق بدتری یا سنکوپ کنه اما اتفاقی نیفتاد و فقط مست شد اونم به طوری که اصلا حالش دست خودش نبود و داشت هذیون میگفت منم زیربغلش رو گرفتم بردمش داخل و یه بالشت گذاشتم تا یکم دراز بکشه دیدم تا سرشو گذاشت رو بالش خوابید به طوری که اگه بمب هم کنارش منفجر میکنی واکنشی نشون نمیداد منم اول یکم بهش دست مست زدم ببینم واکنشی نشون میده دیدم چون انقباض ک انبساط شدن شش که داشت نفس میکشید حرکت دیگه ای نمیکنه دیدم موقعیت عالیه و نقشم گرفت منم شروع کردم به در آوردن مانتو شلوارش یکی یکی از تنش درآوردم بعد نوبت رسید به سوتینش اول کل بدنش رو از ساق پاش بوس کردم امد بالا تا گردنش بعد سینه های سایز ۷۰ گرفتم تو دستم شروع کردم تا تونستم مالیدن خوردن و میک زدن طوری میخوردمشون که آه و ناله آیدا هم تو همون حالت در آمده بود یه سینه شو میخوردم اون یکی رو میمالیدم یا برعکس بعد رفتم سراغ شرتش. شرتش رو کشیدم و از پاش درآوردم بعد لای پاهاش باز کردم رفتم بین پاهاش و شروع کردم تا تونستن لیس زدن میک زدن زبون کشیدن زبون تو انداختن طوری شدید کص آیدا رو میخوردم که خودش هم به ناله افتاده بود بعد چند دیقه خوردن دیدم خودش هم کصش داره خیس میشه و حشری شده دست کردم از تو جیب شلوارم کاندوم هارو آوردن یکیش رو گذاشتم زمین اون یکی رو کشیدم سر کیرم خودمم قبل اینکه کاندوم رو بکشم سر کیرم کامل لخت شدم بعد اینکه لخت شدم کاندوم رو کشیدم رو کیرم و آماده شدم رفتم دوباره سمت آیدا و پاهاش با دستام دادم بالا با یه دستم پاهاش نگه داشته بودم بعد کیرم تف زدم به کص آیدا هم همینطور البته کمی هم از قبل خیس بود خواستم اول سر کیرم هل داخل گفتم شاید پرده داشته باشه وقتی سر کیرم گذاشتم دیدم رفت تو آنچنان هم تنگ بود و بعدش کیرم کردم داخل درسته پرده نداشت اما همچنان لازم تنگ بود اما نه خیلی همون لحظه فهمیدن بله خانوم قبله داده بوده که نمیخواسته به من بده الان که زیرمه داره میده شروع کردم تلمبه زدن خودم هم خم شدم روش در حالی که بخاطر مستی خواب بود شروع کردم به خوردن لبا و سینه هاش یجا لبش میخوردم یجا سینه هاش بعد چند دیقه آبم امد ریختم تو کاندوم بعد کاندوم رو درآوردم با دستمال کیرم تمیز کردم کاندوم بعدی رو کشیدم روش بعد دوباره شروع کردم به خوردن لبا سینه های آیدا داره دوباره کیرم بلند شد بعد برشگردوندم به صورت داگی کردمش کمرش رو خوابوندم کونش رو آوردم بالا اول شروع کردم لپای کون سوراخ کونش کصش خوردن میک زدن لیس زدن زبون تو انداختن چک زدن به لپای کونش بعد دوباره کیرم تف زدم کردم تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن تلمبه میزدم همینجوری چپ و راست بود که چک میزدم رو لپای کونش به قدری چک میزدم که صدای تلمبه زدنام چک زدن به لپای کونش کل ویلا رو پر کرده بود بعد چند دیقه دوباره آبم امد پاشدم سریع کاندوم دومی رو هم درآوردم خودم با دستمال پاک کردم کاندوم هارو انداختم تو ته مشمبا طوری که متوجه نشه سریع لباسام پوشیدم لباسای آیدا رو هم تنش کردم طوری که انگار اتفاقی نیافته بود صبح که بیدار شد دید نون کره مربا گرفتم گفت من چرا اونجا خوابیدم گفتم دیشب از شدت مستی پا شدی رفتی داخل همونجا گرفتی خوابیدی گفت تو کجا خوابیدی منم گفتم همونجا کنار استخر خوابم برد گفتم من صبح رفتم دوش گرفتم تو هم برو دوش بگیر بهتر شی بعد صبحونه رفت دوش بگیره منم تلفنم زنگ خورد باید می رفتیم برای همین بعد اینکه آیدا از حموم اومد بیرون خودش خشک کرد لباساش پوشید راه افتادیم سمت خونه آیدا رو گذاشتم خونه خودم هم رفتم ببینم دوستام چیکارم دارن اون روز گذشت و من و آیدا وقتی دیدم نمیتونم باهاش رابطه برقرار کنم کات کردیم ۲ ماه بعدش با کسی دیگه ای رل زدم و الان با اون تو رابطه ام خب این بود از داستان من امیدوارم خوشتون اومده باشه خداحافظ
نوشته: شهاب