ددی و ملانی یک لیتل گرل واقعی (۲)

…قسمت قبل

(اکانت قبلیم پرید ادامه داستانامو با این پروفایل میزارم ) slash110

اون شب بعد از خوردن شام واسه این که بیشتر خوش بگذرونیمو باهام راحت تر بشه . بهش گفتم کل لباس هایی که آورده و من براش خریدمو بپوشه برام فشن شو اجرا کنه . رفتم روی مبل نشستم موزیک پلی کردم ملانی هم رفت تو اتاق دونه دونه لباساشو می پوشید لباس که نه کاستوما و شورت سوتین هارو . میومد جلوم راه میرفتم عشوه میومد دوباره برمیگشت ست بعدی رو میپوشید. بدن ظریفش تو اون لباسا واقعا جذاب میشد یک اسکینی واقعی بود. هر بار ک میومد کلی ازش تعریف میکردمو ذوق میکرد کس تپلش زیر چند تا از شورتا واقعا دیدنی بود .دوباره حشری شده بودم نیم ساعتی کارمون طول کشید . یک ست ک اون اوایل رابطمون از اینستا دیده بودمو براش سفارش داده بودم انتخاب کردم . یه لباس نازک که روی سینش با طرح سر گربه خالی بود با یه شورت ک پشتش عکس پنجه گربه داشت . شاید خیلیا دیده باشن . شب سفت بغلم کرده بود ازم خواست براش قصه بخونم یه قصه از زمان بچگی خودم که یاد و بود و براش گفتمو خوابیدم . صبح بعد از صبحانه درباره سکس باهم حرف زدیم و علاقه هامو بهش گفتم که مستر هستم و علاقه به سکس خشن دارم . تو هر حرفاش متوجه شدم که اونم گرایش اسلیو داره از درد کشیدن موقع سکس لذت میبره .خیالم راحت شده بود چون تا اون روز متوجه این موضوع نشده بودمو هر وقت حرف تنبیه یا شلاق میزدم ازم میخاست که اینطوری باهاش صحبت نکنم .
بهش گفتم تا وقتی پردشو بزنم میخوام باهاش سکس از پشت داشته باشم . خیلی راحت موافقت کرد ولی گفتم شنیدم خیلی درد داره قبلش روان کننده بزنم . ظهر رفتیم متل قو یک عروسک که خیلی وقت بود ازم خواسته بود و اونجا دیده بودم براش گرفتم از خوشحالی نمیدونست چیکار کنه با این که خیلی گرون بود ولی ارزشش رو داشت . بعد ناهار از یک داروخونه روان کننده و بی حسی گرفتم و برگشتیم خونه. و ملانی بیشتر از قبل تحت کنترلم بود عروسک رو سفت بغل کرده بود عین یک بچه کوچیک که براش چیزی میخری.
بهش اجازه داده بودم هر وقت رفتیم حموم تو شورتش جیش کنه .لباساشو بیرون حموم در اوردم فقط یه شورت لامبادا صورتی پاپیون دار پاش بود . وقتی داشتم گرمو سرد ابو تنظیم میکردم . دیدم صدام میگه بابایی یه کار بد کردم تورو خدا دعوام نکن. برگشتم دیدم سرشو گرفته پایین انگشتشو گاز میگیره و از لای شورتش داره شره میکنه رو پاش .بغلش کردمو گفتم خودم بهت اجاره دادم . شورتشو در اوردم شستمش گذاشتم کنار .
بردمش زیر آب بدنشو صابون مالیدم از پشت چسبیدم بهش و شروع کردم دستمالی کردن بدنش کفیش .گوششو میخورمو سینه و کصشو میمالیدم . دوباره حشری شده بود و صداش توی حموم می پیچید .کیرم که شق شده بود لای کونش گذاشته بودم و بهش فشار میدادم .سینه های کوچیکش از توی دستم سر می خورد مرقب بودم کف توی کصش نره که بسوزه .اینو یادم رفته بود بگم ازش خواسته بودم بعد از پریودش موهای کصشو نزنه تا وقتی میاد پیشم من براش بزنم اونم به من گفته بود که همین کارو بکنم یدونه تیغ صورتی همون مدل که گفته بودو از قبل خریده بودم برداشتم نشوندمش روی توالت فرنگی بهش گفتم پاهاشو بده بالا و باز کنه . کصش که حسابی کفی شده بود شروع کردم تیغ زدن کهکاهی با دستم لای پاشو دست میکشیدم تا حشرش نخوابه و با اون یکی دستم موهای کصشو میزدم بیشتر از لذت جنسی که میبرد لذت کاری بود که به عنوان یک ددی براش میکردم . کارم که تموم شد دوش ابو برداشتمو گرفتم رو کصش تا کامل تمیز بشه .فشار آب با دستمالی های من دیونش کرده بود سعی میکردم تو اوج لذت رهاش کنم تا ارضا نشه و تا لحظه اخر تشنه نگهش میداشتم . توی همون حالت کصشو خوردم براش همین ک روی زبونم اب کصشو حس کردم بلندش کردمو دوباره بردمش زیر دوش .