رئیس بانک رو زدم زمین!

سلام‌مجیدم . سریع میرم سر اصل مطلب اون زمان ۲۸ سالم بود، وضع مالی خانواده ام افتضاح بود و بیکارم بودم
پدرم مشاور املاک داره از طریق ایشون با بازار اشنا شدم
قدم حدود ۱۸۰ و بدن ورزیده دارم با یه آلت بزرگ
دوست دخترهای جورواجوری داشتم ولی قرار نیست در مورد اونها بگم، چون همه تجربه اش کردن و چیز خاصی در اون نیست!
به توصیه پدرم برای گرفتن وام به بانک رفته بودم تا یه پولی بیاد دستم و یه کاسبی شروع کنم، چندمین بار بود اومده بودم، اعصابم از کاغذ بازی خورد میشد ولی باید انجامش میدادم
شروع کردم به تکمیل مدارک و تمام مشخصات خودم رو نوشتم، یک گوشه نشسته بودم تا نوبتم بشه، احساس بدی داشتم چون چندین بار برای کارهای مشابه به بانک مراجعه کرده بودم و کارم پیش نرفته بود ولی اینبار خیلی اذیت شده بودم، جرات اعتراض هم نداشتم چون ممکن بود همه چی بدتر بشه!!
خلاصه رفتم پیش رئیس بانک و اونم شرایطو گفت که باید ضامن کارمند داشته باشی و کلی شرط و شروط دیگه. یهو تلفنش زنگ خورد و مشغول صحبت شد و منم مونده بودم بمونم یا پاشم برم. به خودم گفتم آخه تو که میدونستی شرایط چجوریه اصلا چرا پاشدی اومدی؟ تو همین فکرا بودم که دیدم این رئیس بانکه هر از گاهی رو صندلی تکون میخوره و این تکون ها بیشتر از حد معموله انگار که کونش بخاره! منم به خودم گفتم آخه مجید این کیر گنده الان به دردت نخوره کی میخواد به دردت بخوره؟! تلفنش که تموم شد بهش گفتم: من ضامن و چک و این چیزا ندارم ولی یه چیز دیگه دارم شاید به کارتون بیاد. همزمان با گفتن این جمله کیرمو که نیمه شق بود به سمت کنار جیبم هدایتش کردم تا از همون روی شلوار ابعاد شو ببینه. گفت من الانه که اسنپ بیاد دنبالم بعدا بیا صحبت میکنیم. منم گفتم اسنپ چرا خودم میرسونمتون.
خلاصه رسید تو ماشین و برای اولین بار زیاد صحبت کردیم . از طلاق زنش و بی اعتنایی بچه هاش و غصه هاش و … ولی اصل مطلب و نگفت . گفتم فلانی اینا برای همه هست دردت چیه ؟ گفت راستش من گی هستم و گی مفعول . زن و بچه ام سر همین ولم کردن .فقط نگاهش میکردم و نمیدونستم چی بگم . چهره اش خیلی مردونه نبود ولی به ابنه ای ها هم نمی‌خورد. گفتم آقای … نذاشت حرفم‌تموم بشه گفت به‌خدا این هم مریضی دست خودم نیست . اصلا هم اهل کردن نیستم . فقط میدم . به جاش میدونی که رئیس بانکم عوضش پول خواستی امکانات خواستی وام خواستی میتونم برات ردیفش کنم. هر چی بخوای بهت میدم.
خلاصه روزی یه بار باهاش درست و حسابی حال میکردم. میگفت مینویسم بعد ۱۰ سال خونه و ویلا اوشان و ماشینم برای تو . حساب بانکی هم وصیت میکنم بعد من برای تو .‌زن و دخترام به خاطر این موضوع ولم کردن و گفتن بمیری هم سر خاکت نمی‌آییم فقط یکی دو سال یه بار دلشون‌میسوزه و یه سری میزنن و میرن . تو فامیل خودم هم جرات نمیکنم برم و با هیچکسی رابطه ندارم همینطور با همکارام . کارمون هم خطرناکه گیر کنیم‌جفتمون به دلیل لواط سرویسمون میکنن . من فقط و فقط این عشق و حال برام‌مهمه تو هم به همه چی میرسی طول مدت ۱۰ سال . زن هم خواستی بگیری بگیر کوس هم خواستی بکنی بکن . ولی حداقل روزی یه بار منو نمیکنی هفته ای ۵ بار و بکن .‌بزار من آدم بشم . گفتم این همه پول و از کجا آوردی . گفت این همه پول که الان مثلا ۱۵۰ میلیارد تومانه رو دربین سال ۹۰ سال ۹۲ همشون و با ۱۱ میلیارد وام و قرض و خرید چکی خریدم . حتی دوست دخترات و خواستی جلوم بیار بکن . اونم ۱۰ درصد کون
دادن خودم را راضیم میکنه . تا حالا کاری باهاش نکردم راستش چون نه گی هستم نه میتونم این کارو با این مرد و با این سن و سال کنم . خیلی ها بهم میگن خر شدی تو اصلا دیگه کار نکن فقط بچسب به این ولی ته دلم راضی نیست اگه پیرزن ۷۰ ساله بود و پول میداد بیشتر راضی بودم . فعلا یه شیمیل پیدا کرده که که هفته ای یه بار الی دوبار میاد میکنتش و میره . دو سه بار هم گفته منم اونجا باشم وسایلش. ندزده بابت هر با هم حدود ۲ تومان به شیمیل میده منم رفتم ولی راست هم نکردم . نمیدونم چه لذتی داره
خلاصه بد مخمصه ای گیر افتادم نمیدونم چکار کنم ولی با توجه به شناختی که دیگه همه بهش پیدا کردن رفتن من خونش یا اومدن اون به خونم دردسر سازه به اضافه اینکه یکی دو ماه با یه دختر زبل رفتم تو رابطه و حتما مچم و‌میگیره . ولی مطمئنم کارهایی که می‌گفت و می‌کرد برام چون واقعا تنها بود و به لواط معتاد شده بود

نوشته: مجید

دکمه بازگشت به بالا