زن نامرئی 37

ترجیح دادم که یه خورده در خیابونای خلوت با خودم خلوت کنم و راه برم . راه برم و به زندگی فکر کنم . به اون چه که در این مدت بر سرم گذشته . یه سری هم به این پیر مرده نزدم ببینم چه خبره . مرده هست زنده هست . بیچاره خبر نداره که از این نعمتی که در اختیار من گذاشته همش در جهت کوس دادن استفاده می کنم ولی خب رفتن من به مجلس به نفع زنان تمام شد . یاد فیلم زورو افتاده بودم که هیشکی اونو نمی شناخت . چقدر بچه بودم این فیلمو تماشا می کردم . هنوزم دوستش دارم . وای بچگی کجایی که یادت به خیر . چقدر دلم گرفته بود . نمی دونم چرا به نوعی آرامش روحی و جسمی رسیده بودم . حالا چرا یهو این جوری شدم نمی دونم . دل و دماغ زیادی برای رفتن به مجلس فردا رو نداشتم . شاید می رفتم و یه نیمساعتی هوا عوض می کردم و میومدم . حالا می تونستم به هر خونه ای برم . نیازی نبود که افکار رو بخونم . همون حرفا رو می شنیدم کافی بود . امان از دست تو ای زندگی . امان امان که با آدم چه کارا که نمی کنی . اون وقت شب دو تا زوج جوونو دیدم که دست تو دست هم داشتن می رفتن . اصلا بهشون حسودیم نمی شد . چون خیلی بیشتر از اونا حال می کردم . من و داداش نویان که پولدار هم شده بودیم و دیگه چی می خواستم . شاید اگه یه وقت دیگه ای بود اون وقت شب نمی شد به این راحتی تو خیابونا قدم زد . ولی خیلی آروم از کوچه پس کوچه ها می گذشتم . .لعنت بر این شانس . در خلوت شبونه هم آروم نداریم . گیر دو تا لات افتادیم که دنبالم راه افتاده بودند . حیف که حال و حوصله شو نداشتم که باهاشون حال کنم ولی دوست داشتم طور دیگه ای حال کنم . -ببینم پسرا شما خوار مادر ندارین دنبال ناموس مردم -چرا خوشگله .. بنی آدم اعضای یکدیگرند .. ماهم الان یه عضو خودمونو از شما می خوایم . -چه جوری . جراحی کنم بدم به شما ;/; -نه امانتی می خواهیم -کجا همین خیابون ;/; -خب گفتیم شما این وقت شب تنها دارین تو خیابون قدم می زنین شاید یه بر نامه ای چیزی باشه .. خواستم سر به سرشون بذارم و حالشونو بگیرم . تخم سگها به همین سادگی و پررویی  دارن ایجاد ناامنی می کنن . حالا میگیم منو خوب شناختین و فعلا حالشو ندارم دخترای مردم اگه این وقت شب یه کاری داشته باشن باید چیکار کنن . بازم میگن مملکت ما اسلامی و امنیت داره .. -ببینم مایه تیله چی دارین .. -نفری سی تومن بدیم خوبه ;/; -باشه خوبه . ولی از پشت نمی ذارم -به ! خانوم خوشگله حالش به همونه .. واسه هر سرویس پشت ده تومن دیگه هم می گیرم -باشه قبوله . شده بودم عین جنده ها .. البته در صحبت .. در عملش که دست اونا رو از پشت بسته بودم . ولی من امشب به اینا باج بده نبودم . دلمم سوخت می خواستند بهم پول بدن قبول نکردم . نمی خواستم سرشون کلاه بذارم ولی کیرشون اون وقت شب داخل شلوارشون عین موشک شده بود . به من می گفتند نادیا زبل . رفتم یه کوچه ای که از اون تیر برقایی که بشه ازش بالا رفت داشته باشه . بچه ها همین جا وایسین من الان میام . سرشون طرف من بود .. -پسرا اونجا رو  ببینین نباشه دوتایی تا روشونو بر گردوندند من غیب شدم و از تیر برق رفتم بالا و اونا دیگه منو ندیدند . نصفه شب دنبال کوس گم شده می گشتند . -ببینم این همه درازی کوچه هست ما دو ثانیه هم رومونو بر نگردوندیم این کجا غیبش زده .. گریه شون گرفته بود .. -من که میگم حتما جن بوده . از رو عمود تیر برق چند تا سنگریزه برداشته وقتی پشتشون بهم بود می زدم سرشون . سنگها خیلی ریز بودند . -بیا بریم الان این جنه نابودمون می کنه .. دوتایی شون جیغ کشان پا به فرار گذاشته و من تا خونه همین جور می خندیدم . وقتی رسیدم خونه دیدم عمه نسترن و شوهر عمه ساسان اونجان .. -مامان این وقت شب چی شده یاد ما کردن . -عزیزم صبح اول وقت باید می رفتیم جایی از اونجایی که به خونه ما نزدیک تره ترجیح دادن شبو خوابیدن بیان اینجا . دیگه نپرسیدم کارشون چیه . یه ده سالی از بابا مامانم جوون تر بودند . ده سالی هم از من بزرگتر حالا دقیقشو دیگه نمی دونستم . ساسان خیلی حشری بود و عمه نسترن سرد مزاج . ساسان خان از اون چش چرونها بود . چند وقت پیش که تو حال و هوای این کارا نبودم چند بار هوس منو کرده بود ولی بهش روی خوش نشون ندادم . شاید اگه می دونستم امشبو قراره بیاد اینجا دیگه خودمو سیر نمی کردم . خوراک امشب من در اومده بود . یه سری می زنم اتاق خوابشون تا یه خورده بخندم و کل کل کردنای اونا رو ببینم و بشنوم . بازم جای شکرش باقی بود که این ساسان خان خیلی خوش تیپ تر و سر حال تر از عمه خانوم به نظر می رسید و هم سن هم بودند وگرنه معلوم نبود نسترن دیگه چه جوری باهاش تا می کرد . دوتایی رفتند تو رختخواب . عمه با همون لباسای رو گرفت دراز کشید . -زن درش بیار راحت باش -می ترسم -از چی از کی -از تو می ترسم -خب من شوهرتم . دلم می خواد دیگه . -ببین من و تو روز و ساعت پیش سکس داشتیم ساعت دیگه که هفت روز تموم شه می تونی یه کوپن دیگه اتو مصرف کنی … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا