زن نامرئی 203
–
-من اون دفعه با تو سکس کردم به این امید که تو دست از کارات بکشی . -نادیا تو رفتی که رفتی . -یعنی من بشم معشوقه رسمی تو ;/; حالا این یکی دو بار رو یه جوری با هاش کنار میام . اون وقت من چه جوری تو روی خواهرم نگاه کنم .-همون جوری که حالا نگاه می کنی . مگه الان چه جوری با این مسئله کنار میای -حالا خوب یکی دوروزه می تونم خودمو یه جوری خلاص کنم .. بحثو عوض نکن .. ببینم اونا کجان .. -اون طرفن و به ما کار ندارن . -پاشو درو قفل کن .. ببینم حرف حسابت چیه . برق شهوت رو در نگاه دامادم می دیدم . واقعا این مردا ی تنوع طلب خیلی دلشو ن می خواد که کیرشونو فرو کنن توی کس یک زنی غیر از زن خودشون .. این شکاف دو تیکه ای چی داره یعنی چه فرقی با شکافهای دیگه داره .. -نیست که بعضی زنا تنوع طلب نیستن ;/; -من که فقط با تو بودم .. -ولی زنا هم اگه یه آبراهه ای پیدا شه میرن به بیراهه . -نیشتو ببند پویا حالا داری ما رو دست میندازی .. پاشو درو ببند .. -متاسفانه این در اشکال داره .. -پیشش کن .. راستش همه اینا واسه سیاست رفتنم بود و این که یش اون زیاد شل جلوه نکنم وگرنه اگه کس دیگه ای جای دامادم بود از همون اول هم راضی بودم که دو نفری بیان سر وقتم ولی چاره چی بود که نمی شد و باید ملاحظه اونومی کردم . هر چند خیلی دلم می خواست با این میلاد هم هر جوری شده یه بر نامه ای برم خیلی حال می داد . داماد کس دیده ما حرف حسابو می زد . یک زن هم اگه چند تا کیر بخوره مزه اش میره زیر دندون اون و عادت می کنه . مثل من که عادت کرد م و می دونم که نمی تونم این عادت پسندیده رو ترک کنم . عادتی که به نظر مردای جامعه و حتی خیلی از زنا نا پسنده . در حالی که من هر وقت از سکسم و از تنوع طلبی خودم راضی باشم انگاری از همه چی راضیم . می خواستم لخت شم اولش سختم بود نمی دونم چرا حس می کردم که احتمال این که میلاد حواسش به من باشه زیاده . از این داماد مار مولک ما هیچی بعید نبود با این زن بازی هاش هیچم بعید نبود که راضی باشه خیلی راحت خواهر زنشو در اختیار یکی دیگه قرار بده و خیلی لذت هم ببره . آخ که اگه این طور می شد چه حالی می داد . شاید یکی از دلایلی که سختم بود این بود که من پیش اون یک وجهه خاصی داشتم . اون جوری از این هراس داشتم که اون نسبت به من درمورد من حس یک جنده رو داشته باشه و اون وقت خود من هم براش هیجانی نداشته باشم . تا به مرز شورت وسوتین رسیدم . یه شورت لامبادایی مشکی و سوتین مشکی من دیگه کارشو کرده بود . اونم سریع خودشو بر هنه کرد . با یه شورتی که کلفتی کیرشو به خوبی نشون می داد . ماهها بود که از اولین سکس من و اون می گذشت و این می تونست برای من تنوع داشته باشه . کمی چاق تر به نظر می رسید . سینه های مردونه اش رشد کرده و در کل اندامش سفت تر و تپل تر نشون می داد. مثل کسی که رفته باشه بدن سازی و احتمالا اون این کار رو برای جلب توجه بیشتر در قبال زنا و این که به اونا لذت بیشتری بده انجام داده . هر طور بود که از این حرکت اون خیلی خوشم اومده و لذت می بردم .. اومد طرف من .. وسوسه شده بودم . دیگه نتونستم و نخواستم که سر کوفتش بزنم . این فکر رو هم که اون شوهر خواهرمه از سرم دور کردم . حالا فقط به خودم و اون و سکسمون فکر می کردم . به لحظه های شیرین سکس که شده بود جزیی از زندگی من . مثل غذا خوردن .یه حس و حال دیگه ای رو به آدم می داد . چشامو بستم تا طعم شیرین بوسه اونو بیشتر حس کنم . -پویا خیلی خوش تیپ تر و مردونه تر شدی .. -تو که زیاد توجهی به من نداشتی این چند وقته -نا قلا ی شیطون تو هم که آرزوت بود من دیگه کاری به کارت نداشته باشم تا راحت هر بلایی رو که سر خواهرم دوست داری بیاری . -ولی من به اون سختی نمیدم . چه از نطر مالی و چه سکس .. اون تامینه -ولی تو د اری به اون خیانت می کنی . اگه اون بخواد این کار رو در حق تو بکنه ناراحت نمیشی ;/; -چرا من خیلی ناراحت میشم اون یک زنه . ساختمون بدنی و احساسی اون طوریه که دیگه چی بگم -طوریه که می تونی هر بلایی که دوست داری سرش بیاری …. اصلا من چرا دارم این بحثو ادامه میدم . الان چه وقت این حرفاست . باید تا می تونم حالمو بکنم و اجازه ندم که این فرصتها از دستم بره .. از اون طرف صدای ناله و جیغ و داد و بزن بکن های مهناز و میلاد به گوش می رسید . ظاهرا رعایت نمی کردند . -راستی پویا تو حواست باشه که سوتی ندی من نمی خوام اونا بفهمن که من و تو داریم کاری می کنیم . -اگه حدس زدن چی ;-همون که به رو مون نمیارن همونشم خودش ارزشمنده . -باشه هر چی تو بگی ..از رو لبام رسید به سینه هام . نیم بیشتر سینه هام افتاده بود بیرون و به همونشم رحم نمی کرد . طوری از خود بی خود شده بود که به جای در آوردن سوتین سینه هامو با فشار از داخلش در آورد -چه خبرته ! هر کی ندونه فکر می کنه اولین بارته – هلوی آبدار و لیموی شیرین خیلی کم گیر میاد -جون خودت شما مردا به هر زنی که می رسین از این حر فا می زنین . -مگه تو غیر از من و شوهرت مرد دیگه ای رو هم دیده داری .. -آره من خیلی مرد دیدم .. فقط با دو تاش سکس کردم . تو و شوهرم . البته اگه تو یکی اسم خودت رو مرد بذاری . …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی