راننده ترک اولین حال رو به من داد
سلام من 25سالمه 89وزنمه 170قدم تپلم اما خوشگلم مغازه میوه فروشی داشتم اسمم سیناست اون روز عصر بود که توی حال خودم پشت دخل بودمو خم شده بودمو با گوشیم ور میرفتم که دیدم یک نفر اومد داخل و با دستش اشاره میکرد که میخواد صورتشو بشوره منم فهمیدم ایرانینیست چون ما لب مرزیم و از اینجور ادما زیاد میان اینجا قد تقریبا کوتاه با نیم استین ابی و شلوار لی ابی از پشت من رد شد چون شیر اب کنار میز دخل بود منم خودمو راست نکردم چون واسم مهم نبود که اومد رد بشه وقتی وضع منو دید دقیقا با کیرش خودشو به کونم مالوندو رد شد من یک دفعه برق گرفتم اما تکون نخوردم فقط وقتی داشت به صورتش اب میزد زیر چشمی نگاهش کردم دروغچرا من از بچگیخوشم میومد …اما توی خونواده مذهبی بودم جدیدانم به مفعول بودن علاقه پیدا کرده بودم اما چون شهرمون کوچیک بود فقط فیلمو داستان بود خلاصه باز وقتی کارش تموم شد من بازم خودمو تکون ندادم تا واکنششو ببینم اونم ایندفعه دوباره همون کارو کرد اما با دستاش کمرمو گرفتو رد شد بعد که رسید جلوم برگشت نگام کردو خندیدو به زبون ترکی تشکر کرد من که قند تویدلم اب شده بودم تابحال چنین حسی نداشتم خندم گرفته بود اونم رفت جلوی کولر مغازه واستاد تا خنک بشه مغازرو بوی مشروبی که خورده بود برداشت البته من تابحال مشروب نخورده اما بوش تابلو بود اونم برگشتو با همون زبون ترکی حرفمیزد با دستاش اشاره میکرد شانس من یک نفرم نمیومد داخل منم چون میخواستم بمونه بهش اشاره کردم که روی صندلیکنار کولر بشینه اونم قشنگ فهمیده بود من دلم میخواد نشست شروع کرد چرتو پرت گفتن منم که دیدم از صد تا حرفش یکی میفهمم سریع مترجم گوگلو نشونش دادمو گفتم حرفاشو اینجا بنویسه اونم با کلی عذاب مینوشت هی حرفای سکسی میزد منم داغتر میشدم گفت که ماساژ خیلی بلده منم که منظورشو فهمیده بودم گفتم منم عاشق ماساژم اونم از خدا خواست گفت استاده و همین چیزا بعد من گفتم فقط ماساژ اونم میگفت اکیه همه این حرفا توی مترجم گوگل میومدو میرفت یعنی مترجم خودش قفل کرده بود از حرفای ما بالاخره بهش فهموندم من مغازرو ساعت 10شب میبندم اونم قبلش بیاد داخل تا من کرکره بزنم تا بسته بشه بعد داخل مغازه یک موکت انداختمو گفتم شروع کن اونم اومد لبامو بوسید من گفتم اشاره کردم اینکارو نکنه فقط ماساژ اونم با اینکه قدش از من کوتاهتر بود شونهامو میمالید منم گفتم بزار دلو بزنم به دریا گفتم لباساشو در بیاره اونم سریع تیشرتشو شروارشو دراودو بازم منو ماساژ داد من پشتمو بهش کردمو اونم با کونمو کمر ور میرفت تیشرتمو داد بالا کمرو بالای کونمو میبوسید خیلی حشری شده بودم دستامو بالا دادم اونم فهمیدو تیشرتمو در اورد برگشتم سمتش البته بگم من بدنم مو خیلی کم داره اونارو هم همش میزنم چون هوا گرم بود و من سالن میرم عرق میکنم بدم میاد وقتی بدنمو دید چشماش گرد شد محکم بقلم کردو کردنو سینهامو میخورد منم توی ابرا بودم دستامو بالا بردمو اشاره کردم زیر بقلامو بخوره اونم چنان حرفه ای میبوسیدو لیس میزد پاهام شل شده بود اشاره کردم شروارمو در اورد بعد به پشت دراز کشیدمو گفتم شرت خوشو و شرت منو در بیاره وقتی شرت خودشو در اورد یک کیر 10سانتی سیخ دیدم شرت منو در اورد کیر منم سیخ نبض میزد اب شهوتمم ازش کش گرفته بود باز دستامو بالا دادم اونم روم دارز کشیدو تمام بدنمو میخورد کمکم نزدیک کیرم میشد دل توی دلم نبود اما دیدم کیرمو نخورد بعد به کیرم اشاره کردم اونو بادستش گرفت میمالید اما نمیخورد من که این صحنرو دیدم کیرم خوابید کوچیک شد پیر مرد با دستش اشاره کرد برگردم من برگشتمو به کیرم که تبدیل به دول شده بود اب ازش کش گرفته نگاه میکردمو توی ابرا بودم اونم شروع کرد به بوسیدنو لیسیدن کونم یک دفعه دیدم زبونشو روی سوراخم کشید از شهوت ناله کردمو اونم به ترکی یک چیزی گفت که نفهمیدم اما فکر کنم همون جووون خودمون بود شروع کرد به خوردن سوراخم دوباره دولم داشت راست میشد دوست داشتم دولمو بخورم از بس ناز اب ازش میومد چنان زبونشو توش میکرد که داشتم از شهوت ناله میکردم اونم اروم انگشتشو کرد توم اما من دردم گرفتو اشاره کردم این کارو نکنه اونم دوباره شروع به خوردن کونو سوراخم کرد وای دیوونه شده بودم خودم برگشتمو پاهامو بالا دادمو فقط بخاطر اینکه دولمو ببینمو دیدم دوباره با زبون خوب سوراخمو میخوردو اومد انگشتو بکنه داخل که دردم گرفت و گفتن نکنه اونم با دستش با خایهام شروع کرد به بازیو اروم با دستش به دولم میزد من دیگه مثل عروسک شده بودمو خودمو به دستش سپرده بودم و اونم دیگه کار از کارش گذشته بود و خایهامم میخورد و اروم با زبونش به دولم میزد تویهمون حال حس کردم رویسوراخم داغ شد فهمیدو کیرشو رویسوراخم میماله یکم فشارش بیشتر شد و یک دفعه دیدم داره صداش میلرزه فهمیدم آبش اومده رویسوراخم داغ بود دست نزدم بدم میومد از آبش خودم بهش اشاره کردم پاکم کنه اونم دستمالکاغذی توی جیبش داشت شروع به پاک کردنم کرد خیلی حال داد اما حیف با من نیومد بلند شدیم لباسامونو پوشیدیم و ساعتو نگاه کردم دیدم نیم ساعته داره منو میخوره اول پشت دخل قایمشکردم بعد درو باز کردم و بیرونو چک کردم خبری نبود بهشگفتم بره اونم یک انگل محکم منو کرد و رفت بعد از اون شمارمم دادم بهش که اومد بهم خبر بده اگه نظرات خوبی نسبت به داستانم داشته باشید دفعه دوم که اومد تعریف میکنم
نوشته: سجاد فرفره