رسیدن به دختر خاله ای که دختر خاله نبود (۱)
سلام دوستان داستانی که امروز میخوام تعریف کنم راجب دختر خاله ام که از بچگی باهم بزرگ شدیم و هم سن بودیم
و مثل همه ی دختر خاله و پسر خاله ها همیشه باهم بودیم
ما اونقدری صمیمی بودیم که از هفت روز هفته شیش روزش رو باهم بودیم ، یک روز توی یکی از گوشیهای بستگان موقعی که خواستم بازی رو برای خودم انتقال بدم رفتم داخل شریت ، شریت هم که میدونید تبلیغات زیادی داره و یکی از تبلیغات فیلم سوپرش خورد به پست که که چه عرض بکنم کلا 15 ثانیه شد این جریان موقعی که کلاس شیشم بودم اتفاق افتاد و یک همکلاسی داشتم ، این هم کلاسی ما از اینجور چیزا خیلی میدونست ، منم مثل همه فکر میکردم که دختر ها کیر دارن ، میدونم برای یک کلاس ششمی دیر بود ولی نسبت به شرایط زندگی و دسترسی محدود به اینترنت زیاد دنبال چیزای سکسی نبودم نهایتاً دنبال لب گرفتن بودم که اونم از ماهواره یاد گرفته بودم ، خب برگردیم سر داستان من اون هفته کامل از دوستم پرسیدم و جریان حامله شدن و زن مرد رو برام توضیح داد ، یک روز مثل همیشه تصمیم گرفتیم بریم تو پارکینگ تا باهم بازی بکنیم ، ولی ایندفعه فرق داشت من تا رسیدیم پایین این جریان رو براش توضیح دادم ولی اون پا فشاری میکرد که نباید لخت همو ببینم و با یک لب جمعش کردیم ، چون سن کمی هم داشت مطمئنن نباید ممه داشته باشه و صاف بود
یک روز که رفتیم پارکینگ بازی بکنیم تونستم راضیش بکنم که شلوارش رو بکشه پایین و دست زدم بهش ولی اون مقاومت کرد چند ماهی که این کار رو کردیم ، اون رفت کلاس هفتم و فهمید قضیه از چه قراره و فاصله گرفت ، دیگه موقع کرونا شد و این فاصله بیشتر شد و در حد همین پلی استیشن بازی کردن و صحبت کردن بود ، ولی علاقه من هر روز بهش بیشتر میشد اون موقع انتخاب رشته طبق معمول رشته تجربی رو انتخاب کرد و دیگه از سال دهم به بعد غرق درس خوندن شد ، منم این ما بین بهش دوبار پیشنهاد دادم که گفت روی یکی دیگه کراش دارم که مشخص شد برای کنکور بوده و این قضایا گذشت تا امسال ، امسال خاله ام تصمیم به عمل میکنه و هیچکی خونه خاله ام به غیر از من و این دختر خاله ام نبود که کنکورش تموم شده بود ، اهالی خونه یا سرکار بودن یا بیمارستان ، من طبق معمول صبح نسبتا زود بیدار شدم و توی پذیرایی مشغول به خوندن اخبار ورزشی و چرخیدن داخل تلگرام بودم و اونم تو اتاق خوابش خوابیده بود و در رو بسته بود ، منم چون لپتاپم رو اونجا گذاشته بودم رفتم برم که لپتاپ رو بیارم اول دوبار در یواش زدم گفتم حتما خوابه من برم بیارم ، که دیدم داره از ممه هاش رو توی آینه چک میکنه ، منم همونجا خشکم زدم و یکدفعه راست کردم و من سریع رفتم بیرون حدوداً ساعت های 12 بود اون تو اتاقش منم توی پذیرایی داشتم با لپ تاپ کار میکردم ، که به یک بهانه کصشر رفتم تو اتاق به خودم رو زدم به درد سیاتیک ، چون یک ماه نمیشه که سیاتیکم خوب شده البته خیلی هم شدید نبود ، بالاخره به هزار زحمت تو اتاقش خودمو پهن کردم و اون پیشنهاد ماساژ دادن داد که منم الکی یکم گفتم نه بعدش شروع کرد مساژ دادن ، ماساژ تموم شد منم گفتم اگه نزاری ماساژ بدم نمیرم اونم گذاشت چند باری به کونش دست زدم واکنش نشون نداد نه اون واکنشی نشون داد نه من فقط چند دقیقه همو مالیدیم من دیگه حشرم زده بود بالا ، چرخوندمش و ازش لب گرفتم و اون هیچ کاری به غیر از همکاری نکرد ، چند دقیقه لب گرفتم و رفت سراغ گردنش گفتم خودت رو شل بکن ، لباسش رو دادم بالا با ممه های پرتقالیش بازی کردم و خوردمش اونم کم کم حشری شد و دست توی سرم میکشید و رفتم سراغ شلوارش یکم من من میکرد و ول کردم ، من چند دقیقه کصش رو لیس زدن ارضا شد و گفتم تو ام انجام بده و تجربه اولم بود آبم نسبتا زود اومد و گوشی خونه زنگ خورد و خانواده گفتن که نزدیکن و ما خودمون رو جمع جور کردیم و بعد از اون روز ما دوباره به صمیمیت قبل برگشتیم و به هر بهانه ای میرفتیم بیرون یا با هم بودیم ، و توی این تابستون رابطه در حد لب گرفتن و یکبار لاپایی بود که پریشب خونه خالی گیرمون اومد و قرار سکس گذاشتیم که اون قسمت بعد میگم طولانی شد.
نوشته: نویسنده