زن نامرئی 85

نه کسی منو ندید ولی دستم به دامنتون به اون شورتی که پاتون نیست به اون کیر خوشگل و خوش نقش و گنده ای که آویزونه و دلمو برده قسمتون میدم که منو نجات بدین و نذارین که کسی منو ببینه آبروم در خطره .. -ببخشید اسم شما ;/; -من کنیز شما نادیا . -شما چی ;/; -من غلام شما کامبوزیا .. فکر کنم همون مترادف کمبوجیه بود .. در هر حال خنده ام گرفته بود . از این که توی این کابین کوچیک طوری رفتار می کردیم که انگاری می خواهیم با هم دوست شیم . یه لحظه چشم ازم بر نمی داشت فقط به هیکل لخت من خیره شده بود . پاهامو یه خورده باز ترش کرده تا کوسمو بهتر ببینه منم فقط زل زده بودم به کیرش . دلم می خواست اون بیاد طرف من تا فکر نکنه که می تونه منو آسون به دست بیاره . معمولا در سکسها یا بر خورد های این چنینی اگه یه  زن سریع بره طرف یه مرد اون شاید سریع هم دلشو بزنه . -شما باید یه نیم ساعتی رو اینجا بمونین تا ببینم می تونم از در پشتی ردتون کنم یا نه . تازه اونم حمومی باهام آشناست ممکنه یه در خواستهایی داشته باشه ولی من یکی دلم نمیاد که تو رو شریکی بخورم خودم می خورمت . یه لحظه یه لرزشی رو در سر و صورتش دیدم که تمام تن و بدن من لرزید و ترسیدم ولی سریع خودشو بهم چسبوند و دستشو گذاشت لاپام -نههههههه چیکار می کنین آقا من شوهر دارم .. با این چاخان می خواستم هیجانشو زیاد کنم . چون بعضی مردا یا بیشترشون از این که با یه زن شوهر دار حال کنن  و فکر کنن که هم به زنه کیر می زنن و هم به شوهره لذت می برن .. اونم از این تیپ آدما بود -اوووووففففف نمی دونی این جوری چقدر باحال و خواستنی تره . کاش شوهرت هم این جا بود و من جلو چشاش تو رو می کردم . می دونم اون همچین کیری رو نداره . یه بار که بخوری همش مشتری من میشی . میای توی خونه مجردی من تا باهام حال کنی . باور کن اگه شوهرت همین جا بود فقط می تونست کوس دادن تو رو ببینه و جق بزنه .. -ببینم کامبوزیا تو هنوز منو نگاییده چه جوری فکر می کنی دوباره هم بتونی منو بگایی و بهت مزه بده . کیرشو گرفت تو دستش و گفت اینو می بینی مث یه سگ بو می کشه کوس شناسه . می دونه جنس خوب کدومه . آدم اگه جنس خوب و غذای خوبو بخوره خوب سر حال میاد و می دونه –تو که هنوز نخوردی -وقتی کیر من تاییدش کنه و خوشش بیاد یعنی کار تمومه -پس بیا و زود تر برای بار اول تمومش کن -تو که شوهر داشتی -حالا منم دلم می خواد که جلو چشای شوهرم منو بکنی . همچین فرو کنی توی کوسم که از دهنم در آد.. طوری وسوسه اش کرده و یه زانو در آورده بودمش که راستس راستی جلو پام به زانو افتاد . کوسمو گذاشت تو دهنش زبونشو در آورد و خوب حال کرد . شایدم بیشتر از اونی که حال کرده باشه حال داد . دستم فقط رو سرش بود و با موهای خیسش بازی می کردم . کار دیگه ای از دستم بر نمیومد . از جاش بلند شد . قلبم به شدت می تپید . معلوم نبود که چرا پس از این همه کیر خوردن هنوز هم باید در مقابل کیر های تازه مخصوصا درشت و قبراق و سر حال این قدر نقطه ضعف داشته باشم . در اون جای تنگ وقتی اون به کوسم می گفت تنگ و کیر کلفتشو فرستاد که بره و حالشو بکنه دیگه فقط لب و دهنمو گاز می گرفتم تا در اون کابین جیغ و داد نزنم هر چند که مشکلی هم نداشتم و می تونستم در برم . با این حال فقط می خواستم حال کنم و لذت ببرم . منو به دیوار چسبونده بود . سینه هاش کیپ سینه های من شده و باهوس و فشار خاصی لبامو می مکید . نمی دونم با این همه داغی کوسم و داغی کیر خودش چه مقاومتی داشت که هنوز آب کیرشو توی کوسم خالی نکرده بود . شایدم قبلا جق زده یا از بس دوست دختر داشت و داره که خوب سیرش کردند . خیلی دلم می خواست که بازم خودمو در اختیارش بذارم ولی باید از این شهر می رفتم و امکانش نبود .. نادیا نادیا این قدر حرص نزن تو با این قدرتی که داری بازم می تونی از این مردای کیر کلفت به چنگ بیاری این جوری که به هم چسبیده بودیم کیرشو نمی تونست به خوبی توی کوسم حرکت بده . یه لنگمو دادم هوا چسبوندمش به دیوار و اونم با یه دستش اونو نگه داشت و این بار با ضربات پیاپی افتاد به جون کوسم .. وای کامبوزیا یواش تر -تو یواش تر دختر الان بقیه سر می رسن و اون وقت با عرض معذرت فکر می کنن من جنده آوردم اینجا و دارم می کنمش .. صدامو آوردم خیلی پایین اووووهههههه کامی جون اگه بدونی  چه کیفی داره تو که کوس نداری بفهمی وقتی یه کیر میره توش یه زن چه حالی می کنه . بعدش ساکت شده بودم . فقط دلم می خواست یه جایی دراز می شدم و اون حسابی تر منو می گایید .. یواش یواش پاهام شل شد و یه حالت ایستاده پیدا کردم . کمرمم خم شد و در همون حال که داشتم به ار گاسم می رسیدم اونم دیگه کوسمو بی نصیب نذاشت .. -نادیا بگیر این آبو .. سیل محشره .. جای شوهرت خالی جاااااان چه کوس تنگی داری . آدم کیف می کنه آبشو اون داخل خالی می کنه . نمی دونی وقتی که کیرمو می کشم بیرون و اون آبو می بینم که از کوس تنگ و غنچه ای بر گشت می کنه چه کیفی می کنم …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا