دو نبش، دو ترکه (۳ و پایانی)

…قسمت قبل

خودم1:
بعد از رفتن سوسن من که دوش گرفتم برگشتم رفتم سراغ دوربین‌ها گفتم بزار چک کنم ببینم چه خبره روزها ما نیستیم شبها کی میاد کی میره.زدم رو حافظه DVR گفتم ببینم امشب چه خبره همینجور با سرعت بالا دوربین رو چک میکردم دیدم دم در امشب زری زبل با امید اینا برنگشته سریع میاد تو سالن و دوربین بعدی همون ساعت رو چک کردم دیدم وقتی که من توی اتاقم با سوسن برنامه داشتم آروم از بغل کاناپه داره فیلم میگیره.خیلی عصبانی شدم چاقو میزدی خونم در نمی‌آمد.گفتم لعنتی از من آتو میگیری خیلی زود هم رفت بیرون و زنگ زد یک پرایدی اومد دنبالش.سوسن شام آورد خوردم و اصلا به جونم ننشست.داشتم همینجور فک میکردم اون همه مدت که سکس داشتم باز هم نمیدونم چی بهم داده بود که کیرم نمی خوابید.سوسن گفت دمت گرم هنوزم شقه.ماشالله چه کیری داری.گفتم سوسن جان بی‌زحمت برو به کارت برس یک‌کم کار دارم حال و حوصله ندارم باشه بعدا از خجالتت در میام.با خودم فک کردم چیکار کنم این فیلم رو از چنگ زری در بیارم.گفتم تا پخشش نکرده یا کاری دستم نداده باید گیرش بندازم.زنگ زدم بهش برنداشت دوباره زدم باز هم برنداشت.دیگه نزدم گفتم باید راه دیگه پیدا کنم‌.رفتم توالت برگشتنی دیدم گوشیم زنگ میخوره.زری بود برداشتم گفتم کجایی تو چرا گوشی رو برنمیداری. گفت انتظار داری با اون کارت گوشی بردارم تو منو خرابم کردی کلی خجالت کشیدم.من از تو خیلی تعریف کردم.اونوقت تو آبروی منو بردی مث سگ منو انداختی بیرون.گفتم ناراحت نشو پاشو بیا اینجا تنهام سردرد شدید دارم.چی بهم دادی سرم درد میکنه و کیرم شق مونده.خندید گفت باشه صبح.گفتم اگه نیای ازت دلگیر میشم.گفت آخه با چی بیام گفتم نمیدونم فقط بیا.گفت باشه. قطع کردم و منتظر شدم تا بیاد.نیمساعت کشید تا اومد خیلی ازش عصبانی بودم بزور خودمو کنترل میکردم.از دوربین دیدم رسید پیاده شد همون پرایده بود.زنگ زد در رو زدم اومد تو تا رسید گفت کجا موندی پس سکته نکنی.گفتم بیا توی اتاق خواب اومد تو سریع لباسای بیرونش رو در آورد و یک بوس بهم داد.رفت تو آشپزخونه گفت به به چه بوی غذایی پیچیده بی معرفت بدون ما خوردی.گفتم بهم نچسبید فقط هدفم سیر شدن بود.تا رفت من کیفش رو باز کردم گوشیش رو در آوردم. انداختم زیر پایه تخت چند بار بالا پایین پریدم خورد و خاکشیر شد داشت میومد توی اتاق برداشتم خوب شکوندمش. وقتی رسید یک ته دیگ تو دستش داشت می‌خورد.گفت صدای چیه وقتی رسیدی گوشیش خرد شده.گفت چیکار کردی مگه دیوونه شدی.گفتم آره دیوونه شدم چنان زدم توی دهنش که نصف ته دیگ موند گلوش می خواست خفه شه.از موهاش گرفتم کشوندمش بردمش پای مانیتور گفتم جنده دوزاری برای۵۰۰تومن کیر محمود سیاه رو لیس میزدی.من از خیابونا جمع ات کردم.پولدار شدی زمین دار شدی مست شدی.جنده از من فیلم میگیری آتو میگیری پاره ات میکنم.گفت گوه خوردم غلط کردم بخدا موهام کنده شد.کشتی منو نیگاه لبهام خون اومد.دندونم فک کنم شکست.گفتم الان که انداختم جلوی سگه معلومت میشه.خیلی از سگ می‌ترسه.گفتم عشقم عزیزم معذرت میخوام خیلی ازت دلخور شدم خیلی پیش اونا خجالت کشیدم.من دوماهه دارم بخاطر تو روی مخ اونا کار میکنم.اونوقت تو با من اینجوری کردی من فقط میخواستم بترسونمت یک‌کم دق دلمو خالی کنم.گفتم منو بگو که میخاستم با خودم ببرمت ترکیه عشق و حال.نگو مار تو آستین خودم پرورش میدم.گفت تو رو خدا موهامو ول کن گردنم شکست گناه دارم تو که مهربون بودی.خب اشتباه کردم توهم که گوشیمو شکستی.گفتم از کجا بدونم فیلم پخش نکردی گفت بخدا فقط به رویا گفتم مدرک گیر آوردم که حال مرتضي رو بگیرم ولی براش نفرستادم.ولش کردم گفتم این پرایده کیه دنبال کونت راه انداختی هر وقت زنگ میزنی سریع میاد‌.مگه نگفتم تا وقتی با منی آخورت پره نمیخام با کس دیگه باشی.گفت بخدا داداشمه.گفتم چی تو که گفتی بی کس میرزایی گفت تهران بود ورشکست کرده برگشته اینجا.میخاستم بیارمش پیشت ببریش سر کار گفتی راننده نیسان دائمی میخای.گفتم میدونه سرپا سرپا کوس میدی زیر خواب منی.گفت بهش گفتم صیغه تو شدم.چرا بهم بی احترامی میکنی.دیگه دوستم نداری مگه چی شده.ببخش دیگه.اگه من دوستت نداشتم اینوقت شب دوباره این همه راه میومدم مگه.گفتی سر درد دارم رفتم داروخانه برات قرص گرفتم قربونت بشم ببخش دیگه منو.رفتم نشستم روی تخت خودم واقعا سردرد گرفتم از خودم و کارام بدم اومد.بابام چون عصبی بود بهمون زور میگفت وبعضی وقتا مادرم رو کتک میزد.مادرم بهم گفته هيچ وقت دست رو زنت بلند نکن.خدا قهرش میگیره زنها مث چینی زود می‌شکنند وهرچی هم که بند بزنی باز هم جاش روی دلشون میمونه.یاد حرف مادرم افتادم گفتم لعنتی چرا منو مجبور کردی که روت دست بلند کنم.چندماهه من با تو هستم و تو هرچی خواستی نخواستی برات گرفتم حتی مادرم میدونه که صیغه ات نکردم ولی میگه چون باهاش سرگرمی و خوشی مورد نداره.اونوقت تو فک مدرک جمع کردنی و خراب کردن من پیش رویا و امید کونی هستی.از

فردا برو پیش همونا ببینم برات چکار می‌کنند.اومد روی تخت پیشم‌.گفت بی‌رحم نگاه کن موهامو خودت بهم پول دادی ۲ملیون تا رنگ و مش کنم حالا کندیشون.گوشی فدای سرت اما دهنم رو نیگاه لبم شکاف خورده‌.اومد پیشم نشست سرش رو گذاشت روی شونه ام گریه کرد.گفت من میدونم تو هیچ وقت با من ازدواج نمیکنی چون سابقه منو میدونی اما من هم بهت کم خوبی نکردم. همه چی بهت یاد دادم. آقا ساختمت.معلمت بودم.من لیسانس پرستاری دارم ولی بخاطر اشتباه گذشته ام گرفتار زندگی کثیف شدم ولی تو این چند وقته فهمیدم مرد داشتن چقدر خوبه الانم منو ببخش بزار تا صبح باشم بعد میرم دنبال کارم…گفتم بگیر همینجا پیشم بخواب.پتو رو کشیدم روی خودم اونم بدون پتو بود گفت بغلم نمیکنی سردمه.گفتم برو صورتت خونیه بشور بیا بخواب…چند دقیقه بود رفته بود دیدم نمیاد.رفتم دنبالش دیدم توی روشویی سرویس جلوی آینه داشت گریه میکرد.دستش رو گرفتم گفتم لامصب چرا اینکارا رو میکنی.گفت اشکال نداره حقم بود کتکم زدی ولی اینقدر که وقتی منو انداختی بیرون خجالت کشیدم دلم شکست حد و مرز نداره.گفتم آخه ندیدی جنده هفت خط کون شوهر بدبختش رو دم کیر داده پاره کرده تازه میگه دلم خنک شد انتقام گرفتم.اینا کی هستن دیگه.تازه ازون موقع همش بهم بد میاد همش فک میکنم کیرم آلوده است تو کون مرتیکه کردم رفتم بشورم دورش پر خون بود.گفت اونا خودشون میدونن برن به درک بیا بغلم کن میخوام بغلم کنی منو ببری از کون بکنی دردم بیاد.گفتم جان تو که بهم کون میدادی میگفتی بمیرم هم اینو توی خودم جا نمیدم.گفت امشب میخوام جبران کنم.بغلش کردم بردمش توی رختخواب پتو خیلی گرم و نرم بود لخت لخت شدیم تا نگاه به کیرم کرد گفت لامصب خیلی ترسناکه اما امشب شکستش میدم.ولی مرتضي این زنه کارگره رو چقدر از ته دل میگاییدیش‌.ازون موقع کوسم خیسه.گفتم تو گفتی مخای بهم کون بدی چی شد پشیمون شدی.گفت نه بهت میدم ولی قول بدی بعدش بکنی کوسم دلش کیر میخاد.از وقتی کیرت میره توی کوسم دیگه هیچ کیری به دلم نیست‌بخدا دیگه بغیر تو چندماهه نزاشتم کسی بهم دست بزنه.من از ته دل عاشقتم.گفتم عاشق که معشوقش رو خراب نمیکنه ازش مدرک جمع نمیکنه.گفت بخدا فیلم گرفتم اما نمیخاستم که برات دردسر بسازم.گفتم دیوونه فک نکردی اگه فیلم بیفته دست رویا اونوقت یک زن شوهر دار رو بامن اونم زن کارگرم بعد چقدر ازم اخاذی میکنه.گفت راست میگی وای وای چقدر من اوسکلم.گفت ولش کن بزار خوش باشیم.مرتضی اون ژل روان کننده رویا اینجا ها افتاد کجاست گفتم نمدونم بگرد ببین کجاست رفت پایین گشت دید پا خورده زیر تخته.برداشت گفت بزنش توی سوراخ کونم وروی کیرت.بیین من نمیگم کون ندادم زیادم دادم اما به همچین کیری ندادم هم کلفته هم دراز اولا که عجله نمیکنی دوما اصلا حتی تا نصفه هم نمیکنی آروم آروم بکن و کوچولو بکن.گفتم تو هم که قانون اساسی مینویسی تا کون بدی خندید گفت همینه که هست.یارو یه عمره کونیه پاره اش کردی مرد هم بود اونوقت از من چی انتظار داری.کدوم زن اینو تحمل میکنه.گفتم چی میگی امشب این سوسن اینو تا بیخ می‌کرد توی کونش کیف هم می‌کرد.گفت نه چطوری اون یک وجبی ریزه میزه اینو تو خودش جا داده. گفتم نبودی ببینی حرفه اي کوس و کون میده وحشتناک.گفت لعنت بهش دلم میخواست خودم اولین کون دختر رو بهت بدم.گفتم عشقم اشکال نداره تو همیشه برام تکی حتی اگه زن هم بگیرم مزه لب و دهنت و کوس تو هیچ وقت از یادم نمیره تو اولین نفر بودی…گفت آره یادت میاد نمیدونستی باید کجا بذارم اشتباه میخواست توی سوراخ آبگاه کوسم بزاری…گفتم بیا حرف رو عوض نکن.ژل مالیدم کونش توی سوراخش مالیدم آروم انگشت انگشت کار کردم قشنگ دوتا انگشت کلفتم تا بیخ توی کونش بود وناله می‌کرد گفتم عزیزم داگی شو گفت میترسم مرتضي تو رو خدا جرم ندی ها مهربون باش تا کونم کیر زد نشه.گفتم نترس دیگه. کلافه شدم.دنبه کرد ولی کمر و کونش رو سفت گرفته بود اومدم کنار گفتم بزار بخوابم ناراحتم نکن تو کون بده نیستی.گفت نه بخدا میدم.تو دراز بکش خودم بیام روت آروم آروم بکنم داخل.گفتم باشه.بیا.دراز کشیدم دوباره همه جا ژل زد اومد روش نشست سرش رو داد توی کون.گفت وای دارم نصف میشم لامصب ترک میندازه استخون لگنم رو وای مامان.تو همین حین های خودش رو آروم بالا پایین می‌کرد شاید ۳سانت بیشتر نمی‌کرد توی خودش.از کمرش گرفتم توی چشای خمارش نگاه کردم یک آن زورم رو زیاد کردم محکم کیرو کوبیدم توی کونش اونم کشیدم پایین دوبله شد زور کیرم تا ته نشست روش عین هندوانه رسیده قاچ خورد.روی کیر بیهوش شد اول فک کردم بازی در میاره یک آن دیدم وای غش کرده بیهوش بیهوشه دلم هری ریخت پایین.از ترس داشتم میمردم.عین مرده ها شده بود.دستاش لمس بود هرچی سیلی زدم بیدار نشد بغلش کردم بوسیدمش از ترس گریه ام گرفته بود.تنها فکری که به سرم زد سریع زنگ زدم رویا اون پرستار بود.چندبار زنگ زدم تا برداشت گفت چیه آقای مهمون نواز گفتم رویا

