دختر همسایه ی خوشگل سکسی
سلام
من میلادم
۳۴ سالمه و این داستان مال چند ماه پیشه.
من متولد ۶۹ هستم یه خواهر و برادر بزرگتر خودم و یه خواهرم کوچکتر خودم متولد اسفند ۷۳ دارم .
محله قبلی که زندگی میکردیم یه همسایه داشتیم که اونا هم ۳تا بچه بودن ۲پسر بزرگ و ۱دختر کوچیک.
دختر کوچیک خانوادشون اسمش نازنین بود و متولد مهرماه ۷۴ بود همبازی و همکلاسی خواهرم بود خیلی زیاد خونمون رفت و آمد داشت و دروغ نگم با اینکه بچه بودیم ولی چون خیلی خوشگل بود و شبیه بازیگرای هندی بود هم من خیلی از اون خوشم میومد هم اون از من.
آخه یه علت دیگشم این بود که جفتمون متولد ۱۱ مهر بودیم.
یعنی دقیقاً ۵سال از من کوچکتر بود.
از همون بچگی توپر و خوش هیکل بود موهای لخت مشکی بلند با چشمای درشت گاوی داشت و شبیه پرینکا چوپرا بود.
با اینکه بچه بودیم اما هر موقع تو خونمون یه جا تنها گیرش میآوردم بغلش میکردم و همدیگرو میبوسیدیم از رو شلوار کس و کونشو میمالیدم آخه واقعاً همدیگه رو دوست داشتیم یه چند باریم خواهر کوچیکم مچمونو گرفته بود ولی چون من بزرگتر بودم به رو خودش نمیآورد.
نازیم همیشه تو مدرسه بش میگفت که من عاشق میلادم اما جفتمون بچه بودیمو . . .
تا سال ۸۷ که میخواستم برم دانشگاه منزل ما تو اون منطقه بود و این جریان برقرار بود تا اینکه من ۴ سال و نیم داخل یه شهر دیگه دانشگاه بودم و بعدشم مستقیم ۱سال و نیم رفتم خدمت و دیگه از اونا خبری نداشتیم تک و توک سالی چندبار گاهی هنوز با خواهرم زنگی یا پیامکی سراغ همو میگرفتن.
خواهر کوچیکم ۹۵ ازدواج کرد و منم سال ۹۶ بود که با دوست دخترم که تو دانشگاه با هم دوست شده بودیم ازدواج کردم و یه بچهام که الان سه سالشه دارم.
برج ۱۰ بود که رفتم ماشینم را بیمه کنم که یه دفتر جدید بیمه دیدم منم چون دیدم فرقی نمیکنه رفتم اونجا و مدارکمو تحویل دادم که بیمه جدیدمو انجام بدم دیدم منشی اون دفتر بیمه یه دختر فوق العاده خوشگل با یه چهره تقریباً آشنایی داره خیلی آشنا بود اما روم نمیشد بهش بگم تا اینکه مدارکمو که بهش دادم ازم پرسید آقا میلاد حال مینا چطوره.
وای خدای من نازی بود.
بزنم به تخته فوق العاده شده بود اگه تو بچگی شبیه پرینکا چوپرا بود الان به چشم من از اونم خوشگلتر شده بود.
شروع به حال و احوالپرسی کردیم و یه چند دقیقهای با هم گرم گرفتیم بعدم پررویی کردم و شمارشو گرفتم.
پرسیدم متاهلین یا نه که گفت نه کی حوصله ازدواجو داره بعد پرسید شما چطور گفتم دیگه بالاخره ما فریب خوردیم دیگه.
از دفتر که زدم بیرون همون ظهر بهش پیام دادم نازی خانم یاد بچگی بخیر ای کاش هنوز دختر همسایمون بودی.
دیدم سریع جواب پیامو داد و خلاصه بعد چند بار پیام بازی بهش گفتم ظهر وقت داری ببینمت و وقتی اوکی داد دعوتش کردم یه کافه رستوران که اونجا با هم ناهار بخوریم.
