رضا و دختر دایی

سلام دوستان من رضا ام و قدم ۱۶۵ اینا وزنم ۸۰ و یه دختر دایی دارم الینا. قضیه برای امساله الینا هم هم سن منه و تقریبا هم قد و وزنیم و بریم سر اصل مطلب منو مامانم و آبجیم امسال تابستون رفتیم شهرستان بابام کار داشت نیومد و ما رفتیم حدود یه هفته ای موندیم خونه داییم بابای الینا و داستان از شب دوم شروع شد که زنداییم گفت با الینا برید سس بخرید ماام رفتیم چون یکم دور بود حدود ۲۰ دقیقه اینا طول کشید الینا دیگه خجالت نمیکشید دومین شبی بود که اونجا بودیم و رفتنی گفتم یادته دکتر بازی میکردیم قبلا ( ما قبلا چون همسایه بودیم دکتر بازی و انگشت و کون و کص و کیر دیدن ) عادی بود تا اینکه اونا رفتن شهرستان و چیزی نگفت برگشتنی گفت آره یادمه چطور دیدم کوچه خلوته یه سیلی زدم به کونش و رفتیم خونه فردای اون روز قرار بود همه بریم بازار که به الینا گفتم نرو بازی کنیم کار دارم گفت باش خودمو زدم به خواب اونم گفت درس زبان دارم نرفت و چون زنداییم کلا ادم بیخیالیه و اعتماد داره مارو تنها گذاشتن رفتن ۱۲ رفتن قرار بود ۴ ۵ اینا بیان اونجام نهار بخورن و خلاصه اومدیم اونا رفتن و الینا صدا کردم اومد کنارم رو مبل نشست دستم گذاشتم رو رون تپلش و گفتم میتونیم الانم دکتر بازی کنیم به سبک بزرگا گفت اممم باشه رفتیم اتاق تاپشو دراوردم ممه کوچیک بود در حد اینکه بگیرم دستم همین یکم باهاش بازی کردم تاپ و شلوار خودم دراورد و شلوار الینارو اروم دراوردم رون های تپلش و کون بزرگش که رو تخت روبه روی من دراز کشید بود معلوم بود یکم لب گرفتم دراز کشیدم روش لپ هاشو بوس کردم لبشو بوس کردم کل بدنش بوس کردم تا شورتش دست گذاشت گفت خجالت میکشم جمع کنیم یکی میاد میبینه منم شورتشو دراوردم کص پشمالوش و دیدم گفتم بریم شیو گفت باشه اون رف حموم منم ژیلت ازش گرفتم رفتم دستشویی شیو کردیم شستیم اومدیم رفتیم رو تخت کصش یکم خوردم دیدم داره آب میده اب چسبناکی بود خوشم نیومد تلخ میزد و دیگه ادامه ندادم و شورتمو دراوردم کیرمو دادم بخوره خوب نمیخورد دندون میزد منم اون قسمت پشت کیر هست یکم برآمدگی داره میمالیدم در کصش تا جیگرش حال بیاد و گفتم یکم میکنم توش و درمیارم گف مواظب باش گفنم اوک یکم فشار دادم نرفت تف زدم با انگشت کله کیرمو کردم تو کصش اینقدر داغ بود بدنم شل شد واسه اولین بار کص می‌کردم و منم حشری کردم و دراوردم که حواسم نبود چی بود یهو کردم توش و واویلا کله کیر خونه اومد بیرون و الینا جیغ کشید و دوتا فحشم داد اومد پاشه بره حموم نتونست کصش درد داشت با کمک بردمش و معذرت خواهی کردمو دوباره اومدیم سر کار این دفعه راحت میتوستم بکنم دیدم رف بالا کابینت اسپری اورد گفت بزن گفنم تو از کجا میدونی اینو کجا میذارن گفت من میبینم شب سکس ننه بابامو گفتم باش و چون نمیدونستم کل کیرمو اسپری کردم و شل شد یکم و بازم کردم کردم تا آبم اومد ریختم رو الینا و راحت شستیم و جمع کردیم فرداش بعد ناهار همه خواب بودن و ما با دخترداییمو آبجیم بزور گفتن بازی کنیم قبول کردم ما گفتیم بازی این باشه که شما بچه های ما ما زن و شوهر گفتن باشه گفتم دخترام برید اتاقتون بخوابید تا صبح خودم بیدارتون میکنم رفتن اتاق منتظر ما بودن که مام لخت شدیم درو قفل کردیم و شروع کردیم کارو سکس و زود آبم اومد خالی کردم زیر فرش سریع یکمم ریخت رو فرش ولی رفتم دستشویی بریم ادامه بازی و مثلا رفتم بیدارشون کنم و اومدن اتاق و اینا گفتن بابا مامان ما آبجی میخواییم ماام گفتیم باشه چون مامانامون گفته بودن به اینا که مادر پدرا که دعای مخصوص میکنن تا بچه بدنیا بیاد اونا گفتن شما دعا کنید ما بریم بخوابیم ما دوباره اومدیم سکس کنیم آبمو تا ته ریختم تو الینا و ترسیدیم و یه دختردایی جنده دارم بهش گف قرص اورژانسی و بیبی چک جور کن اورد شب بیبی چک زد تک خط اومد و راحت شدیم و مثلا الینا حامله بود بالش داشت و گفتن زایمان داشته باشه ماام قبول کردیم و من پتو انداختم رو سرم و لنگای الینا که عروسک رو شکمش در بیارم شلوارش و شورتش یه خورده دراوردم یکم کصش خوردم و بچه دراوردم گفتم برید بخوابونیدش و یه بوس به الینا دادمو رفتم بیرون اون هفته کلا سکس کردیم و بازی رسید به جایی که اینا گفتن سه قلو میخواییم شب ۵ ام بود اونجا بودیم و ما دعا کردیم و الینا رو کردیم دوباره زایمان و تاااا وقتی که شد شب ۶ ام که داییم که دخترش جندس اومد و ما رفتیم اتاق واسه مثلا بازی با بچه ها و اونا گفتن ۷ قلو میخواییم ماام گفتیم باشه دعا کنیم خوش بختانه الینا اسپری اورده بود و زدم و کردم که ناگهان کیرم تا ته تو الینا بودو در باز شد دختردایی جنده اومد تو اونم کشید پایین سریع ماام خجالتی شدیم و گفت بکن خیس کردو کردم توش گشاد بود کردم که صدامون کردن و رفتیم تاااا هفته پیش اومدن خونمون الینا اینا اومده بودن تهران خونه ما و ما شب روز کارمون سکس بود که آبجی دختر دایی شک کرده بود بهمون سه سال کوچیکتره ولی جنده تر چون ممه گنده کون گنده و یبار حین سکسمون که مثلا واسه بچه دعا می کردیم اومد تو چهار تامون خونه بودیم یه جیغی کشید آبجیمم اومد و دید واویلا لخت مادر زاد اومدن تو ما رفتیم لباس پوشیدیم التماسشون کردیم که به کسی نگن و… گفتن باشه ولی به یه شرطی اینکه با مام دعا کنی بچه دار بشیم من گفتم یه چی سرهم میکنم گفت همون کاری که با الینا کردی با ماام بکن که بچه دار بشیم وگرنه به همه میگیم آقا اومدیم اینا پرده داشتنو من سر کیرمو فقط کردم تو کس دختر دایی کوچیکم و دراوردم گفتم همین دعا کردیم و بچه دار شدی آبجیم گفت چرا تا ته نمیکنی مثل الینا گفتم نمیشه شما کوچکترین و آبجیم درآورد گفت مام دعا کنیم گفتم نمیشه گفت من میرم بگم اوردم اون یکم کله کیر کردم تو فرستادم رفتن و با ترس ادامه سکسمون با الینا دادیم و خوشبختانه به کسی چیزی نگفتن و کسی شک نکرده هنوز

نوشته: رضا

دکمه بازگشت به بالا