صابونو برداشتم تا خودمو بشورم گفت بابایی خودم میخوام . بدنمو صابون زد بهش گفتم کیرمو حسابی بشوره دستاشو کفی کرد به نوبت از خایه هام تا نوک کیرم دست میکشید . پرسید بابایی اجاره میدی منم موهاتو بزنم تیغ بهش دادم جلوم زانو زد با یه دست گرفت تو دستش با اون یکی دست موهامو تیغ میزد تموم که شد اب گرفتمو . گفتم کیر ددی رو بخور تا آبش بیاد همینطور ک رو زانو نشسته بود کرد تو دهنش میخواستم ارضا بشم ولی هنوز خوب یاد نداشت هرچی میخوره تحریکم نمیکرد . گفتم دستاتو بگیر دورش وقتی میخوری باهاش بازی کن نمیتونست دو تا کارو باهم همزمان انجام بده عصبیم کرده بود چند تا حالت تنبیه طوری که دردش نگیره زدم تو گوششو دستشو گرفتم بلندش کردم . میخواستم هر طور شده ارضا بشم خمش کردمو گفتم کونشو باز کنه نشستم از پشت کصو کونشو لیسیدم تا حشری ترش کنم کیرمو لای پاش میمالیدم ولی نمیخواستم اینطوری ارضا بشم . قرار بود ابمو بخوره . وقتی هر دو حشری شدیم دوباره نشوندمش رو زمین گفتم ساک بزنه و بهش گفتم تا ابم نیاد حق نداره بره بیرون . اونم شروع کرد ساک زدن . گفتم زبونشو در بیاره با کیر میزدم رو زبونش بعد فشار میدادم تو حلقش گفتم دستاشو پشتش بگیره و جلو نیاره چشماش قرمز شده بود و نگام میکرد با دیدنش حشرم بیشتر شد داشت ابم میومد که بهش گفتم با دست برام بمالونه و سوراخشو بگیره بین لباش تا ابم نپره ته حلقش اول چند تا مک محکم زد و بعد اون کاری ک گفته بودمو انجام شده داشتم ارضا میشدم که بهش گفتم ابم داره میاد مراقب باش از دهنت بیرون نریزه . چندتا آه بلند کشیدم و آبم ذره ذره میریخت توی دهنش ملانی ام با لباش میمکید تو دهنش هونطور که یادش داده بودم با دست چند بار کیرمو از ته به جلو کشید تا اب توش کامل خالی بشه . بهش لبخند زدم گفتم آفرین بیبی بالاخره تونستی . انتظار داشتم آبم توش دهنش باشه . ک یهو باز کرد و دیدم همشو قورت داده .واقعا صحنه لذت بخشی بود امیدوارم قسمت همتون بشه . گفت همه آب باباییمو خوردم . یکم شور بود یه کمم شیرین . بلندش کردم دوباره زیر دوش ازش لب گرفتمو با حوله خشکش کردم . موهاشو سشوار کشیدم به خاطر جیش کردنش گفتم باید پوشکت کنم . خوابوندمش روی تخت یدونه پوشک فانتزی که به بدبختی پیدا کرده بودمو براش بستم . شیشه شیرشو پر کردم و مثل بچه ها با تون پوشک پاش مشغول شیر خوردن شد . همینطور که شیر میخورد و با نوک سینش بازی میکردم گفتم امشب بابایی میخواد از پشت بکنتت یکمم مث اون حرفایی که قبلا زدیم میخواد خشن بشه.
گفت درد کشیدن با تورو دوس دارم هر کاری دلت میخواد باهام بکن . قرار شد شب لباس چرمیاشو با دستبند پابندش (توی تاپیکام نمونش هست) که به سلیقه من درست کرده بود و بپوشه تا حس مستر اسلیومون بیشتر بشه . فقط ازم خواست توپی دهنیشو نبندم که بتونه اه و ناله کنه و من بشنوم .
یکم استراحت کردیم تقریبا دو ساعت توی حموم انرژیمون گرفته شده بود قبلش هم کلی تو مغازه ها و خیابون دور زده بودیم . منم که تو نصف روز دوبار ارضا شده بودم احساس ضعف میکردم .عصر هرچی دم دستم میرسید ریختم تو میکسر یه معجون غلیظ درست کردمو خوردم . ملانی هم روی مبل باب اسفنجی میدیدو به دایرکت های پیجش جواب میداد . بگذریم ک مامانشم ده بار زنگ میزد که امارشو بگیره چون بهش گفته بود میره خونه دوستش یکی دو روز بمونه .
هوا که تقریبا تاریک شد گفتم بیبی بدو برو اون لباس خوشکلتو بپوش . پوشکشو در آورده از توی حال کون لخت دوید رفت سمت اتاق .
از تو اتاق با لحن بچگونه گفت :
+بابایی وقتی گفتم چشاتو ببند تا نگفتم باز نکنیا
_باشه بیبی
+تقلب نکنیا
_باشه توله من زود بپوش که دلم طاقت نداره دیگه
+بابایی چشماتو ببند دارم میام بیرون هر وقت گفتم باز کن
_بچه دیوونم کردی
+خه هنوز جلو آینه کار دارم (داشت رژ میزد و تل گوش گربه ایشو میزد )
_ن بسته ام چشامو دستامم جلوشه
+ا ز لای انگشتات نبینی
_بچه میخورمتا
+حالا باز کن

واقعا جذاب شده هارنسو گارترشو پوشیده بود . با یه ست مشکی که پشت شورتش یه بند باریک داشتو لای کونش رفته بود . درست همون چیزی که ازش خواسته بودم . لباشو رژ قرمز تیره با یه تل طرح گوش گربه ای .
همیشه میگفت لذت میبرم وقتی اینطوری سکسی بهم نگاه میکنی .
میگفت دوست دارم اسیرت بشم منو به بند بکشی صاحب من .
الان کامل توی بند بود یک هارنس چرم با زنجیر یه گارتر که دور روناش بند شده بود و بند روی کونش طوری بود که بتونم بهش اسپنک بزنم . همونی که خواسته بودم ازش .
دستبند و پابند شم توی دستش گرفته بود تا براش ببندم

ادامه دارد …

نوشته: slash110

دکمه بازگشت به بالا