جون پاشو بیا اینجا فک کنم بدبخت شدم.گفت چی شده گفتم زری غش کرده به هوش نمیاد گفت.مگه زری پیش تویه گفتم آره تنها بودم بهش زنگ زدم اومد همون بلایی که سر امید اومد به سرش اومد.گفت وای چکار کردی دیوونه اون هیولا تو جلو بزور جا میشه تو چرا میکنی عقب.گفتم بخدا امشب اولین بار که من از پشت با کسی نزدیکی میکنم دوبار هم اینجور شد.گفت پس نا واردی که اینجور میشه.باشه الان میام امید بدبخت که بی حال افتاده یک گوشه تازه سرمش تموم شده.باش تا بیام یک کم آروم دست و پاهاش رو ماساژ بده نترس الان میام.تا رویا بیاد رفتم یک‌کم آبمیوه توش شکر ریختم آوردم از گوشه لبش آروم دادم بهش دیدم لباش تکون خورد.چشماش باز شد.اولین بار بود که از باز شدن چشمای کسی خوشحال میشدم.بوسیدمش گفتم پاشو دیگه دلم ترکید دیدم اصلا حال نداره دستش رو گرفتم بوسیدم گفتم زری جون پاشو دیگه.نمیتونست حرف بزنه.زنگ و زدن سریع پاشدم دیدم رویاست در و زدم اومد تو گفتم بدو لعنتی‌.گفت ماشین بیرونه چکار کنم گفتم به درک هر چی شد با من.بیا بیدار شده اما لال شده گفت وای اون فشارش افتاده درد زده به مغزش.سکته نکرده باشه خوبه.رفتیم تو دیدم چشاش باز شده تا رویا رو دید زد زیر گریه زبونش خوب باز نمیشد‌.سریع سرم رو باز کرد و دوتا آمپول توی سرم زد و بالش گذاشت زیر سرش.گفت بلندش کن.ببرش بالاتر.بعدش گفت بیا پاهاش رو بدی بالا سوراخش رو ببینم چی شده.آروم پاهاش دادم بالا لش لش بود.باور کنید سوراخش بجای دایره مستطیل شده بود توش دیده می‌شد هنوز تنگ نشده بود ولی خون نیومده بود.رویا پماد در آورد با یک چیزی مث سرنگ چندتا توی کونش پمپاژ کرد. بعدش گفت الان می‌خوابه تا صبح خوب میشه بلدی سرمش رو بکشی.یا دست نزن خودش بیدار شه میکشه.خودت هم بخواب رنگت پریده من باید برم حال امید خوب نیست ولی رفتار درست نیست‌گفتم رویا خانوم شوهر بدبختت رو به کیر سوار کردی پاره کردی به من میگی بی ادب گفت دیوونه اون بی‌بیغیرته فانتزیش اینه زنش رو با کیر کلفت بگاین. اون که عاشق منه از من دل نمیکنه.ولی من خواستم که تنبیه بشه مزه کیر کلفت رو بفهمه.گفت حالا من میرم تا بعد.رویا رفت و من هم کنار زری خوابم برد.صبح بود دیدم یکی با موهام بازی میکنه صدا هم میاد از توی حال.وای مادرم بود با خواهرم دیدم زری نیست بچه خواهرم با موهام بازی می‌کرد.بلند شدم دیدم مانیتور دوربینا روشنه خاموش کردم اتاق مرتب کردم میخواست برم دوش بگیرم دیدم کسی داخله.از مادرم پرسیدم کی حمومه گفت میخواستی کی باشه مریض دیشبت. اقلا لباس تنش کن.اون که مریضه.بدتر سرما نخوره سرمش تموم بود لخت بود.خوب شد خودم زود اومد بچه ها ندیدن.بلندش کردم رفت دوش بگیره.خودش سرم باز کرد.گفتم خیلی تب داشت بری همین لباسش رو درآورد گفت تو که راست میگی آقای دکتر.ولی مواظب باش.باید کمکم یک دختر خوب پیدا کنم‌ برات.گفتم مادر تابستون سال دیگه بزار کارام سر و سامون بگیره بعد.گفت پسرم اگه ازت حامله بشه دیگه باید نگهش داری چون مادر بچه ات هست پس مواظب باش.گفتم چشم حواسم هست.گفت دوش بگیر بیا صبحانه بخور.گفتم دوش میگیرم اما زود میریم حوصله سوال جواب آبی‌آبجیها رو ندارم.برای من هم آش نگه دارید.گفت چشم و بوسم کرد رفت.در اتاق و بستم رفتم توی حموم در زدم بازش کرد رفتم تو تا چشمش بهم افتاد روش رو برگردوند.رنگش زرد بود.از پشت بغلش کردم برگشت توی بغلم زیر دوش آب میومد می‌ریخت روی بدن نازش.موهای بلند طلایی خیس بود بهم نگاه کرد چشماش قرمز شد هیچی نگفت بغلش کردم پیشونیش رو بوسیدم.شامپو برداشتم هم خودم هم اونو شستم چند دقیقه توی بغل هم بودیم.چرخید پشتش بهم بود.دیدم میلرزه.گریه می‌کرد.گفتم ببخشید دیگه …آب و بست رفتیم بیرون بدن و خشک کردیم لباس پوشیدیم.رفتیم سوار شدیم ساکت بود رفتم دم یک جیگرکی بردمش پایین هیچی نمی‌نمیگفت. رفتیم لژ نشستیم روی تخت تا نشست یک جیغ کوچیک زد گفتم چی شد گفت مرگ شد مگه من میتونم چند وقت راحت بشینم تو ماشین هم بزور نشستم.خندیدم گفت نمیبخشمت.تا دم مرگ رفتم.از درد مرگ رو به چشم دیدم صبح بزور دستشویی کردم.مادر وقتی لخت منو دید از خجالت آب شدم‌.دیگه از امروز خط ما از هم جداست گفتم خدا را شکر.پس الان زنگ میزنم رویا ببینم میاد برای عید بریم ترکیه یا گرجستان چون تنها بهم خوش نمیگذره. گفت رویا گوه میخوره که با تو بیاد چشماش رو در میارم.گفتم تو که گفتی خطمون جداست گفت بی ذوق من بگم تو نمیخواد یک‌کم ناز بکشی منت بکشی.گفتم آوخ کی حوصله داره.حالا یک‌کم جیگر بخور حال بیایی تا که بریم یک جای خوب …‌گفت کجا گفتم بخور تا بریم‌.بعد صبحانه بردمش مغازه رفیقم گفتم بروز ترین موبایلت رو بیار گفت آیفون ۱۴بدم بهت زری فهمید برای اونه گفت نه من کار باهاش بلد نیستم.سامسونگ بهم بده.براش خریدم گفت چون گوشیمو شکستی اصلا ازت تشکر نمیکنم.الانم برو دفتر هواپیمایی برام بلیط بگیر میخوام برم گرجستان اینم کادوی این که کونم جر

دادی.گفتم رویا چی بیارمش یا نه. گفت نه به درک مگه کوسخولم سر خر با خودم بیارم.همون زمین رو بهش بفروش پولت رو بگیر بقیه پول رو هم چک بگیر تا وصول نشده سند نزن.چون میخوان با شوهرش تزریقات پانسمان شخصی بزنند به سندش احتیاج دارند.پول هم دارند دروغ میگه خونه پدری میخوان بفروشن بسازنش. گفتم تو چی گفت میخوام تا آخر عمرم زنت باشم .فقط مال تو صیغه دائمی بکن منو عقدم نکن.زن هم بگیر اما من ولت نمیکنم.تو برای همیشه مال منی.امروز خواب بودی به مامانت هم گفتم.بهش گفتم حاج خانوم اگه مرتضي رو ازم بگیری خودمو میکشم خونم گردن توست.براش زن بگیر اما به من کار نداشته باش.من عاشقشم.ده تا زن براش بگیر ولی منو کاری نداشته باش.گفتم اگه مادرم اوکی بده اشکال نداره.زمینت رو خودم برات می‌سازم همونجا با هم زندگی می‌کنیم.تا ازدواج کنم.توهم شغلت رو داشته باش…به امید خوشبختی همه…این خاطره مال قبل سال۴۰۲است.و تمام اینها رو باکم و زیاد خود زری خانوم نوشته…

نوشته: داش مرتضی

دکمه بازگشت به بالا