ظهر وقتی اومد رفتیم اونجا و بعد از خوردن ناهار کلی با هم گپ و گفت کردیم بعدم پررویی میکردمو هی خودمو میچسبوندم بهش اونمم گفت خانومت بفهمه ناراحت میشه ها گفتم ای بابا اگه تو هنوز دخترم همسایمون بودی که من زدواج نمیکردم.
واسه آخر هفته باش قرار گذاشتم باز بریم بیرون و ۱مشروبی باهم بخوریم اونم قبول کرد و دیگه رفتیم آخر هفته ه شد خانم بچههامو گذاشتم خونه مادر خانمم اینا و کلید خونه دوستمم گرفته بودم اعتهای حدوداً ۷ بعد از ظهر بود که رفتم دنبالش و با هم رفتیم خونه دوستم.
تا رسیدیم اونجا شال و مانتوشو که درآورد نشستیم دور مبل رو تا تونستیم ودکا خوردیم دروغم نگم دم نمیاومد هر دوتامون مست شیم ن راحتتر میتونستم به این بهونه بغلش کنم و سکس کنیم.
تقریباً پیک پنجم بود که گفت وای من دیگه بسمه یه نخ سیگار روشن کرد و فت میخوام یکم ملو شم منم دیگه همپاش یه سیگار روشن کردم و با همدیگه رفتیم تو تراس سیگارمون که تموم شد مست مست شده بود.
اومد بیاد داخل که انقدر سنگین بود که دستشو گذاشت رو گردنم که بتونه درست راه بره منم از خدا خواسته دستمو انداختم پشت پهلوشو همینطور آوردمشو گذاشتمش روی مبل بدون معطلی صورتمو آوردم جلو و گذاشتم رو لباش اونم نه نگفت و لبامون تو همدیگه گره خورد وای فوق العاده بود کلی زبان هامون توهم تاب میخورد و همو سفت بغل کرده بودیم.
تاپشو درآوردم و اون ممه های خوشگلش که توی سوتین پلنگی گذاشته بود رو درآوردم حدوداً سایزشون ۷۵ ۸۰ بود اما عالی بود نوک صورتی رو به بالا
داشتم ممه میخوردم که دستمو بردم تو شلوار و شورتش
وای دوتامون داشتیم دیوونه میشدیم خوابوندمشو شلوارشو درآوردم اونم نه نمیگفت.
شورتش مثل همون سوتینش ست پلنگی بود وای عالی بود به معنای واقعی کس تو پر صورتی
تازه شیوش کرده بود و بالای خط کسش یه مثلثی با پشماش مدل درآورده بود شروع کردم به خوردنشون و آروم با انگشتام میمالیدم بهش.
بعد چند دقیقه که حسابی حشر شده بود منم شلوارمو درآوردم و کیرمو گذاشتم دم کسش یواش کردم داخل خیلی خوب و گرم بود تا اومدم پایینتر سفت بغلم کرد و پاشو قفل کرد دورم.
منم تو همون حالم شروع کردم یواش یواش بزنم آخه دروغ نگم وقتی مستم تو سکس راحتم و آبم دیرتر میاد تقریباً یه ۵ دقیقهای تو همین حالت تلمبه میزدم و لب و گردنشو میخوردم که یهو دیدم شروع کرد نفس نفس بزنه و سفت بغلم کنه و ارضا بشه بعدم گفت یه چند دقیقه میلاد جان نکن همینجور بغلم کن و سفت بگیرم بعد که آرومتر شد بلند شدم و اونم به حالت داگی خوابید و قنبل کردو لاکوسش کامل باز شد منم دیگه بدون معطلی کیرمو گذاشتم داخلشو شروع کردم عقب جلو کردن یه چند دقیقه که کردم چون خیلی بالا بودم استپ میکردم اون موقع نازی خودش عقب جلو میکرد دیگه آبم داشت میومد که از تو کسش درآوردم و همشو ریختم روی باسن و کمرش وای خیلی خوب بود از اون موقع به بعد هم دو سه باری با هم قرار داشتیم.
نوشته: میلاد