زندگی پنهانی یک زنانه پوش متاهل (۳)
…قسمت قبل
سلام مجدد خدمت مخاطبای قشنگم
فردای روزی که به رضا و کیر کلفتش دادم دیگه کم کم درد از بین رفته بود و همش توی ذهنم اون لحظات مرور میشد و دلم میخواست یه بار دیگه اون حس رو تجربه کنم. سعید هم یسره سوال پیچم میکرد که چطور بود حال داد بهت و بعد بهم گفت رضا کلوپی یه رفیق داره یارو خیلی پولدار و باکلاس و چندباری دونفری کردنش، حرف های سعید بیشتر داشت حشریم میکرد تا اینکه گفتم فردا دوباره بریم کلوپ؟ گفت باشه بریم ولی بهم یاد بده چطوری کونمو تمیز کنم که بهش توضیح دادمو همون موقع رفت امتحان کرد و کلی خوشحال اومد گفت فردا بریم.
من چند وقتی بود که تو خونمون یواشکی وقتایی که خونه تنها بودم شورت های خواهرمو میپوشیدم و میرفتم جلو آینه و خیلی حس خوبی بهم میداد و می خواستم روزی که میریم کلوپ هم شورت دخترونه بپوشم. دختر عموم حدود ۲۲،۲۳ سالش بود و یک سالی بود دانشجو بود و چون خونشون شهرستان بود عمه م یه اتاق داده بود بهش و اونجا ساکن بود با کلی ترس بدون اینکه به سعید بگم توی اولین فرصت رفتم تو اتاقش و یه دونه شورت توری صورتی از کشوی لباسش برداشتمو گذاشتم توی کوله پشتی م.
فردای اون روز قبل بیرون رفتن توی دستشویی شورتمو عوض کردم و شورت دختر عموم رو پوشیدمو رفتیم سمت کلوپ. وقتی رسیدیم تا رضا مارو دید برق توی چشماشو قشنگ دیدم. سلام علیک کردیم و رفتیم جلوی یکی از دستگاه ها واسه بازی. رضا اومد کنارمو نشست بعد یخورده حرف های معمولی ازش پرسیدم آقا رضا این آتاری ها قیمتش چنده که یه لبخند ریز زد و گفت شیطون قابل تورو نداره حالا میگم بهت. رضا چند باری رفت پشت میزشو اومد تا اینکه مغازه خلوت تر شد گفت: میخواید برید بالا یه خورده استراحت کنید تا منم بیام پیشتون؟ سعید راهو بلده. یه نگاه به سعید کردم و قبول کردیم بریم خونه ای که بالای مغازه بود و درش دقیقا کنار مغازه، موقع رفتن رضا گفت الان یکی رو پیدا میکنم وایسته کلوپ منم میام پیشتون. سعید کلید رو گرفت رفتیم بالا. حدود نیم ساعت بعد رضا هم بالاخره اومد ما هم تا قبل اینکه بیاد نوبتی رفتیم دستشویی و خودمونو تمیز کردیم. یه چند دقیقه ای دوباره حرفای بیخودی زدیم که رضا یهو حرف همون دوستش که سعید ازش برام گفته بود رو پیش کشید، گفت از تو واسش تعریف کردم که چقدر نازی خیلی دوست داره ببینتت، زنگ بزنم بهش بیاد؟ اگه اومد و دیدی دوسم نداشتی بهش میگم میره خیلی آدم حسابیه. گفتم نه خودت باشی راحت ترم کس دیگه ای باشه خجالت میکشم و اونم اصرار نکرد. بعد پرسید ناقلا اومدی دنبال دستگاه سگا؟؟؟ خندیدم گفتم نه بابا حوصله مون سر رفته بود گفتیم بیایم یخورده بازی کنیم.
سعید اومد چسبید به رضا و از روی شلوار کیرشو میمالید از من پرسید نمیخوای کمک سعید کنی؟ دستمو گرفت کشید سمت خودش می خواست لبامو بوس کنه که از تجربه ای که قبلا داشتم میدونستم خوشم نمیاد گفتم میشه این کارو نکنی دوست دارم گفت آخه لبات خیلی خوشگله ولی هرچی تو بگی. با سعید دوتایی زیپ شلوارو باز کردیم بلند شد و خودش کامل لخت شد و دوباره نشست وسط ما.
با دست داشتیم کیرشو میمالیدیم که سعید رفت پائین تا براش بخوره چند ثانیه بعد سر من رو هم برد سمت کیرش، سر سعید رو آورد بالا، تا لبم به کیرش خورد آه بلندی کشید، کیرش دوباره همون بو رو میداد، خیلی خوشم اومده بود از بوی کیرش، داشتم کوچولو کوچولو کیرشو میخوردم که صدای لب گرفتنشون اومد سرمو چرخوندم دیدم داره وحشیانه لبای سعیدو میخوره بهم فرصت نداد دوباره سرمو چرخوند سمت کیرش گفت تو بخور تا جایی که میتونی بکن تو دهنت، خیلی بزرگ بود منم اون موقع ها تازه کار بودمو تمام تلاشمو میکردم دندونام نخوره بهش مثل دفعه قبل.
من مشغول خوردن بودم که سعید بلند شد لباساشو درآورد و کامل لخت شد رضا هم مدام قربون صدقه بدن تپل و سفیدش می رفت، بعد به سعید گفت تو هم بیا بخورش که فهمیدم منظورش اینه منم لخت بشم، دوباره حس هیجان اومد سراغم چون اولین بار بود قرار بود جلوش لخت بشم و از طرفی اولین بار بود کسی جز خودم قرار بود تو تنم شورت دخترونه ببینه.
از عمد یه خورده لفتش دادم و اول تیشرتمو درآوردم و خیلی آروم دکمه شلوارمو باز کردم، حس دخترونه ای که داشتم واقعا فوق العاده بود برای خودم، رضا تا لبه شورتمو دید که صورتیه انگار که شصتش خبردار شد منو کشید سمتش تا خودش شلوارمو در بیاره، وقتی یه خورده داد پایین شلوارمو با یه بدن سفید وبی مو توی شورت دخترونه صورتی روبرو شد که قشنگ هوش از سرش پرید و عین دیوونه ها قربون صدقه م میرفت.
سعید سرشو برگردوند و قیافش شبیه علامت تعجب شده بود، اون دوتا کامل لخت بودنو من با یه شورت صورتی، دوتاشون چند ثانیه چیزی نمیگفتن فقط نگاه میکردن که خیلی داشت بهم حال میداد. رضا یهو گفت آرمین جون مادرت بزار زنگ بزنم میثم دوستم تا اونم بیاد ببینه تو چه فرشته ای هستی. اینبار با کمی مکث گفتم باشه که سریع پرید رو تلفنو زنگ زد سریع هم قطع کرد گفت تا یه ربع دیگه اینجاست دفترشون نزدیکه.
گفت تا میثم میاد من یخورده خوراکی آماده کنم شمارم از خودتون پذیرایی کنید رفت آشپزخونه سعید دوباره سوالاش شروع شد که این شورتو از کجا آوردی که بهش توضیح دادم کرک و پرش ریخته بود میگفت تو عجب دیوثی هستی چرا نگفتی منم بپوشم؟
رضا خوراکیارو آورد که دیدم مشروب و مزه هم آورده گفت این واسه منو رضا شما مزه بخورید. چند دقیقه بعد زنگ در صداش دراومد قلب من دوباره داشت میزد بیرون و که یهو یه مرد بالای چهل سال کت و شلواری و خوشتیپ اومد داخل حالا رضا یه شلوار پاش کرده بود سعید لخت و منم با همون شورت صورتی.
میثم با سعید کلی گرم گرفت و بوسش کرد و بعد اومد سراغ من باهام دست داد و گفت: عجب خانوم خوشگلی هستی شما، سعید نگفتی بودی همچین دختری تو فامیلتون داری.
این حرفش خیلی حال داد بهم، کتش رو درآورد نشست روی مبل من و سعید رو هم نشوند دو طرف خودش، سعیدو خیلی تحویل می گرفت و از رفتارش مشخص بود خیلی آدم حسابی تر از رضاست رضا از وقتی من اومدم به سعید کمتر توجه میکرد.
رضا ازش پرسید مشروب بریزم برات گفت آره بریز کله مون یه خورده پر شه، نیم ساعتی حرف زدیم دو سه پیک خوردن و میثم باهامون ور میرفت ماهم لخت دوطرفش نشسته بودیم. کم کم شروع کرد لباساشو درآوردن تا اونم کامل لخت شد یه بدن شیو شده با یه کیر سفید و خوش تراش داشت که هنوز خواب بود و سایزش کامل مشخص نبود، قبل ازینکه چیزی بگه من رفتم سمت کیرشو ناخودآگاه بو کشیدم این بو کشیدن کم کم شده بود عادت من بوی خوبی میداد اندازه ش اون موقع طوری بود که حس کردم میتونم همشو توی دهنم جا بدم خیلی دلم میخواست اینکار کنم و رفتم جلوی مبل زانو زدم همه کیرشو کردم تو دهنم در عرض چند ثانیه بیدار شد و دیگه تو دهنم جا نمیشد سعید رفت روی مبل وایستاد و میثم شروع کرد کیر کوچولوش رو واسش خورد که یهو دست رضا از زیر شورتم رفت سمت کونمو انگشتشو رسوند به سوراخمو باهاش بازی کرد.
مشخص بود یه خورده دوتاشون مست شدن لحنشون کند شده بود و میثم دائم از رضا به خاطر دعوتش تشکر میکرد. میثم به رضا گفت نظرت چیه اول سعید زن من باشه آرمین مال تو بعد زنامونو عوض کنیم؟ هر لحظه حرفاش حشری ترم میکرد، رضا تائید کرد دستشو انداخت زیر کتفم بلندم کرد رفتیم روی مبل روبرویی اون نشست من دیگه اونارو نمی دیدم چون پشتم بهشون بود ولی دلم میخواست ببینمشون که چیکار می کنن.
یه خورده واسه رضا خوردم بعد پاشدم نشستم روی مبل گفتم شورتمو در میاره و پاهامو گرفتم بالا خودش همون کاری که میخواستم رو انجام داد و شروع کرد لیس زدن سوراخ کونم، الان دیگه اون دوتا هم توی دیدم بودن، میثم داشت سر سعید رو با زور فشار میداد روی کیرش تا تهشو توو دهنش جا کنه اونم همش اوق میزد معلوم بود اولین بار سعید نبود چون اعتراضی نمیکرد و تمام تلاشو میکرد تا تهشو بخوره.
منم پاهامو آوردم پائین رضا جلوم سرپا وایستاد کیرش سیخ سیخ شده بود با کیر میثم از دور مقایسه کردم واسه میثم انگار درازتر بود ولی باریک تر و صاف تر، کم کم شروع کردم که منم همشو بکنم تووو دهنم ولی واقعا کلفت بود اصلا راه نداشت از یه حدی بیشتر بره توو دهنم و بازم چندباری دندونام خورد بهش که اذیتش میکرد ازم پرسید دوست داری چه مدلی بکنمت عشقم؟ گفتم نمیدونم، برم گردوند گفت زانوتو بزار روی مبل قمبل کن سمت من، وازلین رو آورد و مالید به سوراخمو با انگشتش چربش کرد، از زیر دستم داشتم اون دوتا نگاه میکردم که دیدم میثم خیره شده به کونم و یهو گفت رضا نظرم عوض شد بیا الان زنامونو عوض کنیم تو با اون کیر کلفتت حیفش میکنی چیزی به من نمیرسه. منم از پیشنهادش خیلی خوشحال شدم تا اون موقع نمیدونستم که کلا تنوع طلبم ولی از درون کلی ذوق کردم.
میثم سعیدو بوسید گفت عشقم زود میام پیشت و اومد سمت من وازلین رو گرفت گفت الان حالی میدم به سوراخت تا ابد فراموش نکنی، راست میگفت هنوزم یادم میوفته دلم میخواد باز بهش بدم.
میخواست کار رضا رو ادامه بده و کونمو چرب کنه که بهش گفتم آقا میثم میشه منم مثل سعید یه خورده بخورم برات؟ کلی کیف کرد گفت بله که میشه فدات شم، سرپا وایسم یا بشینم رو مبل؟ ازش خواستم نشست روی مبل یخورده سرشو خوردم صدای ناله ش دراومد تازه داشتم یاد میگرفتم ساک زدن چه شکلیه، آروم آروم سعی کردم بیشتر بکنمش توو دهنم برعکس مال رضا راحت میرفت توی دهنم تا اینکه میرسید به ته زبونم اوق میزدم، خیلی حال میداد هر لحظه لیزتر داشت می شد کم کم اوق زدنم کم شد اونم جسارتش بیشتر شد سعی میکرد سرمو بیشتر فشار بده، بعد چند دقیقه تلاش گفت بریم سر وقت اصل کاری ببینم چی داری اون پشت رضا دوروزه مخ منو خورده.
همون حالتی که واسه رضا قمبل کرده بودم برگشتم روی مبل و میثم شروع کرد با انگشت سوراخمو آماده کردن، اولین انگشتش راحت رفت تو اینبار برعکس دو روز قبل که دوتا انگشت رضا باعث شد دردم بگیره انگشت دوم میثم راحت رفت تو، کیر رضا کارشو کرده بود کونم گشادتر شده بود. یخورده دوتا انگشتشو عقب جلو کرد و گفت فک کنم کافیه بقیه ش هم وظیفه و سهم سالارخان باشه.
کیرشو داشت چرب میکرد که من سعید و رضا رو زیر نظر داشتم یهو رضا از روی مستی و شهوت تمام کیر کلفتشو با فشار طوری که انگار لجش گرفته بود میثم اول میخواد منو بکنه با تمام قدرت کرد تو کون سعید، سعید طوری داد کشید که فکر کنم صداش تا سه تا محله اونورتر رفت میثم گفت رضا جوون یواشتر همش مال خودته.
صدای بلند سعید عجله و شهوت میثم رو هم بیشتر کرد بلافاصله گرمای کیرشو روی سوراخ کونم حس کردم سرشو سریع هول داد تو یه درد مختصری داشت من بهش فرصت ندادم فکر کنه خودم آروم کونمو فشار دادم عقب تا بیشتر بره داخل. راحت داشت میرفت توم ولی انگار تموم نمیشد تا اینکه بالاخره رسید تهش یه خورده همونجا نگهش داشتم تا اون درد کمی که داشت برطرف شد و اومدم جلو و دیگه فرمونو دادم دست خودش.
رضا اونور همچنان داشت مثل وحشیا سعیدو میکرد میثم هم آروم شروع کرد عقب جلو کردن دیگه من رو ابرا بودم سرعتش رو که بیشتر کرد کونم یه خورده داشت می سوخت و نیاز بود بود دوباره کیرشو چرب کنه کیرشو در آورد و قربون کون تمیز من می رفت و گفت بیا بریم کنار بچه ها رو اون مبل.
رفتم روی اون مبل همون جوری قمبل کردم دوباره کیرشو کرد توم و خیلی راحت رفت توش لذتش چند برابر شده بود رضا بعد از چند تا تلمبه محکم کیرشو از سعید کشید بیرون مبل رو دور زد اومد کنار مبل کیرشو گرفت سمت صورتم با لحن مستی گفت بخورش، سرمو چرخوندم سمت میثم انگار که واقعا شوهرمه ازش اجازه بگیرم رضا عصبی شد گفت از اون میخوای اجازه بگیری؟ میگم بخورش، خواستم بخورم که تا دهنم نزدیکش شد دیدم بوی گوه میده و یخورده گوه مال شده بود، گفتم کثیفه صداشو بلند کرد گفت: میگم بخور، مشخص بود الکل روش تاثیر گذاشته بود و از تعویض جاش با میثم ناراحت بود.
میثم کیرشو همونجا توو کون من نگه داشت دست رضارو گرفت گفت: رضا جون آرمین راست میگه کثیف شده مریض میشه برو بشورش یه آبی هم به صورتت بزن بیا برات میخوره. رضا رفت دستشویی فضا یخورده سنگین شده بود سعید هم مشخص بود کمی بغض داشت میثم بهش گفت رضا اومد تو هم برو یه آبی به صورتت بزن خودتم تمیز کن بیا که کارت دارم عشقم که یه خورده حال سعید با این حرف بهتر شد.
رضا بیشتر از یه ربع اومدنش طول کشید و توی این تایم میثم منو چند بار اینور و اونور کرد و هر بار میخواست آبش بیاد کیرشو در میاورد و کیر منو برام میخورد. وقتی رضا اومد سرحال تر شده بود و یه معذرت خواهی ریز کرد و رفت بغل سعید، فک کنم یادش اومد که من موندنی نیستمو باید هوای سعیدو بیشتر داشته باشه.
سعید رفت دستشویی میثم گفت حالا بیا کیرت بکن تو دهن زن من. اومد پشت مبل منم رفتم جلو تر طوری که سرم از پشتی مبل بیرون تر بود و شروع کردم خوردن کیرش، میثم ریتمش تند تر شده بود صدای نفسهاش بلند که با تمام قدرتش تخماش کوبیده میشد به تخمای من تا اینکه چسبید بهم و کونم از تووو حرارت آبش و نبض کیرشو داشت حس میکرد، خیلی خوب بود اون لحظه خالی شدن آب کیر توی کونم حس دخترونه و عشوه مو بیشتر کرد دیگه داشتم تورو ساک زدن هم حرفه ای میشدم رضا می گفت آفرین دختر اینجوری باید ساک بزنی.
میثم دستمال کاغذی رو برداشت گرفت زیر منو آروم کیرشو درآورد و نشست کنارم، رضا تو اون موقعیت گفت حالا وقتشه زنامون عوض بشن. میثم گفت بزار آرمین یه خورده استراحت کنه بره دستشویی بعدش واسه تو.
یه ربعی استراحت کردیم و میثم دوباره پیک زد من تا از دستشویی اومدم رضا انقدر هول بود گفت بیا اینجا که مال خودمی حالا. برم گردوند روی مبل به همون حالتی که اول می خواست بکنه و نشده بود، اینبار فقط کیر خودشو چرب کرد و هم اون هم حواسمون نبود من کونمو تازه شستم و خیلی چرب نیست هرچی اولش تلاش کرد کیرش نرفت تو سوراخم تا دوباره با انگشت داخلشو برام چرب کرد، اینبار با فشاری که داد دوباره درد توو وجودم پیچید و برعکس دوروز قبل بدون معطلی فشار داد بقیه ش رو داخل که دوباره چشام از درد سیاهی رفت ولی چیزی جلودارش نبود و شروع کرد کردن کونم، درد داشتمو خیلی خوش میگذشت تا اینکه چند بار درش آورد و هی چربش میکرد تا سوراخم باهاش ارتباط گرفته بود ولی وقت ارضا شدنش بود کیرشو درآورد آبشو ریخت روی کمرم چند قطره تا موهامو روی گردنم هم ریخت و خودشم همونجا رو زمین ولو شد.
میثم هم داشت با سعید حال میکرد، خوابونده بودش روی کمرش روی مبل و کیرش توی کون سعید با دستشم کیر سعیدو چرب کرده بود داشت براش میمالید که خیلی سریع آب سعید اومد مشخص بود با ارضایی که توو کون من شده بود دیگه جون ارضا شدن نداشت.
ازم پرسید میخوای آب تورو هم بیارم که جواب دادم نه بعد کون دادن وقتی ارضا میشم حسمو دوس ندارم، گفت چون این کیر مال تو نیست اشتباهی روی توئه، تو واقعا دختری. بعد ازم پرسید تا حالا آب کیر خوردی جواب دادم چند بار آب خودمو خوردم واسه کسی دیگه رو نه. گفت بیا با زبونت آب سعیدو از رو شکمش بخور ببین چطوره، انگار برده ش شده باشم بی معطلی حرفشو گوش کردم زبونم زدم به آب سعید که یه حالت تهوعی ریزی بهم دست داد گفت بیخیال بعدا آب خودمو میدم بخوری.
رضا روی فرش خوابش برده بود، چشم من خورد به ساعت دیدم نزدیک شش ساعته از خونه اومدیم بیرون و ۴ ساعته توو خونه رضاییم به سعید گفتم بجنب که مامانت جرمون میده میثم گفت قبل رفتن خودتونو خوب تمیز کنید خودم میرسونمتون قبلا هم سعید رو رسونده بود من موهامو بدنمو تمیز کردم سعید هم همینطور، لباس پوشیدیم و میثم گفت بریم رضا حالا حالاها خوابه.
تو ماشین بهمون ۳۰ هزار تومن پول داد (اون سال یادمه مستاجرمون اجاره ش ماهی ۶۰ هزار تومن بود) گفت باهم تقسیم کنید. این دومین باری بود که من بعد کون دادن داشتم پول میگرفتم. مارو سر خیابون پیاده کرد و گفت سعید آرمین هر موقع اومد پیشت بهم خبر بده خودتم که زودی دوباره میبینمت.
دوستای عزیزم اینم از خاطرات تعطیلات عید هفده سالگی من
قسمت بعدی درباره وقتیه که برگشتم خونه و بعد بیست روز بهروز رو دیدم و خیلی سریع فهمید کونم گشادتر از قبل شده و آشناییم با دوتا پسر دانشجوی اهوازی…
منتظر خوندن نقد و نظراتتون هستم، منتظر قسمت بعدی باشید
ادامه دارد…
نوشته: Armin_Golden
ادامه…